فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آره سخته جا بمونی
اذن #کربلا نگیری
همه میرن پیش ارباب
ولی تو یه جا اسیری...
@khamenei_shohada
#التماس_تفکر
🌸✨🌸✨
جـــاي شـــُهـــدا خــالــی
جای "#شهید_دقایقی" خالی که توی وصیت نامه خطاب به همسرش نوشت:
"اگر #بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..
((جای "#شهید_زین_الدین" خالی که میگفت:
در زمان #غیبت #امام_زمان به کسی #منتظر میگویند که منتظر #شهادت باشد... 😔😭))
جای "#شهید_همت" خالی که خانمش میگفت:
همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..
اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...😔
جای "#شهید_حسن_آبشناسان" خالی که
همسرش گفت:
لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..
روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...
خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..
بوی عطر پیچید توی خانه...
عطر گل محمدی.
بوی عطری که حسن میزد..
جای "#شهید_علمدار" خالی که میگفت:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید
ای شُهدا
برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...! شهادت یک لباس تک سایز است
هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی،
هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی...😔
"#شهید_آوینی"
.
▶شهدا را یاد کنیم با یک صلوات◀❤️
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
🌸✨🌸✨
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#روز_شمار_دفاع_مقدس 🗓 ۲۰ خرداد ماه سال ۱۳۹۷ هجری شمسی • ولادت شهید علیاکبر رضایی (استان مازندرا
#روز_شمار_دفاع_مقدس
🗓 ۲۱ خرداد
• شهادت شهید موسی بختور (استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۵۹ ه.ش)
• شهادت شهید عباس فرحان اسدی (استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۵۹ ه.ش)
• شهادت شهید فتحالله سلطانبیگی (استان آذربایجان غربی، شهرستان خوی) (۱۳۵۹ ه.ش)
• شهادت شهید پرویز خیامیان (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید محمدشفیع اکبری (استان فارس، شهرستان خرمبید، روستای شهیدآباد) (۱۳۶۰ ه.ش)
• آغاز عملیات محدود «فرمانده کل قوا خمینی روح خدا» در جبهه دارخوین (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید رمضان رضایی برزانی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید منصور موحدی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید مرتضی طلاکوب (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید بهرام عابدی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید فضل الله آقا باباگلی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید عباسعلی حسینیان (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۰ ه.ش)
• اعزام نیروهای سپاه محمد رسولالله (ص) به فرماندهی حاج احمد متوسلیان به لبنان (۱۳۶۱ ه.ش)
• شهادت شهید مصطفی نورانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۷ ه.ش)
• شهادت شهید سید جلیل حسینی (استان فارس، شهرستان آباده) (۱۳۶۷ ه.ش)
• شهادت شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند (استان البرز، شهرستان فردیس) (۱۳۹۶ ه.ش)
#کانال_بصیرتی_شهدایی_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
👆تصویر باز شود
مارافقط بہ پاے
#ولایت نوشتہ اند
ماسینہ پاے بیرق
دیگر نمیزنیم..
#شهید_علی_امرایی🌷
#کانال_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وقتی امام خمینی ره از آرزوی #شهادت یک ملت میگوید:
🔹مانه از محاصره نظامی میترسیم!نه از اقدام نظامی!!
وای بر ما اگر این سخن امام را فراموش کرده باشیم
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهادت، نردبان_آسمان #کانال_خامنه_ای_شهدا @khamenei_shohada
#شهادت، نردبان آسمان بود
#شهادت، آسمان را نردبان بود
تمامی افراد حاضر در عڪس بہ فیض شهادت نائل آمده اندبه غیر از دونفرشان واین نردبان بہ #نردبان_شهادت معروف شدهاست
افراد حاضر از پایین:
#شهید_محمد_محسنی
#شهید_سید_مرتضی_حسینی_آزاد
#شهید_موسی_رمضانپور
#آقای_بابازاده(شهیدنشده)
#آقای_اصغری(شهیدنشده)
#شهید_مهدی_معلم_کلایی
#شهید_سعید_بخشی
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
《دفترچه نیم سوخته یک تکفیری_3》 ص13: ده روز هست که سردرد دارم... موج انفجار اون شب به حدی شدید بود ک
(#دفترچه_نیم_سوخته_یک_تکفیری–4)
ص20: تمام بدنم درد میکنه... کف پاهام احساس سوزش دارم.. مجبورم بنویسم تا اندکی متوجه گذر زمان و گودال آتش چند روز قبل نباشم... پنج تا پسری که عقب مانده ذهنی بودند، در طول عملیات سه روز گذشته استفاده شدند... دوتاشون که مقاومت میکردند را با قرص های کیتاگون(روانگردان فوق العاده قوی و خشونت زا) راضی و بلکه غیرقابل کنترلشون کردیم... شیخ جبران عزیز اجازه استفاده از کیتاگون را برای مجاهدین در حال عملیات یا هنگام شکنجه مرتدین و مجوس ها مجاز میداند...
