بصیـــــــــرت
دستم نميرسدبہ بلنداے چيدنت بايدبسنده کردبہ روياے ديدنت من جَلدِبام خانہ ی خودماندهام وتو هفت
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهید
💠بیت_المال
✍علی اینجا لباسهای راپل و پوتینش را تهیه کرد و همه چیز را خرید رفت آنجا تا از سپاه نگیرد. بعد از عملیاتی که سینه خیز رفته بود، پوتینش پاره شد و داده بود به یک پاکستانی که استفاده کند. زنگ زده بود که بیا برویم پوتین بخریم.
✍گفتم: "من الان حلب هستم نمیتوانم بیایم. الان خطرناک است برو از تدارکات بگیر." گفته بود بیت المال است و من نمیگیرم.که از دستم عصبانی شد و گفت: "میخواهم خودم بروم." من آنجا زنگ زدم به تدارکات و گفتم برایش پوتین ببرند. با دلخوری پوتین را قبول کرد و پوشید.»
#جاویدالاثر_شهید_علی_آقا_عبداللهی
راوے : #همرزم_شهید🌷
ว໐iภ ↬ @khamenei_shohada🕊🕊
بصیـــــــــرت
#شهید_امیر_حسین_لشکری #خلبان #سالروز_شهادت #نوزده_مرداد برای شادی روح این بزرگوار #صلوات @khamenei_
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍اولین #اسیر و آخرین #آزاده_جنگ،
وقتی رفت 28 ساله بود، وقتی برگشت 47 سال از عمرش می گذشت.
پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛
دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار #شکنجه ها بود.
#شیرینی دیدار چهره تغییر کرده اش را از یادم برد.
پسر چهار ماه مان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید...
اینها گوشه ای از صحبت های خانم #حوّا_لشکری همسر #سرلشکر_خلبان_شهید_حسین_لشگری است؛
درد روزهای نبودن و 18 سال #اسارت همسر کم کم داشت به دست فراموشی سپرده می شد
که
#شهادت برای
همیشه این دو را از هم جدا کرد
و دیدار را به
#قیامت انداخت..
راوے : #همسر_شهید
#شهید_سرلشگر_خلبان_حسین_لشگری
#سیدالأسرای_ایران🌷
#روحش_شاد
#سالروز_شهادت
بصیـــــــــرت
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪※ •✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦• #قسمت_نهم 9⃣ " شـــــهادت " ❉ تصورش این بوده
※₪〰🌷 ✯ 🌷〰₪※
•✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦•
#قسمت_دهم 0⃣1⃣
#خاطرات_شهید
" بعداز هر عملیات "
❉ همیشه بعد از هر عملیاتی که انجام میشد چند روزی ابوحامد را نمیشد به راحتی پیدا کرد، حتما باید دنبالش میگشتیم. برایم جای تعجب بود که آخر کجا میرود، چه کار میکند؟
❉ بعدها که شناختم از حاجی بیشتر شد یا به قول معروف خودمانیتر شدیم جواب سوالم را پیدا کردم، حاجی همیشه بعد از هر عملیات به عیادت رزمندههای مجروحی که در بیمارستان بستری بودند میرفت و جویای حالشان میشد.
❉ این کار تا آخرین روز که رزمندهها در بیمارستان بودند ادامه داشت، کاری که شاید از کمتر فرماندهی سر بزند.
منبع: مشرق نیوز
🌷 #شهید_علیرضا_توسلی
#ابوحامد
※✫※✫※✫※✫※
#امیرالمؤمنین_على_ع:
✨"شيعيان ما ڪسانى اند ڪه...
🔸در راه ولایت ما بذل و بخشش مى ڪنند.
🔹در راه دوستى ما به يڪديگر محبت مى نمايند.
🔸در راه زنده نگه داشتن امر و مڪتب ما به ديدار هم مى روند.
📚 كافى. ج۲. ص۲۳۶. ح۲۴
✫┄┅═══════════┅┄✫
🔮 ڪانال بصیرتی و شهدایے خامنه ای شهدا🔮
بصیـــــــــرت
#ای_شهـید ازمیلہ هاے این قفس نگاهم میرسدبہ تو تویے ڪہ رهاشده اے ازهمہ #تیروترڪشهاے گناه جداشده اے
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍حاج آقا در ازدواج بچه ها همیشه توصیه میکردند به بچه مسجدی
یعنی خواستگار که می آمد، می گفتند همین که بچه مسجدی باشد کفایت می کند. تقید و ایمانش خوب باشد.ایمان را مهمترین محک می دانستند.
