eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
💝🍃💝 🍃💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_هفتم ✍ این بوسه، اولین لمسِ احساسم بود، بدونِ هوس.. بد
با نجوایِ مهربانش کنار گوشهایم که: ( هییس.. خانوومی، انقدر بلند نخند.. صداتو میشنوه ) وقتی در پارک قدم میزدمو او از جوک هایِ بی مزه ی برادرم میگفت... و من دلخوش به هر غروب، که نمازم را به عشقِ این جوانِ مذهبی اقتدا کنم. و او با سلامِ نمازش، عزم رفتن به خانه ی خودشان میکرد و نمیدانست چه بر سرِ دلم می آید وقتی مجبور بودم تا روز بعد ندیدنش را، صبر کنم. * تک تکِ ثانیه هایی که تو را کم دارم ساعتم درد؛دلم درد؛جهانم درد است* گاهی در آینه به خود نگاه میکردم و سرکی به گذشته ام می کشیدم. این بچه چه به روزِ سارایِ دیروز آورده بود که حالا خدا را در یک نفسی اش میدید؟ سارایِ کافر.. سارایِ بی قید.. سارایِ لجباز، حالا از سر بر نمیداشت و به خرج میداد در عبور از عابرانِ مذکر... که حتی قدمهایِ وارِ یک زن حرمت دارد و هر چشمی لایقِ تماشا نیست. این معجزه ی حسام بود یا جادویِ وجودش؟؟ و ...❤️ قافیه اش، گرچه مشکل است اما؛ خدا اگر که بخواهد ردیف خواهد شد. دیگر چیزی به رفتنش نمانده بود و من،بی تاب ندیدنش، پناه می بردم به تسیبحِ فیروزه ای رنگِ پروین.. کاش مادر کمی گذشته اش را رها میکرد و مهرش را آغوشم. کاش روزه ی سکوتش را به یک لبخند و صدا زدنم افطار میکرد و من از امیرمهدی و دلتنگی هایم برایش انشا میخواندم. اما دریغ... مُهرِ قهرش انقدر سنگین بود که خیالِ بی خیالی نداشت... ⏪ ...