eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 اے یوسف زهرا سفرٺ ڪےبه سر آید با دسٺ ٺو ڪے نخل عدالٺ ثمر آید از پیڪ صبا ڪے شنوم آمدنٺ را ڪے بانگ انا المهدیٺ از ڪعبه برآید؟! 🌷 ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ @khamenei_shohada
بوی شهیــــــد میدهد دستانت! خودت شهیدی مــــــــــادر ..... سلام بر مادران شهدا🌷 ــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
📸 خوش خط و خالِ سمّی رهبر معظم انقلاب: 🔹️ «فراعنه‌ عالَم اصرار دارند با مواردی مثل همین سند 2030 در آموزش و پرورش کشورها نفوذ کنند؛ چون کارهایی را که به وسیله نظامی به‌آسانی نمیتوانند انجام بدهند، با تأثیر آموزش و پرورش میتوانند انجام بدهند. متأسّفانه در کشور ما هم بعضی از اجزای 2030 به وسیله‌ آدمهای ناباب یا غافل اجرا میشود».۹۹/۶/۱۱ ـــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
✍سردار قاسم سلیمانی : 🔹برادری داشتیم به نام علی ماهانی خیلی آدم مقدسی بود. این آقای ماهانی یه زخمی در دستش و شبیه آن در پایش داشت و همیشه آن را مخفی می کرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد (اینها خیلی حرف هست برادرا خیلی خودسازی میخواهد) آن وقت این فرد در والفجر ۳ در میدان مین ماند(رفت روی مین) آمدند تا به مجروحین آب بدهند اول رفتند به سمت علی ماهانی تا به او آب بدهند... نخورد! گفت به فلانی بدهید ... دادند و بازهم که برگشتند باز علی آقا آب نخورد و گفت به فلانی بدهید! 🔹 همینجور به همه آب دادند و وقتی برگشتند به سمت علی، شهید شده بود.... آن وقت ما در موضوعات مادی و موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد چه رقابت هایی میکنیم... در موضوعاتی که حیات ما به آن بستگی ندارد و ناجی جان ما نیست... در چیزهایی که یه ذره ما را بالا میبرد ...از نظر رتبه یا درجه یا هر چیز دیگری... چه رقابت های می کنیم ❤️ ساعت عاشقی ۱:۲۰ ـــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
✅استاد فاطمی نیا 👈اگر هزار رکعت نماز بخوانی ولی صفات عالیه نداشته باشی، در سلوک به جایی نمیرسی.صفات عالیه مثل حلم، صبر و بزرگ منشی .. «« جوانی که میخواهد راه بیافتد با مناجات شاکین و شاکرین شروع کند. ⏰نماز اول وقت با حضور قلب خوب است. »» 😴اگر نیمه شب بلند شدی و حال نداشتی نماز بخوانی ، گوشه فرش را بالا بزن و سرت را روی زمین بگذار و یک شکر بگو🙏 . ⚠️ اگر به خودت نرسی شیطان می شوی ، تعارف هم نداریم. فکر نکنیم که با گفتن توبه همه چیز درست می شود ، اول باید صفات رذیله پاک بشه تا توفیق توبه بدست بیاد. بعضی گناهان ریشه داره، باید ریشه را پیدا کرد. این نکته را در نظر داشته باشید ، از احادیث استخراج می شود که :کسی که واقعاً درصدد اصلاح خودش قیام کند نور ولایت ائمه کمکش میکند تا بالاخره بر شیطان پیروز شود . 🔸«بزرگترین ریاضت، دینداری است»🔸 🔷 از آقای قاضی نقل کرده اند : 👣 تا بهشت دو قدم راه است ؛ اول پا روی نفست بگذار ، قدم بعدی در بهشتی..... ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