ص21: جنوب حُمص را گرفتیم... بالاخره محاصره جواب داد و تونستیم نفوذ کنیم... الحمدلله اینجا نعمت فراوان هست... از طرف پلیس شریعت، تا سه روز همه چیزشون علی الخصوص زن ها و دخترانشون مباح اعلام شده... همون ساعت اول، حدود 200 نفر از مردهاشون که بیشتر از اهل سنت بودند اعدام شدند... باید جوری اینجا از اهل سنت زهر چشم بگیریم که شیعیان شهرهای نبل و الزهرا (دو شهر تماما شیعه نشین شمال حلب) بدونند که اگر اسلحه ها را زمین گذاشتند که هیچ، اما اگر خودمون نفوذ کردیم واویلا... وایلا... تازه اینها اهل سنت بودند که بازارهای کنیز فروشیمون پُر شد و حتی صادر هم کردیم... اما واویلا اگر اهالی نبل و الزهرا کوتاه نیایند و خودمون نفوذ کنیم...
ص22: به خاطر جراحت هایی که برداشته ام، به من استراحت عملیاتی داده و اینجا مامور گرفتن زکات شده ام... زکات از واجباتی است که باید خلیفه مسلمانان توسط دستگاه الدوله از مردم بگیرد و به مصرف مجاهدان و فقیران برساند... حدّ نصاب زکات در اینجا، سه پنجم(!!) معرفی شده و ما باید به همین تعداد از گوسفندان و مرغ و شتر کسانی که دارند بگیریم... با کمک سه چهار نفر از اهالی همین جا به خانه هایی که مشمول زکات میشوند راهنمایی میشویم... معمولا مقاومت نمیکنند مخصوصا وقتی با شکل و قیافه ابوهاجر الفلسطینی مواجه میشوند...
ص22: اینجا با یکی از مجاهدین به نام بن راشد سعودی آشنا شدم... خیلی در کارش جدی هست... دیشب قبل از نماز عشاء کلی با هم حرف زدیم... قبلا سر زندانبان و شکنجه گر منطقه درعا بوده... میگفت به خاطر مهارتش معمولا طعمه های خارجی را که اسیر میشدند به اون میسپردند... از جمله از افغانستان، ایران، لبنان و... میگفت اول جسمشون را ادب میکردم بعدش هم با یاد دادن صحیح وضو و نماز به تربیت روح و ایمانشون میپرداختم... میگفت چون تحت تاثیر آموزش های مشرکانه بوده اند باید بهشون دین را آموزش بدیم... دینی که از اندیشه های جناب ابن تیمیه و رشید رضا(دو تن از بزرگان وهابیت) آموخته ایم... وقتی باهاش حرف میزدم احساس میکردم مرد عجیبی هست و با تمام مجاهدینی که تا حالا دیده بودم فرق داشت...
ص23: سه چهار نفر فرار کرده اند... هیچ چیز مثل خبر فرار کردن مجاهدان در تخریب روحیه بقیه اثر منفی نداره... با اینکه موفقیت های بدی هم نداشتیم اما نمیدونم چرا خبر فرار این چند نفر خیلی پیچید... بنظرم دلیلی برای فرار وجود نداره جز فقدان ایمان به نابودی اسد... امروز بیشتر ورزش کردم و نماز خوندم.. چندان لذتی از نماز خوندنم نمیبرم... نمیدونم چرا؟ اما مثل قبلا نیستم...
#کانال_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
#التماس_تفکر
🌸✨🌸✨
جـــاي شـــُهـــدا خــالــی
جای "#شهید_دقایقی" خالی که توی وصیت نامه خطاب به همسرش نوشت:
"اگر #بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..
((جای "#شهید_زین_الدین" خالی که میگفت:
در زمان #غیبت #امام_زمان به کسی #منتظر میگویند که منتظر #شهادت باشد... 😔😭))
جای "#شهید_همت" خالی که خانمش میگفت:
همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..
اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...😔
جای "#شهید_حسن_آبشناسان" خالی که
همسرش گفت:
لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..
روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...
خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..
بوی عطر پیچید توی خانه...
عطر گل محمدی.
بوی عطری که حسن میزد..
