📚#عزیز_تر_از_جان
آقا ابوالفضل بی تاب رفتن شده بود. گاهی صدای دعاهایش را می شنیدم. چشمانش پر از شوق رفتن بود.
دلش نمی خواست بماند میل رفتن داشت. راهش را از اول انتخاب کرده بود و قرار بود من همراهی اش کنم تا به مقصد برسد. ولی مگر می شد این دل عاشق را آرام کرد. این حلالیت طلبیدن هایش ، تمام کردن کارهای نیمه تمامش، خبر از سفری بی بازگشت می داد. هیچ مرهمی مگر عشق به اهل بیت (ع) مرهم دل عاشقم نبود...
برگرفته از کتاب #عزیز_تر_از_جان
زندگینامه شهیدمدافع حرم #ابوالفضل_راه_چمنی🌹
به روایت همسر محترم شهید🌹
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada