🕊به مناسبت چهلمین روزدرگذشت شهیدمقاومت، سیدحسن نصرالله...
چهل روز در فقدان سید مقاومت ،در خود پیله تنیدم.هر روز هر ساعت هر دقیقه دست به گریبان خود گرفتم ،محکم کمرم را به دیوار زدم و گفتم پس تو چی؟سهم تو از این همه داغ و انفجار چیست؟
کجای این جنگ ایستاده ای؟پرسیدم و در کمین خودم نشستم مثل یک مارگیر ماهر،سکوت کردم و نگاه کردم،دیدم و فکر کردم.با پای دلم همه جا رفتم.
همانجا که زنان مضطرب حوض خون می رفتند.رختشور خانه اندیمشک.
از آنجا می آمدم،تشییع شهید ،چقدر بدرقه نیلفروشان گریستم.
شب کاموایی گرفتم و دست بکار بافتن کلاه و شالی شدم ،شاید کودک لبنانی را از سرما و پاییز مصیبت زده شان قدری رهایی دهم.
صبح سر صبحانه به همسرم گفتم برای کمک به جبهه ی مقاومت پولی واریز کند و
.....
بقیه اش را غصه خوردم،بقیه اش را دعای مرزداران صحیفه سجادیه را زمزمه کردم.
اما اینها مرا به پروانگی در این جهاد عظیم نمی رساند .
امروز چهلم سید حسن نصرالله است.چراغی درقلبم روشن می شود.
پنجر ه ای گشوده میشود.
نسیمی در گوشم مینوازد :
بانو
زمانه ی تو زمانه ی گفتمان سازی در بطن خانواده است.
زمانه ی بیداری در قلب خانه.
بانو ،تو مدرس تفکر جهاد و شهادت باش درست در جایی که موشک های مجازی هرآن در قلب گوشی فرزندان و همسرت فرود می آید.
مکتب سازی کار کمی نیست بانو.
بدان و دانا کن،هر روز ،هر لحظه.
می شود دیده بان اجتماعی این جهاد تو باشی،خودت خبر نداری اما دشمن اعتراف کرده
از تو بسیار ضربه خورده است.
مراقبت کن از این گفتمان سازنده ،همان جور که از غذا وسلامتی اهل خانه مراقبت میکنی.
خدارا چه دیده ای شاید خونت نریخته ،همین الان شهیده شده باشی.
#چهلم
#اجتماعی_پایگاه_الزهرا_س_طالخونچه
|پایگاه بسیج الزهرا(س) طالخونچه|
🆔@Basij_alzahra