جای "#شهید_علمدار" خالی که میگفت:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید
ای شُهدا
برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...! شهادت یک لباس تک سایز است
هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی،
هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی...😔
"#شهید_آوینی"
.
▶شهدا را یاد کنیم با یک صلوات◀❤️
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
#کانال_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
💠•°🔸⚜◎🔷◎🔸⚜°•💠
بسم رب الشــهداء الصدیقیـــن
ـ
🔮طلـب شــهاادت
ـ
ـ
❇️ اللهم اشتر مني نفسي الموقوفة علیڪ، المحبوسه لامرڪ بالجنـة مع معصـومین من عترة نبیڪ صلي الله علیــه و آله...
و اجعلني شــهیدا سعــیدا في قبضـــتڪ...
✴️خدایا این جاني را ڪ از سوي تو نزد من ب امانت ست و تحت قبضـــه و قدرت توست ب بــهاي بهشت از من خریداري ڪن..
در حالي ڪ ب امام و فرمانرواي معصــومي از خاندان پیامبرت در جنــگي علیه دشمــنان دین تو ڪشته شوم...
و مرا از شـــهیدان سعادتمــندي قرار ده ڪ نزد تو منـــزل گزیده اند...
📚الصحیفة السجـــادیه، ص ۵۶۰
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔷🔹به به چقــــدر زیباست این منــاجات...
🌸🍃ولي خــدایا بهشت هم نمیخــااهم (دیــدن رخ یار مرا بــهشت ست و طلب، دیــدن اوست ن بــهشت برین...)
ـ
💢داوطلب مییییطلبــم.....
جان بطلب...سر بطلب.....دل بطلب.....توووو بطلب میطلبــم..
از طلبـــان طلبت هر چ خـــااهي بطلب....
جان بطلب...سر بطلب...دل بطلب...تووو بطلب....میییطلبـــم..
ـ
💦یازینب س بطلب بي بي ..... میطلبـم....
یا اهل بیت النبــوة بطلبید شمــا بطلبییید میطلبــم... جاانمممم مادر س بپـــذیرمممممم😭😭
💞ااي عشششق..
غم عالم نصیب جاان ما بید..
ب دور ما فراقت ڪیمیا بید..
رسد آخر ب درماان درد هر ڪس..
دل مابید ڪ دردش بي دوا بید..
اللهم الحقني بالشــهدااء😭😭
ـ
💎اللهـم ارزقنا....نگاه مادرس
اللهـم ارزقنا....شهاادت..🌹
☀️یافاطمـــه الزهراء سلام الله علیــــهاا..☀️
═══════ ೋღღೋ══════
💮 با ما همراه باشید
در ڪانال خامنه ای شهدا💮
@khamenei_shohada
💠•°🔸⚜◎🔷◎🔸⚜°•💠
ڪسانے بہ #امام زمانشان
خواهند رسید،
ڪہ اهل سرعت باشند!
و الا تاریخ ڪربلا نشان
داده ڪہ قافلہ حسینے
معطل ڪسے نمے ماند..
#شهید_مرتضی_آوینی🌷
#صبحتون_شهدایی
@khamenei_shohada
#دعاى_روز_بیست_و_هفتم_ماه_مبارك_رمضان 🌺🍃
♥️بسم الله الرحمن الرحیم ♥️
✨ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَيِّرْ أُمُورِي فِيهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْيُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِيرِي وَ حُطَّ عَنِّيَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ يَا رَءُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِينَ.
✨خدایا! امروز فضیلت شب قدر را روزیام فرما و کارهای مشکلم را آسان کن و عذرهایم را بپذیر و گناهان و خطاهایم را بریز. ای مهربان به بندگان شایسته خویش.
@khamenei_shohada
خنده ات😂
طرح لطیفیست☺️
ڪہ دیدن دارد ...👌
#دخترانه
#شهیدمحمدحسیندهستانی
#سالروز_شهادت
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_محمد_حسین_دهستانی_بافقی #کانال_خامنــه_اے_شهـــدا @khamenei_shohada
🍃🌸🍃🌺🍃
🌸🍀🌷🍀
🍃🌷
🌺🍀
🍃
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌸
#کجایندمردان_پاک_خدا🕊🌷🕊
🔸 بیست وسوم خردادسالگرد#شهادت🔸
#شهیدمحمدحسین_دهستانی_بافقی🌸
فرزند #علی_اکبر🍃🌸🍃
فرزند ارشد خانواده👨👨👦
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۶/۱ #یزد
تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۳/۲۳ #شلمچه
🔸مزارشهید: گلزار شهدای خلدبرین🔸
#متأهل و صاحب ۳فرزند 🌸🌺🌸
یک #پسر🌺 و ۲ #دختر☘🌸🌸☘
پاسدار تیپ ۱۸الغدیر یزد،
🔹مسئول قضایی سپاه🔹
🔸پاسدار بیت رهبری جماران🔸
❤️( پاسدار #امام_خمینی(ره)❤️
🔶#شهیدمحمدحسینیکم شهریور ۱۳۴۱در یزد به دنیا آمد
پدرش #علیاکبر و مادرش #خاتون نام داشت.