💠«شهیدی که خودخانواده اش را برای تشییع دعوت کرد» ●محمدباسپاه مشهد به جبهه اعزام شده بود و به ماگفت :شمابرای زیارت به مشهد بیایید و من هم خودم رابه شما می‌رسانم؛هنگامیکه به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدیم، همزمان مراسم تشییع تعدادی از شهدابودکه ماهم درآن شرکت کردیم... ●بعد از تشییع ازقم زنگ زدند وخبر شهادت محمدرادادندومتوجه شدیم وی جزو یکی از همین شهدای مشهد بود که سردربدن نداشت. ●شهید محمد جعفری نیاباآغاز جنگ درسال۵۹ عازم جبهه شد او یکی از نیروهای دکتر مصطفی چمران بودپس ازشهادت شهید چمران به تیپ۲۵کربلاپیوست وتامرحله فرماندهی گردان پیش رفت. ●پس از یک مجروحیت شدید درحالیکه ۱۰روز از مراسم عروسی اش نگذشته بود درمهران به شهادت رسید. ✍راوی: مادر ۳شهید احمد وعلی ومحمد جعفری نیا
🔻در اولین روز از هفته انجام خواهد شد؛ تجلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی از یک میلیون پیشکسوت دفاع مقدس ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۵ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم" جهانپور شریفی" گرامی باد ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_یکم ✍ - جون و پول و وقتنونو دارین تو یه کشور دیگه هز
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✍مدتی از ماموریت حسام به سوریه میگذشت و من جز خبرهای فاطمه خانم،از او هیچ اطلاعی نداشتم. روز هایم گرم میشد به خواندنِ چندین و چندباره ی کتابهایِ حسام و خط کشیدن زیر نکته های مهمش. حالا در کنار دانیال،دلم برای سلامتی مردی دیگر هم به درو دیوارِ سینه مشت میزد. جلویِ آینه ایستادم، کلاه از سر برداشتم و دستی به موهایِ تازه جوانه زده ام کشیدم. صورتم بی روح تر از همیشه به چشمانِ گود رفته ام دهن کجی میکرد. هیچ مردی نمیتوانست این میتِ چند روز مانده به دفن را تحمل کند.😔 بغض چنگ شد،زندگی درست زمانی زیرِ زبانم مزه کرد که به تهِ دیگش رسیده بودم. دیگر چیزی از من نمانده بود، نه زیبایی نه سلامتی نه فرصتی بیشتر برایِ ماندن. اما خدا بود، دانیال بود و امیرمهدی محجوبِ فاطمه خانم... راستی چرا نمی مردم؟ دکتر که نا امیدانه از بودنم میگفت. خبری هم از معجزه ی فیلمهایِ ایرانی نبود. هنوز هم درد بود،تهوع بود،بی قراری و کلافگی بود. لبخند بر لبم نشست. معجزه از این بیشتر که با وجود تمام نام برده هایم،هنوز هم زنده ام؟ انگار یک چیز به شدت کم بود. شاید 💖 خدا آمد، علی آمد، حجاب آمد، ایمان آمد، اما نماز...
