🍂 طنز جبهه
" ترکش منتظر "
┄═❁❁═┄
در منطقه طلاییه مستقر بودیم . خورشید در حال غروب بود و دلم بد جور هوای بچه ها را کرده بود.
تعدادی از اونها در عملیات قبلی به شهادت رسیده بودند و بیشتر آنها مجروح و زخمی در بیمارستانها بستری 🤕 بودند.
از قدیمی ها من مانده بودم و چندتا از بچه های مسجد.
با یه فیگور خاص دستم 🤲 را به طرف آسمان گرفتم و گفتم :
"خدایا !
از من چه گناهی سر زده که دو سه ساله توی جبهه هستم ولی تا حالا یه آخ هم نگفتیم و هیچ خبری نشده است " 😜
هنوز حرفم تمام نشده بود که ترکشی سرگردان درست آمد و خورد به مچ دستم و برای مدتی کنار بچه های زخمی🤒 جا خوش کردم.😅
راوی : احمد ترکی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_کوتاه
#طنز_جبهه
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas ⏪ عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