🔶تا پایان دوره متوسطه دررشته #نساجی درس خواند و دیپلم گرفت.
سال ۱۳۶۲ازدواج کرد وصاحب یک پسر و دو دختر شد.
🔶به عنوان پاسدار در جبهه حق علیه باطل حضور یافت.
🔶 درشلمچه وقتی جنگ سختی به پا میشود در عملیات بیت المقدس ۷ بر اثر بمباران شیمیایی مجبور میشود در کانال بماند بعد از سه روز درگیری همرزمانش #شهیدمحمدحسیندهستانی
راپیدا میکنند.
🔶#شهید طلب آب میکند😔
ولی براثر گرمازدگی به #شهادت میرسد.
وسرانجام در بیست و سوم خرداد ۱۳۶۷، با سمت جانشین فرمانده اطلاعات به یارانش عزیزش می پیوندد و به
فیض #شهادت نائل گشت😔😭🕊🌹🕊
فرازی از #وصیت نامه 📜 #شهید😘
✍ای امت مسلمان اگر به خود نیایید و به یاری مبین #اسلام و #رهبر خود برخیزید فردا دیگر دیر است👌
✍-اگر فکر می کنید #کوفیان بی وفا فقط در زمان #امام_حسین(ع) بودند در این زمان هم هستند.👌
✍-با #صبر و #استقامت #زینب گونه خود باعث تقویت روحیه #رزمندگان در #جبهه_حق_علیه_باطل شوید.👌
جهت شادی روح این #شهیدوالامقام😘
🌸صلوات🌸
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّــــــــدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد🌼
خوشبحال #شهداکه پر کشیدن🕊
خوشبحال #شهدا بهشتو دیدن😍
خوشبحالون که از دنیا بریدن🕊
#مردان_خدا 🕊🕊🕊
🔸گاهی به ما بیچارگان گوشه چشمی نگاهی🔸🙏🙏
🍃
🌸🍀
🍃🌷
🌺☘🌷☘
🍃🌺🍃🌸🍃
@khamenei_shohada
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
@khamenei_shohada
#بخشیازوصیتنامه
#شهیدمحمدحسیندهستانی
#بههمسرش
💢با سلام و درود به #امامعصر(عج) ونائب بر حق آن #حضرتامامخمینی و درود و سلام به #شهیدان اسلام بخصوص #شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی.
💢باسلام به خانواد معظم #شهداء ، #اسراء، #مفقودین و #جانبازان و #رزمندگان دلیر اسلام.
💢حضور همسر گرامی ام و همچنین فرزندانم
💢(حکیمه،ابوالفظل،حمیده)
💢سلام عرض میکنم امیدوارم همیشه و در همه حال موفق و پیروز باشید.
💢همسر عزیزم از اینکه #زینب گونه درمقابل مشکلات ایستاده ای وهمواره مشوِّق من جهت حضور در #جبهه بوده ای کمال تشکر را دارم.
💢این تنها چیزی است که می توانم بگویم.
💢مزد و پاداش تو دست #خداوند است و اوست که جزای خیرتو را خواهد داد ان شاءالله...🙏
💢همسرم ساده و خلاصه به عرض میرسانم که هرچه تو کردی و بچه هایم.
💢آنطور تربیت کن که مایه آبروی #اسلام و #مسلمین باشند و باعث سرافرازیِ من وخودت.
💢آنطور تربیت شوند که حقیقتأ فرزندان شایسته ای برای پدر #شهیدشان که من باشم و مادرشان که همسر #شهید
است که تو باشی باشند.
💢 ومایه رضای خ#داوند باشند ان شاءالله...🙏
💢آن موقع که آنها بزرگ شدند به آنها بفهمان که #امام کیست؟ #اسلام چیست؟
پدرشان برای چه هدفی #شهید شده؟
وپدرشان چه انتظاری از آنها دارد.
💢و اما خودت آنطور زندگی کن که شایسته یک زن #مسلمان ویک زن #پاسدار و یک همسر #شهید باشد.
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّـدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد
@khamenei_shohada
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ...
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#کانال_بصیرتی_شهدایی_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ... #شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷 #کانال_بصیرت
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ...
#شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷
🔹در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتاز تر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند...
🔸حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود، نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم...
