#احترام_به_والدین
🌹یادم میآید مادرم به سختی #مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار #مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم.
او هر روز برای #عیادت به بیمارستان میآمد.
🌹مادرم به مصطفی میگفت: #همسرت را به خانه ببر.
ولی او #قبول_نمیکرد و میگفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند.
🌹بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دستهای مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت:
از تو بسیار ممنون هستم که از #مادرت مراقبت کردی.
با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر میکنی؟!
🌹او در جواب گفت: این دستها که به مادر خدمت میکنند برای من #مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس #خیر_ندارد و #احسان به #پدر_و_مادر دستور خداوند است.
راوی : همسر شهید
"شهید مصطفی چمران" #شهیدانه
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
http://eitaa.com/Yarabazahra
✨﷽✨
🌼همسر شهید چمران:
✍ یک هفته بود مادرم در بیمارستان #بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که #مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و #بوسید، میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش #خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر میکنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها رو میکنید.»
گفت: «دستی که به مادرش #خدمت میکند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم.
📙کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایتhttp://eitaa.com/Yarabazahra