#خبر
انبار دپوی "داروهای کمیاب خارجی" به ارزش تقریبی شصت میلیارد ریال توسط سربازان گمنام اطلاعات سپاه پاسداران در رباط کریم کشف شد
.
رئیس شبکه بهداشت رباط کریم همچنین از پلمب یک کارگاه تولید عسل تقلبی در وهن آباد خبر داد و گفت: در یک سوله ای در شهرک «وهن آباد» افرادی سودجو اقدام به تولید ماده ای تحت عنوان عسل با استفاده از گلوکزو فروکتوز و... مواد دیگر در محیطی کاملا غیر بهداشتی و توسط کارگران افغانی بدون کارت بهداشت می کردند که شناسایی و قبل از رسیدن به دست مردم این محصولات ضبط شد.
.
#سپاه_پاسداران
#سازمان_اطلاعات_سپاه
#خبر📢💯
فرزندان بهاء الله! در تور اطلاعاتی کشور، بازداشت ۴۰ بهایی در عملیات مهم سربازان گمنام امام زمان(عج)
دستگاه اطلاعاتی کشور طی یک عملیات پیچیده امنیتی موفق به شناسایی و دستگيری چهل نفر از ليدرهای آموزش ديده اغتشاشات شهری تیر و مرداد ماه کشور شدند. این افراد در شهر شيراز مشغول برگزاری ویدئو کنفرانس با خارج از مرزها بودند و پس از بازداشت معلوم گردید كه این چهل نفر همگی از مبلغان بهایی بوده و از طریق محافل بهاییت در کشور به هماهنگی و برنامه ریزی جهت هدایت اعتراضات به اغتشاش و خشونت فعالیت میکردند. گفتنی است این چهل نفر اموزش دیده ی جنگ شهری بوده و مخصوصا برای شعله ور کردن اغتشاشات اموزش دیده بودند
.
اطلاعات اولیه حکایت از آن دارد که ۱۱ نفر از این افراد از "محفل ياران بهاییت" جهت ساماندهی اغتشاشات در نقاط مختلف کشور از سمت بیتالعدل _واقع در شهر حیفایِ سرزمینهای اشغالی_ ماموریت گرفته و به صورت منطقه ای، نقاط مختلف كشور را جهت هدایت و ساماندهی اغتشاشات و تامین ملزومات ایجاد خشونت، بين خود تقسيم كرده اند
.
#سپاه_پاسداران
#وزارت_اطلاعات
❁﷽❁
☘ شهادٺ نردبان آسمان اسٺ
شهادٺ اوج عشق
تا ڪهڪشان اسٺ
شهادٺ یعنے یڪ دریا دلیرے
شهادٺ بهترین راه خدا اسٺ
#سلام_صبحتان_شهــدایی
˙·•°❁ #شهید_شناسی ❁°•·˙
❦ شهید #امیر_فریدفر
◈ ولادت: ۱۳۴۸
◈ شهادت :۱۳۶۵
↶ مسئولیت:دانش آموز
#محل_شهادت:شلمچه کربلا ۵
http://eitaa.com/joinchat/935919616C50ed9177bb
بصیـــــــــرت
˙·•°❁ #شهید_شناسی ❁°•·˙ ❦ شهید #امیر_فریدفر ◈ ولادت: ۱۳۴۸ ◈ شهادت :۱۳۶۵ ↶ مسئولیت:دانش آموز #محل_
🔸❧•❈•🔶•❈•❧🔸
•✦✧وصیٺـــــ نـامہ✧✦•
#شهید_امیر _فریدفر
❊⇠ما صحبتي دارم با ملتي که همه هدفشان خدمت به اسلام است. خواهش مي کنم که مسجد ها را خالي نگذاريد. امام گرانقدر زمان را تنها نگذاريد. با بي حجابي و فساد مبارزه کنيد.
#وصیتنامه
🌹هـدیه نثـار ارواح طیبـه شـهدا و امـام شـهدا صلواتـــــ
★°•°•°•°❈°•°•°°•°•°❈°•°•°•°★
🔮ڪانال بصیرتی و شهدایی امام خامنه ای وشهدا🔮
بصیـــــــــرت
#روز_شمار_دفاع_مقدس (۲۶ مرداد) 💠ولادت شهید امیر حلمزاده (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۳۹ ه.ش) 💠
#روز_شمار_دفاع_مقدس (۲۷ مرداد)
💠ولادت شهید عباسعلی جوهرینعیمی (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۴۳ ه.ش)
💠ولادت شهید مدافع حرم مصطفی نبیلو (۱۳۴۵ ه.ش)
💠 وقوع حماسه خونین پاوه و شهادت بیش از ۱۰۰ نفر از پاسداران توسط ضد انقلاب (۱۳۵۸ ه.ش)
💠صدور پیام حضرت امام خمینی (ره) برای پایان دادن به غائله پاوه (۱۳۵۸ ه.ش)
💠شهادت شهید امیرحسین صاحبهنر (استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۶۱ ه.ش)
💠شهادت شهید غلامعلی چرخنده مسؤول امور مالی تیپ ۲۱ امام رضا (ع) (استان گلستان، شهرستان گرگان) (۱۳۶۵ ه.ش)
💠شهادت شهید شاهرخ سلیمانپور (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۷۱ ه.ش)
🔮 #کانال_امام_خامنه_اے_وشهدا🔮
💠 خاطره ای از "شاهمردون" ، بسیجی آزاده
#قسمت_اول
✍ قد بلند و قامت کشیده و بسیار لاغری داشت پیرمرد، اسمش شاهمردان بود، با آنکه 50 سال داشت ولی موهای سفید او پیرتر نشانش می داد.