🔹وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم...
🔸وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم...
🔹مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت...
📚 کتاب لحظه های آسمانی
#کانال_خامنــه_اے_شهـــدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 3⃣3⃣ 🌺 تسبیهات 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 دوازدهم مهر 1359
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠
🌺 قسمت 4⃣3⃣
🌺 شهرک المهدی
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
از شروع جنگ يك ماه گذشــت. ابراهيم به همراه حاج حسين و تعدادي
از رفقا به شــهرك المهدي در اطراف ســرپل ذهاب رفتند. آنجا سنگرهاي
پدافندي را در مقابل دشمن راه اندازي كردند.
نماز جماعت صبح تمام شد. ديدم بچه ها دنبال ابراهيم ميگردند! با تعجب پرسيدم: چي شده؟!
گفتند: از نيمه شــب تا حالا خبري از ابراهيم نيست! من هم به همراه بچه ها سنگرها و مواضع ديده باني را جستجو كرديم ولي خبري از ابراهيم نبود!
ساعتي بعد يكي از بچه هاي ديده بان گفت: از داخل شيار مقابل، چند نفر به اين سمت ميایند!
اين شيار درست رو به سمت دشمن بود. بلافاصله به سنگر ديده باني رفتم و با بچه ها نگاه كرديم.
ســيزده عراقي پشت ســر هم در حالي كه دستانشان بســته بود به سمت ما مي آمدند!
پشت سر آنها ابراهيم و يكي ديگر از بچه ها قرار داشت! در حالي كه تعداد زيادي اسلحه و نارنجك و خشاب همراهشان بود.
هيچكس باور نميكرد كه ابراهيم به همراه يك نفر ديگر چنين حماسهاي آفريده باشد!
آن هم در شــرايطي كه در شهرك المهدي مهمات و سلاح كم بود.حتي تعدادي از رزمنده ها اسلحه نداشتند.
يكــي از بچه ها خيلي ذوق زده شــده بود، جلوآمد و كشــيده محكمي به صورت اولين اسير عراقي زد و گفت: "عراقي مزدور!"
براي لحظهاي همه ســاكت شــدند. ابراهيم از كنار ســتون اسرا جلو آمد.
روبــروي جــوان ايســتاد و يكي يكي اســلحه ها را از روي دوشــش به زمين
گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟!
جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه.
ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولاً او دشمن بوده الان اســيره، در ثاني اينها اصلاً نميدونند براي چي با ما ميجنگند. حالا تو بايداين طوري برخورد كني؟!
جوان رزمنده بعد از چند لحظه ســكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم.
بعد برگشت و پيشاني اسير عراقي را بوسيد و معذرت خواهي كرد.اســير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه ميكرد، به ابراهيم خيره شد.
نگاه متعجب اسير عراقي حرف هاي زيادي داشت!
٭٭٭
دو ماه پس از شــروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم.
درآن ديــدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقــات جنگ صحبت ميكرد. اما از خــودش چيزي نميگفت. تا اينكه صحبت از نماز وعبادت رزمندگان شــد.
يكدفعه ابراهيم خنديد وگفت:درمنطقه المهدي در همان روزهاي اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از يك روستا باهم به جبهه آمده بودند.
چند روزي گذشت. ديدم اينها اهل نماز نيستند!
تا اينكه يك روز با آنها صحبت كردم. بندگان خدا آدمهاي خيلي ساده اي بودند. آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه.از طرفي خودشــان هم دوست داشتند كه نماز را ياد بگيرند. من هم بعد از ياد دادن وضو، يكي از بچه ها را صدا زدم و گفتم: اين آقا پيش نماز شما، هر كاري كرد شما هم انجام بديد.
من هم كنار شــما ميايستم و بلندبلند ذكرهاي نماز را تكرار ميكنم تا ياد
بگيريد.
ابراهيم به اينجا كه رسيد ديگر نميتوانست جلوي خنده اش را بگيرد.چنددقيقه بعد ادامه داد:
در ركعت اول، وســط خواندن حمد، امام جماعت شــروع كرد سرش را
خاراندن، يكدفعه ديدم آن پنج نفر شروع كردند به خاراندن سر!!خيلــي خنده ام گرفت امــا خودم را كنترل كردم. اما درســجده، وقتي امام جماعت بلند شد مُهر به پيشانيش چسبيده بود و افتاد.
پيش نماز به ســمت چپ خم شــد كه مهرش را بردارد. يكدفعه ديدم همه
آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز كردند!
اينجا بود كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و زدم زير خنده!
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۸۹ الی۹۱
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
ادامه دارد......
@khamenei_shohada