eitaa logo
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
307 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
214 ویدیو
4 فایل
اینجا گروهی از خبیثان خاورمیانه جمع شدند تا خباثت خونت رو اندازه بگیرند😎 امیدوارم آماده تست های خبیثانه باشی❤️‍🔥 . شروع نشر خباثت: 14\5\02 . قیمت ورود به باشگاه: اندکی خباثت!) بدون رحم🔪 خواندن رمان بدون عضویت ممنوع❌ همسایگی و‌ تبادل: @Misaagh_278
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: نظری باشه؟!🥲❤️‍🩹 https://harfeto.timefriend.net/17366894214922 https://daigo.ir/secret/888868
1_ ولی هرکدومشون یه جور قشنگنا🥲 حمایت های هرکدوم با اون یکی فرق داره:) 2_ اگه صبر کنید به وقتش به اونم میرسیم 3-4-5_ 🥲❤️‍🩹
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹 #رمان_او #پارت_154 پشت میزش ایستاد
✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹 نگاهی به داخل اتاق انداخت و درب زد: آقا اجازه هست؟... آقای عبدی: آره محمد بیا تو... محمد نگاهی به آقای شهیدی که آنجا نشسته بود انداخت و رو به روی او نشست: آقا آوین یه فکرایی تو سرش داره... آقای شهیدی: فکر؟... مثلا چه فکرایی؟... محمد: خیلی مطمئن نیستم باید روش کار بشه ولی فکر میکنم یه عملیات مهم در پیش داشته باشن... آقای عبدی: عملیات؟... محمد: بله آقا عملیات... ما منتظر بودیم ببینیم فرهاد تو باشگاه هیرمند به کیا نزدیک میشه و طرح دوستی میریزه... امروز علی اکبر چندتا عکس فرستاده برای رسول، توی عکسا فرهاد به سه نفر نزدیک شده... پسرِ آقای نیکومنظر، پسرِ آقای بهشتی و پسرِ آقای آریافر... آقای شهیدی: هر سه نفرشون از معاونین وزارت نیرو هستن.... محمد: بله آقا... طبق گفته ی علی اکبر ارتباطی که فرهاد با این سه شخص برقرار کرده خیلی دوستانه و صمیمیِ... چرا باید بین اون همه افراد مهم با این سه نفر دوست بشه؟... فرهاد بیگدار به آب نمیزنه آقا قطعا یه نقشه ای داره... آقای عبدی: محمد، تا از عملیاتشون و جزئیاتش مطمئن نشدیم نباید اقدامی صورت بگیره که هوشیار بشن... حواست باشه کیس از زیر ذره بینت خارج نشه... خودت شخصا روی این موضوع نظارت داشته باش... محمد: بله آقا چشم... اگه مورد دیگه ای نیست من برم... آقای عبدی: نه برو... فقط گزارشت رو حتما برام بیار... محمد: چشم آقا... بااجازه... از اتاق خارج شد و پله ها را پایین آمد... کنار رسول ایستاد و نگاه دوباره ای به وال انداخت: رسول سعید و فرستادی؟... رسول: بله آقا... محمد: خیلی خب علی اکبر و بگیر برام... هدفون را روی گوشش گذاشت و منتظر ماند صدای علی اکبر در گوشش پخش شود... علی اکبر: جانم رسول محمد: علی گوش کن منم... چشم از فرهاد بر نمیداری... هرجا رفت مثل سایه دنبالشی... به هیچ وجه هم نباید متوجه ی این موضوع بشه... هرجا رفت، با هرکی دیدار داشت عکس میگیری میفرستی رو سیستم رسول... سعید هم داره میاد پیشت... باهاش دست بده و خودت رو خیلی به فرهاد نزدیک نکن... احتمالا چهره ات رو توی باشگاه دیده، هرجا لازم شد سعید رو بفرست... علی اکبر: چشم آقا... تمام حواسم جمعِ... محمد: علی از دستش ندیما.... علی اکبر: چشم آقا... هدفون را بیرون آورد و روی میز گذاشت: رسول خونه ی آوینم تحت نظرِ؟... رسول: بله آقا... یه بی تی اس همونجا مستقرِ... محمد: خانم صابری؟ رسول: خانم صابری و خانم جویا... محمد: خوبه... مرتضی برنگشت؟... رسول: نه آقا... میخواید بهشون زنگ بزنم؟... محمد: نه نمیخواد خودم زنگ میزنم تو به کارت برس... راستی داوود کجاست؟... رسول: والا چی بگم آقا؟... جایی نداره بره که... یا سایته یا بیمارستان... محمد: از کی مرخصی گرفته؟... رسول: فکر کنم از آقای عبدی... کمی فکر کرد و نگاهش را به رسول داد: وقتی برگشت بهش بگو حتما بیاد اتاقم... رسول: چشم آقا... از میز رسول جدا شد و به سمت اتاق خودش رفت... وارد اتاق شد و روی صندلی کارش نشست... تلفن همراهش را برداشت و شماره ی مرتضی را گرفت.. به جای مرتضی، صدای شایان در گوشش پیچید: جانم محمد... محمد: سلام... کجاست این مرتضی؟... شایان: اینجاست... دستاش کفی بود گفت من جواب بدم... محمد: گوشی رو بزار رو اسپیکر برو پیشش... شایان: بگو رو بلندگوئه... محمد: مرد حسابی ما رو کاشتی اینجا رفتی اونجا ایستادی ظرف میشوری؟... کجایی تو سه ساعته؟... رفتی یه سر بزنیا... مرتضی: اولا سلام... ثانیا غرات و به این شایان بکن که هنوز آداب مهمون داری رو یاد نگرفته و مهمونش رو میزاره جلوی ظرفشویی... شایان: الکی مظلوم نمایی نکن... میخواستی انقدر ظرف کثیف نکنی... محمد: آقا دعوا نکنید... مرتضی زودتر تموم کن پاشو بیا سایت کلی کار داریم... سر راهتم برو بیمارستان دنبال داوود، باهم بیاید... مرتضی: سرظهری بیمارستان چیکار میکنه؟... محمد: بیمارستان چیکار میکنن برادر من؟... رفته دیدن دانیار دیگه... حداکثر یک ساعت دیگه اینجایید ها... مرتضی: باشه دیگه قطع کن مزاحم نشو... یاعلی... محمد: علی یارت... به‌قلم: ❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: دوستان نظر🤓👇 https://harfeto.timefriend.net/17366894214922 https://daigo.ir/secret/8888680135
1_ واقعا قول نمیدم ولی انشاءالله پیش پیش تولدت موبارک🥲❤️‍🩹 2_ بسی ممنون 3_ محمد هیچ وقت موزاحم نیست😔😂 4_ نوموخوام🦦 5_ چشه مگه؟😂