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_دوم ✍مدتی از ماموریت حسام به سوریه میگذشت و من جز خب
باید یاد میگرفتم و امیدی به پروین نبود،چون قاعدتا زبانم را نمیفهمید. سراغ لپ تاپم رفتم. طریقه نماز خواندن را سرچ کردم. همه چیز را در کاغذی یاد داشت کردم و یکی یکی طبق دستوری که نوشته بود،اعمالش را انجام دادم. اما نمیشد... گفتن آن جملات عربی از من ساخته نبود،چون من اصلا زبان عربی نمیدانستم. به سراغ پروین رفتم از او هم خبری نبود. اتاقها را به دنبالش زیرو رو کردم نبود. نه خودش،نه مادر... به ساعت که نگاه کردم یادم آمد، مادر را به امامزاده برده اما من دلم نماز میخواست. دوست داشتم مانند دختر بچه ای لجباز پا بکوبم و جیغ بزنم تا کسی به کمکم بیاید. کاش حسام بود😔 نا امید رویِ مبل نشستم و به پنجره ی باران زده ی سالن خیره شدم. دیدن درختان عریان از پشت شیشه زیادی دلنوازی میکرد... صدایِ زنگ خانه بلند شد. پروین کلید داشت پس چه کسی بود؟ به آیفن تصویری که به لطف حسام نصب شده بود خیره شدم. کسی در مانیتور دیده نمیشد اما زنگ دوباره تکرار شد،ترسیدم. کسی در خانه نبود اگر دوستان عثمان به سراغم آمده باشن چه؟ قهرمانِ داستانم در سوریه به سر می برد. لرز به تنم افتاد و طنین خطر چندین و چندبار تکرار شد. نباید در را باز میکردم اما صدایِ تیکی از در بلند شد. پشت پنجره ایستادم... کلید، کلید داشتند.😥 در باز شد و من بدون تامل،با وجودی سراسر نبض به طرف اتاقم دویدم... در اتاق را بستم و به آن تکیه داد. خواستم کلیدش کنم،اما نشد. یادم آمد حسام کلید را از روی در برداشته بود تا نتوانم خودم را در اتاق حبس کنم و او مجبور به شکستن در شود. با تمام سلولهایم خدا را صدا میزدم. این بار اگر دستشان به من میرسید،زجر کُشم میکردند. کاش حسام بود. چشمانم از شدت اشک دو دو میزد به سمت تخت هجوم بردم و زیرش پنهان شدم. امن تر از آن هم مگر جایی وجود داشت؟ صدایِ قدمهای فردی در سالن پیچید... وارد شده بود و در خانه سرک میکشید. نــه !!! خدا کند به اتاق من نیای😰تضمین نمیدادم که جیغ نکشم. به همین خاطر تیغه ی دستم را فرش دندان هایم کردم و فشار دادم با تمام نیرو... طنین گامها نزدیک و نزدیک میشد. مقابل اتاقم ایستاد... نفسم بند آمد اما ناگهان مسیرش را عوض کرد از اتاق دور شد. مطمئن بودم که به سمت اتاق مادر میرود چون دیوار به دیوار با من بود. چرا هیچکس وجود نداشت تا با فریاد از او کمک بخواهم؟😭 اصلا در این روزِ بارانی چه وقتِ امامزاده رفتن بود که بی پروین و مادر در این خانه تنها بمانم؟ برگشت... آرام و شمرده گام برمیداشت. در را باز کرد و در چارچوبش ایستاد.حالا پاهایش در تیررس نگاهم بود. ازفرط ترس،صدای بلندِ تپش قلبم را می شنیدم و وحشت زده از اینکه نکند به گوش او هم برسد؛ این کوبشِ سرکشِ نبض. به سمت تخت آمد،کنارش ایستاد و مکث کرد. یعنی، یعنی قصد داشت تا زیر تخت را بگردد...؟ صدایش بلند شد و وجودم سکته وار لرزید. - تو دهاتایِ آلمان، اینجوری قایم میشدن؟ نصفه لنگت وسط اتاقه،اونوقت کَلَّتو بردی زیر تخت که مثلا پیدات نکنم؟ من موندم اون حسام بدبخت با این خنگ بازیات چی کشید😑 البته شاید شیوه جدید استتاره ما بی خبریم. زبانم بند آمده بود از شدت هیجان. سرم را بلند کردم که محکم به کفی تخت خورد و آه از نهادم بلند شد. ⏪ ...
