🌷سروان پاسدار خلیل رونده در حین جابجایی تجهیزات نظامی و تامین امنیت مناطق مرزی شهرستان خداآفرین استان آذربایجان شرقی دو شب گذشته به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
ـــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 یک هفته بعد از شهادت بسیجی محمد محمدی بخاطر دفاع از ناموس ملت، یک #بانوی_گیلانی هم صرفاً بخاطر تذکر دادن در مورد سگگردانی در پارک، مورد ضرب و جرح اوباش قرار گرفت و چیزی نمانده بود در جوی آب خفه شود!!
المهناز افشارها و مصینژادها هنوز تصمیم نگرفتند از حق وحقوق این زن دفاع کنند؟!
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅#أوصيبرؤية ←سفآرش میڪنم ببیند
قآلالشهیـــدمحمدکریـمي:
شهيد را به خاك نسپاريد ، بلكه بر يادها بسپاريد.
🔹️دومین قسمت از وصیت نامه های مصور شهدای شهرستان زرندیه در قالب #روایت_عشق را که تهیه شده توسط جوانان شهرستان زرندیه هست را تقدیمتان می کنیم؛
🔹️شما را به تماشای بخشی از وصیت نآمه شهــید #رضا_پاشاخانلو دعوت میکنی
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💝🍃💝 🍃💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_هفتم ✍ این بوسه، اولین لمسِ احساسم بود، بدونِ هوس.. بد
💝🍃💝
🍃💝
💝
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نود_و_هشتم
✍ آن مرد رفت؛ وقتی که باران نمی بارید...آسمان نمی غرید و همه ی شهر خواب بودند، به جز من...
حالا آن مرد در #عراق بود و همه ی قلبم خلاصه میشد در نفسهایش...😞
روزها به جانماز و صدایِ مداحیِ پخش شده از تلوزیون پناه می بردم و شبها به تسبیحِ آویزان از تختم.
هر چند روز یکبار به واسطه ی تماسهایِ دانیال با حسام، چند کلمه ی پر قطع و وصل، با تکه ی جدا شده ام، حرف میزد و او از #سرزمین_بهشت ❤️ میگفت.
اینکه جایم خالیست و تنش سالمست...
اما مگر این دل آرام میشد به حرفهایش؟
هر روز چشمم به دریچه ی تلوزیون و صحنِ #عاشورا زده ی #امام_حسین بود و نجوایی صدایم میزد که بیا...
که شاید فرصت کم باشد...
که مسیرِ #بین_الحرمین ارزش تماشا دارد...💔
#عاشورا آمد؛
و پروینو فاطمه خانم نذری پزان شان را به راه انداختند.
#عاشورا آمد و دانیالِ #سنی، بیرق عزا بر سر در خانه زد و نذرهایِ پسرِ علی(ع) را پخش کرد.
عاشورا آمد و مادرِ اهلِ تسنن ام، بی صدا اشک ریخت و بر سینه زد.
علی و فرزندانش چه با دلِ این جماعت کرده بودند که بی کینه سیه پوشی به جان می خریدند؟
حسین فرزند علی، پادشاه عالم باشد و دریغش کنند چند جرعه #آب را؟
مگر نه اینکه علی، نان از سفره ی خود میگرفت و به دهانِ یتیمانِ دشمن می نهاد؟
این بود رسم جوانمردی؟
گاه زنها از یک لشگر مرد، مردتر میشوند.
به روزهایِ پایانی #محرم 🖤 نزدیک میشدیم و من بی قرار تر از همیشه، دلخوش میکردم به مکالمه هایِ چند دقیقه ایم با حسام.
حسامی که صدایش معجونی از آرامش بود و من دلم پر می کشید برایِ نمازی دو نفره...
و او باز با حرفهایش دل میبرد و مرا حریص تر میکرد محض یک چشمِ دیدنِ صحن و سرایِ #حسین...
بصیـــــــــرت
💝🍃💝 🍃💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_هشتم ✍ آن مرد رفت؛ وقتی که باران نمی بارید...آسمان نمی
پادشاهی حسین، کم از پدرش علی نداشت و عشقش سینه چاک می داد مردان خدا را...
حالا دیگر تلوزیون تمرکزش بر #پیاده_روی_اربعین بود...
پیاده روی که چه عرض کنم، سربازیِ پا در برابرِ فرمانِ دل...
دیگر هوسانه هایم به لب رسیده بود و چنگ میکشید بر آرامش یک جانشینی ام.
هوا رو به تاریکی بود و دانیالِ سرگرم کار با لب تاپش.
به سراغش رفتم و بدون مقدمه چینی حرف دلم را زدم...
- میخوام #اربعین برم کربلا...
یعنی #پیاده برم.
با چشمانی گرد شده دست از کار کشید:
- چی؟ خوبی سارا جان؟😳
بدونِ ثانیه ای تردید جمله ام را تکرار کردم و او پر شیطنت خندید:
- آهاااااان … بگو دلت واسه اون حسامِ عتیقه تنگ شده داری مث بچه ها بهانه میگیری
صبر کن یه ساعت دیگه بهش زنگ میزنم، باهاش حرف بزن تا هم خیالت راحت شه ، هم از دلتنگی دربیای😊
چرا حرفم را نمیفهمید؟
دلتنگ امیر مهدی بودم،
آن هم خیلی زیاد...
باید میرفتم...