خوش اخلاق بود و خیلی خجالتی، سواد چندانی هم نداشت. از روستاهای دور افتاده استان فارس به جبهه آمده و اسیر شده بود. اولین بار بوده که جبهه می آمده و هیچ چیز از فنون جنگ نمی دانست.
بیشتر عمرش را با گله های گوسفند سپری کرده بود. هر چقدر از جنگ چیزی نمی دانست، از لبنیات و کشک و دوغ و ماست، و زایمان گوسفندها و نگهداری از آن ها، کلی اطلاعات داشت.
برای ما مجردها درک شرایط متاهل ها در عراق و اسارت، واقعا مشکل بود.
می پرسیدم "شاهمردون! دلت تنگ بچه ها و خانواده ات نمی شه؟" با لهجه شیرین شیرازی می گفت "نه زیاد، تنها پسر آخریم که خیلی کوچیک بود دلم برا او تنگ میشه!"
البته الکی می گفت، دلش برای همه خانواده اش تنگ می شد!
وقتی از خانواده اش می گفت، رنگ صورتش قرمز می شد. انگار خجالت می کشید. می گفت چهار پسر داشته، اما این آخری "شاهمیرزا" چیز دیگری بوده!
شاهمردون گاهی وقت ها هم خیلی بی تاب و طاقت می شد. وقتی عراقی ها می گفتند ما موافق آتش بس و تبادل اسرا هستیم ولی مسئولان ایران قبول نمی کنند! دلش حسابی پر می شد.
از من می پرسید: "ایی آقوی خمینی آخه چرو آتیش بست و تبادل اسرا، قبول نمکنه؟"
می گفتم "شاهمردون جان، اینا همش دروغه که عراقیا میگن، تو باور کردی؟"
می گفت " نه والو، مو خودمم پیش خودم همی می گفتم"
شاهمردونِ ساده دل، فکر می کرد همه دنیا راست می گویند! همین بود که تا دروغ دیگری از عراقی ها می شنید باز دلش آشوب می شد.
✍ هر وقت غذا نمی خورد و شوخی نمی کرد و گوشه می گرفت، می دانستم باز مرغ دلش پر زده رفته وسط روستا.
بهانه اش پسر کوچکش بود، ولی او دلتنگ همه شده. خانمش، که می گفت "حالا می دونم خیلی اذیته"، دخترهایش که کمتر از آن ها می گفت، هر چهار پسرش، حتی برای گوسفندهایش دلتنگ می شد!
- یعنی درست غذاشون می دن ای زبون بسته ها رو...؟
واقعا گاهی نصفه شب ها نگران آب و علفِ آن زبان بسته ها هم می شد!
می گفتم "شاهمردون! تو غذا نخوری چه فایده ای برا اونا داره؟"
می گفت "نه والو، نمتونم بخورم... خو بد دیدُم"
چهار سال از عمر شاهمردان در بی خبری و مفقودی گذشت، دندان هایش یکی یکی می افتادند، سرش از موهای سفید خلوت تر شده بود، چانه اش لاغرتر و تکیده تر، بدن ضعیفش بی رمق تر، و هنوز از صلیب خبری نشده بود و خانواده اش خبر زنده بودنش را نداشتند.
نه نامه ای می رفت و نه نامه ای می آمد. همین هم بیشتر عذابش می داد.
می دانستیم ماموران صلیب سرخ جهانی، با همه پرستیژ و کبکبه و دبدبه شان، فقط در چارچوبی که حکومت عراق و صدام برایشان تعیین کرده کار می کنند، نه یک ذره بیشتر!
و اردوگاه های اسرای تکریت و شاهمردونِ دلگرفته، و خانواده بی نوایش، در چارچوب کاریِ آنها نیستند!
صلیب سرخ نه پیگیری کرد و نه پایش را به اردوگاه 11 گذاشت، تا موقع تبادل اسرا، در شهریور 1369.
مجموعه مادران انتظار
#برداشت_ششم
پهلوونای محله رفتن و
#مادرا موندن و کوه خاطرات
اونا که توی بهشتن اما
طول عمر مادراشون #صلوات