eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
مصطفی ردانی پور.mp3
14.23M
مجموعه 🔊 8⃣ ✨" نیمه پنهان ماه "💫 روایتی از زندگی شهدا از زبان همسران شهدای عالی قدر ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سی_و_هفت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 8⃣3⃣ . روی صندلی خشڪ و سرد راه آهن جابجا میشوم و غرولنـــــد می ڪنم.مادرم گوشه چشمی برایم نازڪ می ڪند ڪه: _ چته ازوقتی نشستی هی غرمیزنی. پدرم ڪ درحال بازی باگوشی داغون و قدیمی اش است میگوید _ خب غرغراز دوری شوهره دیگه خـــــانوووم! خجـــــالت زده نگاهم راازهردویشان میدزدم و ب ورودی ایســـــتگاه نگاه می ڪنم.دلشوره ب جانم افتاده " نڪند نرسند و ماتنها برویم"ازاسترس گوشه روسری صـــــورتی رنگم را ب دور انگشتم میپیچم و بازمی ڪنم. شوق عجیـــــبی دارم،ازین ڪ این اولین سفرمان است. طاقت نمی آورم ازجا بلند میشوم ڪ مادرم سریـــــع 🗣میپرسد: _ ڪجا؟ _ میرم آب بخورم. _ وا آب ڪ داریم تو ڪیف منه! _ میدونم! گرم شده! شمـــــا میخورین بیارم؟ _ ن مادر! پدرم زیر لب میگوید: واسه من ی لیـــــوان بیار آهسته چشم میگویم و سمت آب سردڪن میروم اما نگاهم میچرخد درفڪراین ڪ هرلحـــــظه ممڪن است برسید. ب آب سردڪن میرسم ی لیـــــوان ی بارمصرف راپراز آب خنڪ می ڪنم و برمیگردم.حواسم نیست و سرم ب اطراف میگردد ڪ یدفه ب چیزی میخورم و لیـــــوان ازدستم می افتد .. _ هووی خانوم حواست ڪجاست!؟😕 روبه رو رانگاه می ڪنم مردی قدبلند و چهارشانه باپیرهن جذب ڪ لیـــــوان آب من تمـــــاما خیسش ڪرده بود!بلیط هایی ڪ دردست چپ داشت هم خیس شده بودند! گوشه چادرم را روی صـــــورتم می ڪشم ،خـــــم میشوم و همانطور ڪ لیـــــوان راازروی زمین برمیدارم میگویم: _ شرمنده!ندیدمتون! ابروهای پهن و پیوسته اش رادرهم می ڪشد و درحالی ڪ گوشه پیرهنش را تڪان میدهد تاخشڪ شود جواب میدهد: _ همـــــینه دیگه!گند میزنید بعد میگید ببخشید.. دردلـــــم میگویم خب چیزی نیست ڪ ...خشڪ میشه! اما فقـــــط میگویم.. _ بازم ببخشید نگاهم ب خانوم ڪناری اش می افتدڪ آرایش روی صـــــورتش ماسیده و موهای زرد رنگش حس بدی را منتـــــقل می ڪند! خب پس همـــــین!!دلش ازجای دیگر پراست! سرم راپایین میندازم ڪ ازڪنـــــارش رد شوم ڪ دوباره میگوید _ چادریین دیگه!ی ببخشید و سرتونو میـــــندازید پایین هری! عصبی میشوم اما خونسرد فقـــــط برای بارآخر نگاهش می ڪنم _ درحدخودتون صحبت ڪنید آقا!!😡 صورتش راجمـــــع می ڪند و زیر لب آرام میگوید برو بابا دهاتی! ازپشت همـــــان لحظه دستی روی شانه اش مینشیند.برمیگردد و با چرخشش فضـــــای پشتش را میبینم.تو!! با لبخند و نگاهی آرام ،تن صدایت را ب حداقل میرسانی... _ ی چند لحـــــظه !! مرد شانه اش را ڪنار می ڪشدوبالحن بدی میگوید _ چندلحـــــظه چی؟حتمن صاحابشی! _ مگه اسباب بازیه؟...نه آقای عزیزبزارید تو ادبیات ڪمڪ تون ڪنم! خانومم هستن.. _ برو آقا!برو بحد ڪافی اسباب بازی گونی پیچت گنـــــد زد ب اعصــابم...ببین بلیطارو چی ڪار ڪرد! نگرانی ب جانم می افتد ڪ الان دعوا می شود.اما تو سرد و تلــــخ نگاهت را ب چهره مرد میدوزی.دست راستت رابالا می آوری سمت دڪمه آخر پیرهن مرد نزدیڪ گردنش و دری چشم بهم زدن انگشتت را در فضـــــای خالی بین دودڪمه میبری و بافشار انگشتت دودڪمه اول را میکَنی!!! مرد شوڪع نگاهت می ڪند.باحفظ خونسردی ات سمت من می آیی و بالبخند معـــــناداری میگویی _ خـــــاستم بگم این دوتا دڪمه رو ما دهاتیا میبندیم!بهش میگن یقه آخوندی...اینجوری خوشتیپ تری! این ڪمترین جواب بود برای اون ڪلمه ی گونی پیچت! یاعـــــلی !!☺️ بازوی مرامیگیری و بدنبال خود می ڪشی.مرد عصبی داد میزند وایسا بینم!و سمتمـــــان می اید.