اما نه برایِ دیدنِ او.. اینجا دلم تمنایِ تماشا داشت و فرصت کم بود...
با جدیدت براش توضیح دادم که هواییِ خاکِ #کربلا شدم، که می داند مریضم و عمرم کوتاه...
که نگذارد آرزویِ به ریه کشیدنِ تربت حسین به وجودم بماند.. که اگر نروم میمیرم..😭
و او با تمامِ برادرانه هایش، به آغوشم کشید و قوتِ قلب داد خوب شدنم را و گوشزد که شرایطم محیایِ سفری به این سختی نیست و کاش کمی صبوری کنم...
اما مگر ملک الموت با کسی تعارف داشت و رسم صبر کردن را میدانست؟
نـه!!
پس لجبازانه پافشاری کردمو از حالِ خوشم گفتم و اینکه باید بروم...
و از او قول خواستم تا امیرمهدی، چیزی نفهمد و او قول داد تا تمام تلاشش را برای رسیدن به این سفر بکند و چقدر مجبورانه بود لحنِ عهد بستنش...
روزها میگذشت و من امیدوارانه چشم به در میدوختم تا دعوت نامه ام از عرش برسد و رسید...😍
گرچه نفسم بند آمد از تاخیرش، اما رسید...
درست در بزنگاه و دقیقه ی نود.
منِ #شیعه و دانیالِ #سنی.. کنارِ هم..
#قدم_به_قدم ...
دو روز دیگر عازم بودیم و دانیال با ابهتی خاص سعی کرد تا به من بفهماند که خستگی ام در پیاده روی #اربعین، مساویست با سوار شدن به ماشین و حرفی رویِ حرفش سنگینی نمی کند...
پروین مخالفِ این سفر بود و فاطمه خانم نگران.
هر دو تمامِ سعی شان را برایِ منصرف کردنم، به جریان انداختند و جوابی نگرفتند حالا من مسافر بودم...❤️
مسافر خاک کربلــا.........
⏪ #ادامہ_دارد...
🌱روزی ابوذر از رسول خدا پرسید: نخستین نعمت کدام است؟
❤️پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: حلال زادگى. ما را دوست نمى دارد، مگر کسى که حلال زاده باشد.
📗امالی صدوق، ص ۴۵۵
#من_محمد_را_دوست_دارم
#فداکیارسولالله
ــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ
@khamenei_shohada
در وصیت اش نوشت:
دوست داشتم قبل از رفتن حضرت آقا دست متبرکشان را به روی سرمان بکشند اما قسمت نشد.
رهبر انقلاب بر مزار
🌷شهید #محسن_قوطاسلو🌷
#باز_پنجشنبه_و_یاد_شهدا_با_صلوات
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی سلام امام رضا( ع ) بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
به مناسبت هفته وحدت و میلاد پیامبر عظیم الشان در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️فرصت اعلام و خواندن تا سه شنبه شب ۱۳/ ۸/ ۹۹
❇️ به نیابت از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، هدیه به پیامبر ( ص ) و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد سلام امام رضا ع بر پیامبر (ص ) را که می خوانید ،به آیدی زیر بفرمایید تا آمار ثبت مجموعه یا ضامن آهو شود و در حرم مطهر امام رضا( ع )ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد تلاوت سلام امام رضا (ع )بر پیامبر(ص) در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔 @ZZ3362
✍متن سلام امام رضا (ع) بر پیامبر (ص) ⬇️⬇️
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ [أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ] أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ رَبِّكَ
وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَجِيِّكَ [وَ نَجِيبِكَ]
وَ أَمِينِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ
كَمَا سَلَّمْتَ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ وَ امْنُنْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا مَنَنْتَ عَلى مُوسى وَ هارُونَ
وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اللَّهُمَّ رَبَّ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ
وَ رَبَّ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ بَلِّغْ رُوحَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ ص مِنِّي السَّلَامَ.
وقتےدولتهایےمثل
اسرائیلوآمریکاوفرانسہوجوددارند
مردنجزبا
شهادتمعناندارد♥️✨…!
◍شهیدمهدۍباکرۍ
#من_محمد_را_دوست_دارم
#لبیک_یا_رسول_الله
⭕️ چند روزی بود که هرچندساعت پیرزنی با ۱۱۰ تماس میگرفت و ساعت رو میپرسید
میگفت قرص دارم باید بخورم نمیدونم ساعت چند هستش با تلفن های دیگه هم تماس میگیرم فکر میکنن دارم مسخره میکنم و جواب نمیدن
بچه های مرفوک آدرس پیرزن رو گرفتن و یه واحد گشتی اعزام کردن به منزل ایشون
وقتی رسیدن دیدن پیرزن در منزلی ساده زندگی میکنه و سواد هم نداره فقط بلده شماره ۱۱۰ رو بگیره
ساعت مصرف قرص های پیرزن رو پرسیدن و یادداشت کردن و برگشتن از اونجا و رو در اتاق مرفوک یک برگه نصب کردن و سر ساعت مصرف قرص ها با ایشون تماس میگیرن
میگن مادرجان الان وقت قرص صورتیه هستش
و هربار که نگهبان ها عوض میشن به نگهبان بعدی تاکیید میکنن که فراموش نکنی زنگ بزنی پیرزن قرص هاشو بخوره
*مرفوک: مرکز فرماندهی و کنترل
#پلیس_قانونمدار