ما اعتقاد داریم فرد وقتی ازدواج میکند رزقـــــش تضمین شده است. با ازدواج رزق افـــــزایش پیدا میکند. در برگزاری مراسم عروسی بچه ها هم با خانواده ای که وصلت می کردیم کاملا همراهی می کردیم. روی مسائل مادی اصلا بحثی نداشتیم.
#شهید_حمید_مختاربند
راوے : #همسر_شهید
#سالروز_شهادت🌷
بصیـــــــــرت
#فعالیتهای_شهید مهدی در عملیاتهایی چون کربلای 1، کربلای ۴، کربلای ۵ و بیت المقدس ۲ شرکت داشت و در
#خاطرات_شهید
مهدی در خاطراتش آورده است : «اوایل دیماه بود و به عملیات کربلای ۴ نزدیک میشدیم. ما به عنوان نیروهای غواصی نوک پیکان بودیم و این درست همان چیزی بود که می خواستیم. همه خوشحال بودند و مراسم دعا و سینهزنی پرشوری بعد از نماز برگزار میکردند. دنیا، دنیای دیگری شده بود. برادران چنان با فریاد «حسین، حسین» بر سر و سینه میزدند که گویا در جلوی چشمانشان آقا سيد الشهدا (ع) را شهید کردهاند».
وی در خاطراتش میافزاید: «من در آن موقع ۱۶ سال بیشتر نداشتم. عملیات که شروع شد، لحظه به لحظه دوستانم در جلوی چشمان خون گرفتهام، شهید میشدند. هر چند این عملیات در ظاهر موفقیتی در برنداشت، اما عمدهترین فایدهاش این بود که توانستیم خودمان را بشناسیم».
مهدی در عملیات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و پس از ۵ ماه، دوباره در تیرماه سال ۱۳۶۶ عازم جبهه شد، اما به علت جراحتی که از مجروحیت داشت، دوباره به عقب برگشت و در زمستان همان سال به جبهه برگشت. اینبار پس از گذراندن آموزش تخصصی اطلاعات - عملیات عازم منطقه «حلبچه» شد.
مهدی در بیست و سوم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ در حین شناسایی منطقه، بر اثر سقوط از ارتفاع به درجه رفیع شهادت نائل شد
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#سالروز_شهادت
#شهید_كريم_ولي_زاده
فرزند رحيم
متولد 1340/06/11
محل تولد : میمه . روستای اذان
تاریخ شهادت : 1362/04/12
محل شهادت : قريه کله شيخان-اروميه
#خاطرات_شهید
موقع خداحافظي، محمدجواد در خواب بود. در حالي كه از دور نگاهش مي كرد، به من گفت:
-« پروانه! مراقبش باش؛ او تنها يادگار من است؛ طوري او را تربيت كن كه باعث افتخار هر دوي ما شود.»
بعد، كمي مكث كرد و ادامه داد:
-« پارچه اي روي صورتش بگذار! نمي خواهم صورت معصوم پسرم، من را از رفتن باز دارد.»
سريع نگاه چشم هايش را برگردانده، خداحافظي كرد و ديگر برنگشت.
راوي : پروانه افضلي همسر #شهيد_كريم_ولي_زاده اعزامی از جویبار
#خاطرات_شهید
مانند #هميشه که مي آمد و ديد دست من به کارهاي خانه🏡 بند است و مي خواست آن دوري ها و بي خبري ها را به گونه اي #جبران کند ، آن شب رفته بود توي حمام و لباسهاي بچه ها را مي شست .گفتم :آقا نايب ‼️داري چکار مي کني ؟پاسخ داد :مي خوام هرجوري هست ، دل ❤️شما و اين بچه ها را که خيلي در حقشان کم #لطفي کرده ام ، به دست بياورم .بچه ها نيز تا دير هنگام و پاسي از شب 🌙رفته ، پا به پاي پدرشان بيدار ماندند و به #بازيگوشي پرداختند .
"فرمانده حفاظت اطلاعات تیپ۲۱ امامرضا(ع)"
#شهید_سیدعلیاصغر_درودی
#سالروز_شهادت
#شهید_کمال_شیرخانی
ولادت:۱۶ فروردین ۱۳۵۵
شهادت:۱۴ تیرماه ۱۳۹۳
#خاطرات_شهید
✍همسر شهید شیرخانی گفت:
کمال راهرو منزلمان را به گفته خود، تبدیل به یک بهشت کوچک کرده بود. همیشه میگفت، «هرگلی که شما دوست داشته باشی را قلمه میزنم تا با دیدن آن جان تازه بگیری و لذت ببری.» او تمام تلاش خود را میکرد تا خانوادهاش در آرامش کامل زندگی کنند.
#سالروز_شهادت