باترس آستینت را می ڪشم. _ علی الان می ڪشتت! اخم می ڪنی و بلند جوابش را میدهی _ بهتره نیای! وگرنه باید خودت جوابشون رو بدی و ب حراست اشاره می ڪنی. مرد می ایستد و باحرص داد میزند _ آره اونام ازخودتون!! میخـــــندی _ اوهوم! همه دهاتی!! و پشتت ب اومی ڪنی و دست مرا محڪم میگیری.باتعجب نگاهت می ڪنم.زیر چشمی نگاهم می ڪنی _ اولن سلام دومن چیـــــع داری قورتم میدی باچشات؟ _ نترسیدی؟ازین ڪ... _ ازین ڪ بزنه ترشیم ڪنه؟ _ ترشی؟ _ اره دیگه ! مگه منظورت له نیست؟ میخندم.😅 _ آره!ترشی! _ ن! اینا فقـــــط ادا و صدان! _ ڪارت زشت نبود؟...این ڪ دڪمشوپاره ڪردی _ زشت بود!اما اگر خودمو ڪنترل نڪرده بودم .....لااله الا الله...میزدم... فقط بخاطر ی ڪلمش... دردلم قند آلاسڪا میشود!!چقـــــدر روم حساسی!!! ♻️ ... 💘 @khamenei_shohada
در روستای زنگی کلا دابو شهرستان محمودآباد متولد شد و در سن 31 سالگی در 29 آذر ماه همزمان با شب شهادت امام حسن عسگری (ع) در منطقه حلب سوریه در درگیری با اشرار داعش به شهادتــــ🌷ــــــ رسید و از این شهید گرانقدر یک فرزند دختر به نام نرگس به یادگار مانده است. ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
بصیـــــــــرت
#معرفی_شهدا #شهید_اسماعیل_خانزاده در روستای زنگی کلا دابو شهرستان محمودآباد متولد شد و در سن 31 س
شهیدمدافع حرم اسماعیل خانزاده به دخترش🔰 ❣ای دختر عزیزم، جگر گوشه بابا ❤️، خیال نکن من بیخیال تو بودم ، بدان که بابا تو را بینهایت دوست داشت😍 اما چه کنم که بر من تکلیف بود و احساس مسئولیت داشتم بابا لحظه ای از یاد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگی در یاد تو خواهم بود🌹 ولی اگر دوست داری بابا هم از تو راضی و خوشحال شود حفظ و شعائر دینی کن و اگر روزی حافظ قرآن شدی به یاد من هم باش و برای شادی روح من قرآن تلاوت کن و همچون شب ها که برای من آیه الکرسی می خواندی بیا سر قبر بابا بخوان . 😓 @khamenei_shohada
💔غروب گذشت و فقط تأسف ماند 💔دوباره قصه یعقوب و هجر یوسف ماند 💔غروب جمعه گذشت و خبر ز یار نشد 💔دعای منتظرین هم اثرگذار نشد ❣اللهم عجل لولیڪ‌ الفرج❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ...🌼 شنـبہ هاے من، درنبودتو جمعــہ هایے اند ڪه فقط اسم دیگرے دارند لبریز از تڪـرار پر از ســـردے وهوای گـریه این شنبه ها بدون تــو همیشه جمعـہ اند...😔 🌼 الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ 🌼 ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🔰 ▫️متولد 1339/08/09(اصفهان) ▫️تاریخ شهادت : 1360/09/30 ▫️محل شهادت : سقز در سال 1340 در خانواده ای مذهبی قدم به دایره وجود نهاد. ایشان فردی نمونه و با شخصیت بودند ، بسیار سخاوتمند و باهوش بودن و اخلاق مذهبی او جلوه ای خاص داشت. در انجام فرایض دینی اصرار می ورزید و به خاطر تعهد ذاتی خود در مقابله با دشمنان نظام مقدس اسلامی می کوشید تا اینکه در 30/9/60 در جریان درگیری با اشرار ضد انقلاب و گروهک های ضد انقلاب شهد شیرین شهادت را نوشید و عروجی آسمانی یافت @khamenei_shohada
❇#تقویم_ابراهیم✔ ✍ #امروز 🌹 #شنبه ، مورخ👇 سی‌ام(۳۰)، آذر(۹)، نود و هشت(۹۸)؛ می‌باشد. مصادف با: ۲۴ربیع‌الثانی۱۴۴۱ ۲۱دسامبر۲۰۱۹ 🔸️ذکر امروز: #یا_رب_العالمین 🔹️حدیث امروز: هر که در طلب دنیا زیاده‌روی کند، فقیر از دنیا می‌رود. #امام_علی(ع) 🔸️رویداد‌های امروز: شب یلدا 🔴۱۱روز تا ولادت حضرت زینب(س) 🔵۱۹روز تا شهادت حضرت زهرا(س) ۷۵روز 🆔️ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، (س) لشگر31 عاشورا در سوم بهمن سال 1344 در روستای ولی آباد طارم علیا چشم به جهان گشود. حسین در وصیت نامه اش نوشت: "وقتی خبر شهادت مرا شنیدید به درگاه خداوند نماز شکر به جای آورید. ازاین رو، پدرش با شنیدن خبر شهادت فرزند پس از زبان آوردن کلمه استرجاع ؛ خدا را شکر کرد از اینکه پسرش به آرزوی خود رسیده است. ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