بصیـــــــــرت
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۵ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم" جهانپور شریفی" گرام
🌹 🌹 🌹محل تولد: پرزیتون فارس 🌹تاریخ تولد: ۵۷/۶/۲۵ 🌹تاریخ شهادت: ۹۲/۶/۲۵ 🌹محل شهادت: حلب، سوریه جهانپور شریفی ۲۵ شهریور سال ۹۲ در روز تولدش در حال دفاع از حرم مطهر زینب کبری در کشور سوریه به دست تکفیری ها به شهادت رسید. پیکر این شهید در جهرم تشییع و در زادگاهش روستای پر زیتون میمند به خاک سپرده شد. ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی آماده شویم ظهورت را ببینیم غریب عالمینی جانم مهدی🌺 کل شیعیان منتظر قدومت اقا منتقم خون حسینی جانم مهدی🌺 ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
يكي حوالي صُبح ميشه...🌹 يكيَم هنوز نماز صبحاش قضا ميشه...🌹 ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ @khamenei_shohada
💠سیــره شهدا ✅توجه به بیت المال 🦋 محله مون هنوز جاده کشے نشده بود. رفت وآمد ماشین خیلی ڪم بود.و به سختے ماشین گیر می اومد. یه شب بخاطر سردرد توے خانه افتاده بودم. علی به اومد خونه ، حال منو ڪه دید، تا سر خیابون منو به دوش کشید ڪه ماشین بگیره و ببره دڪتر😊 وقتے برگشتیم چشمم به ماشین سپاه افتاد ڪه جلوے در بود. گفتم: این مال ڪیه؟ گفت: من با این ماشین داشتم میرفتم ماموریت ،اومدم قبل رفتن حالے از شما بپرسم. گفتم: مادر،چرا با این منو نبردے دڪتر و خودت رو تو زحمت انداختی؟😳 گفت: اگر شما را سوار این ماشین میڪردم ،اون دنیا باید جواب پس مےدادم، چون این ماشین بیت الماله! ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔖فرازی از وصیت نامه شهید علی تجلایی: 🌷اگر میخواهی محبوب خدا شـوی گمنام باش کار کن برای خدا نه بـرای معروفیت... ۳۱عاشورا ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتهامات به رهبری پایانی ندارد و دشمنان همچنان کفتاروار در پی شایعه ساختن علیه او هستند. ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــ @khamenei_shohada
❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: برادری نکردن مسلمانان با کفار، سبب عزت اسلام و مسلمان‌ها در دنیا و آخرتشان است. در غیر این صورت، آنها آقا بالاسر ما می‌شوند و ما را اغفال و مغلوب خود نموده و با مال خودمان، ما را به استعباد و نوکری می‌کشانند. 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۷۳ ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
با دستِ بسته است ؛ ولی دست بسته نیست ... برادر حسین‌ احمدی، نظاره می‌ ڪند پیڪر شهیـدی را ڪه پـس از ۱۲ سال چـهره نمایانده است. دست‌ ها و پاها با سیم تلفن بسته شده و در غـربت وَ مظلومیـت بی‌ مانندی به احتمال‌ قوی زنده‌به‌گور گردیده است. این معامله‌ای است که بعثی‌ها با بسیاری‌از بسیجیان و پاسداران‌مظلومِ گرفتارشده در حلقهٔ محاصره‌ی فڪه ڪردند ... اردیبهشت ۱۳۷۳ ارتفاع ۱۱۲، شمال فکه عکاس: احسان رجبی ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🎞 💢حفـظ بیـت المــال خــودش جهــاد است... : ۹۷/۶/۱۸ ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_دوم ✍مدتی از ماموریت حسام به سوریه میگذشت و من جز خب
💐🍃🌤 🍃🌤 🌤 ✍ دستی غرغرکنان پاهایم را گرفت و از زیر تخت بیرون کشید. باورم نمیشد..... با بهت به صورتش خیره شدم. همان چشمان رنگی و صورت بور که حالا به لطفِ ته ریش بلندو طلائی اش،کمی آفتاب سوخته تر از همیشه نشان می داد. نگاه رویِ چهره ام چرخاند،غم در چشمانش نشست. حق داشت... این مرده ی متحرک چه شباهتی به سارایِ دانیال داشت؟؟ محکم بغلم کرد... آنقدر عمیق که صدای ترق ترق استخوانهایم را می شنیدم و من انقدر در شوک غرق بودم که نمیدانست باید بدَوم؟ فریاد بزنم؟ یا ببوسمش؟؟ دانیال... برادر من... در یک نفسی ام قرار داشت و من رویِ ابرها، رقصِ باله را تمرین میکردم. مرا از خودش دور کرد. چشمانش خیس بود اما سعی کرد به رویم نیاورد که دیگر آن خواهر سابق نیستم. - چیه نکنه طلبکارم هستی؟ میخوای بفرستمت مناطق اشغالی، روش هایِ نوینِ مخفی شدن رو به بچه ها یاد بدی؟ خدایی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم اصلا اشک تو چشام حلقه زد وقتی لنگتو وسط اتاق دیدم.😂 بعد میگم خنگِ داداشتی،بهت برمیخوره
بصیـــــــــرت
💐🍃🌤 🍃🌤 🌤 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_سوم ✍ دستی غرغرکنان پاهایم را گرفت و از زیر تخت بیرون
با لبخند به صورتش خیره ماندم...❤️ کاش دنیا این لحظه ها را از فرصتِ زنده بودنم کم نمیکرد‌. دوست داشتم او حرف بزند و من تماشا کنم... از جوک هایِ بی مزه اش بگوید و من فقط تماشا کنم... از خالی بندی هایِ مردانه اش بگوید و من باز هم فقط تماشایش کنم... چقدر فرصت کم بود برایِ تماشایِ این تنها برادر😞 طلبکارانه سری تکان داد: - چیه عین قورباغه زل زدی به من؟ خوشکل،خوش تیپ ندیدی یا اینکه الان میخوای بگی که مثلا خیلی مظلومی و از این حرفا؟ بیخود تلاش نکن جواب نمیده من حسام نیستم که سرم شیره بمالی خدایی چه بلایی سر اون بخت برگشته آوردی که از وقتی پاشو گذاشت سوریه دنبال شهادته؟ روزی سه بار میره تو تیر رس دشمن وای میسته میگه داعش بیا منو بکش😂 خندیدم، بلند... خودِ خودِ دیوانه اش بود... بی هیچ تغییری... اما دلم لرزید، کاش بی قرارِ حسام نبودم. یک دل سیر خواهرانه براندازش کردم...بوسیدم ، بوییدم و قربان صدقه اش رفتم. خدا کند که امروز هیچ وقت تمام نشود. پرسیدم چرا اینطور وارد خانه شد؟ و او با شیطت جواب داد: - بابا خواستم عین تو فیلما سوپرایزتون کنم اما نمیدونستم قرارِ گانگستر بازی دربیاری. گفتم در میزنم بالاخره یکی میاد دم در، وقتی دیدم کسی باز نمیکنه گفتم لابد نیستین دیگه، واسه همین با کلیدایی که حسام داده بود اومدم تو بعدم خواستم وسایلو تو اتاق بذارم و برم دوش بگیرم که با هوشِ سرشارِ خنگترین خواهر دنیا مواجه شدم همین😐😂 ولی خوب شد نکشتیما راستی چرا انقدر ترسیده بودی آخه؟ از ترسم گفتم، از وحشتم برایِ برگشتنِ افرادِ عثمان... و اون شرم زده مرا به آغوش کشید و مطمئنم کرد که دیگر هیچ خطری تهدیدمان نمیکند... ⏪ ... @khamenei_shohada
🚨 💠 پیکر مطهر شهید "" پس از ۴۰ سال کشف و شناسایی شد. 🕊 شهید "خیرالله ابریشمی گرامی" فرزند علی در تاریخ ۱۳۲۳/۱۰/۰۱ در شهر اسلام‌آباد غرب چشم به جهان گشود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در نخستین روزهای تاسیس سپاه پاسداران به خدمت این نهاد انقلابی درآمد. 💠 این شهید والامقام در پاییز سال ۵۹ در منطقه اسلام‌آباد غرب به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه باقی ماند. 🌷 پیکر مطهر شهید خیرالله ابریشمی با تلاش گروه‌های تفحص شهدا کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. 💐 شادی روح پرفتوح شهید ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
تفحص... و قسم به ،🌸 كه ندارد فشار قبر ... ادامه‌ با‌ خودت...🌸 ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا