🌷 #حلول_ماه_شعبان و فرخنده ایام شعبانیه بر محبین و ارادتمندان امیرالمؤمنین(ع) مبارک باد.
شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم
بر لطفِ حق امید فراوان داریم
از زمرهی اَیْنَ الرجبیّون ماندیم
امید به وعدههای شعبان داریم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
♦️ واحد رسانه بسیج و کانون
مداحان شهرستان نیشابور
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_مدح
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
به آن نامی کزان عالم برافروخت
بشر اسماء حُسنی را بیاموخت...
به آن نامی که بر ما روح بخشید
ز نورش زُهرهی زهرا درخشید
چه زهرایی؟ که معنیبخش اسماست
همانا اسم اعظم، اسم زهراست
خدا گر مدح او نازل نمیکرد
کتاب خویش را کامل نمیکرد
به نام کوثرِ قرآن ستودش
که لفظی بهتر از کوثر، نبودش
حساب نام یازهرا به ابجد
برآید یا علی و یا محمد
که زهرا زآندو هست و آندو، زهرا
جدایی نیست آری مهر و مه را
کسیکه کُفوِ آن نور جلی بود
علی بود و علی بود و علی بود
خوش آن روزی که با اذن خداوند
به دلخواه پیمبر یافت پیوند
جهانِ رحمت و علم و کرامت
به دنیای جمال و عشق و عصمت
رسیدش در شب جشن عروسی
عروس آسمان، بر خاکبوسی
به سائل داد چون پیراهنش را
به حکم «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ...»
اگرچه خانهٔ زهرا گِلین بود
حریم افتخار مسلمین بود
محبت، پایهٔ کاشانهی او
شرف، خشت بنای خانهی او
جهاز بانوی دنیا و عقبا
بُد از پشم و سفال و لیف خرما
سفالین کوزهای و مَشکی از پوست
اساس چشمگیر خانهٔ اوست!
سپهر، آیینهدار هستیاش بود
رهین آسیای دستیاش بود
حصیری گرچه فرشِ زیر پا داشت
به روی سر، همه نور خدا داشت
شُکوه آسمانها صیت او بود
گواه «فی بیوتٍ» بیت او بود
سلام هر شب و صبحِ پیمبر
شُکوه خانهاش کردی فزونتر
سلام، ای وحی مُنزَل در کلامت
که حق از کودکی گفته سلامت
به وحدت داده هر مویت شهادت
ورم کردهست پایت از عبادت
زیارتگاه انجُم، خاک پایت
زیارتنامهٔ حوران، ثنایت
تویی یاسین، تویی طاهای قرآن
تویی رمز اشارتهای قرآن
زنان را با عمل، ارشاد کردی
جهاد المرأه را فریاد کردی...
خدا را بندهای یکدانه بودی
پدر را دلخوشی در خانه بودی
دو تن بودید او را پشتوانه
تو در خانه، علی بیرون ز خانه
رسالت را گلستانی، بهاری
امامت را نگهبانی، قراری
خروش بیامان مسجدی تو
رسول خطبهخوان مسجدی تو
چو تو از دین، طرفداری که کردهست؟
امام خویش را یاری که کردهست؟
خروشت حامی جان علی شد
کلامت تیغ بُرّان علی شد
الا، ای راز رحمت در دو دنیا
تویی مشکلگشای هر دو دنیا
نخستین زن که در جنت در آید
تو هستی، کز قیامت محشر آید
چو در صحرای محشر پا گذاری
شفاعت را چو خورشیدی بر آری
ملائک صف به صف در چار سویت
علی و مصطفی در پیش رویت
مهار ناقهات در دست جبریل
خلایق محو این اکرام و تجلیل
به حیرت، کاین هیاهو چیست، یارب؟
کسی کاینسان در آید، کیست یارب؟
که از درگاه عزت در چپ و راست
ندا آید که این زهراست! زهراست!
در آنجا شیعیانت میدرخشند
نه تنها دوستانت را ببخشند،
که میبخشد خدای مهربانت
گناه دوستانِ دوستانت
در آن روزی که عالم بیقرارند
رسولان نیـز امید از تو دارند
در آن غوغا که بهر کس، مَفَر نیست
ز بیم جان، پدر فکر پسر نیست
زهر سو بانگ وانفسا بلند است،
ز ما فریاد یازهرا بلند است
تو دستِ دستگیری چون برآری
«مؤید» را مبادا واگذاری!
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
#امام_علی علیهالسلام
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹سرمایۀ محبت🔹
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بوَد که گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سَینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنا نمیدهم
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمیدهم
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمیدهم
📝 #سیدرضا_مؤید
#امام_عسکری_ولادت
باز دل شکستهام نوای دیگر آورد
پردۀ بهتری زند، نغمۀ خوشتر آورد
لئالی کلام را ز طبع من بر آورد
مگر ثنای عسکری، حجّت داور آورد
که آگه از مقام او، کسی به جز اله نیست
نسیم درک و عقل را در این حریم راه نیست
عبد خدا که داده حق، خدایی از عبادتش
بسته شده به طوق جان سلسلۀ ارادتش
رام شده وحوش هم، به درگه سیادتش
حقیقت غدیر خم، جلوه گر از ولادتش
ولادتش به هشتم ربیع ثانی آمده
جهان پیر را از این مژده، جوانی آمده
به سامرا نظر کن و جلوۀ ذوالکرام بین
قِران مهر و ماه را در این خجسته شام بین
باب امام عصر را فراز دست مام بین
دهم اما را به بر یازدهم امام بین
چشم علی منوّر از جمال ماه پارهاش
فاطمه کو؟ که بنگرد، بر حسن دوبارهاش
نور ولایتش به رخ ردای خلقتش به بر
لوای عصمتش به کف تاج شفاعتش به سر
بر همه هستیاش نظر در همه عالمش گذر
اما هادیاش پدر حضرت مهدی اش پسر
خلایقند چاکرش، ملائکند عسکرش
هیچ کسی نمیرود به نا امیدی از درش
رسالت پیمبران تکیه زده به دوش او
درس هدایت بشر زمزمۀ سروش او
وضع جهان و چشم او راز نهان و گوش او
حصار ظلم ظالمان شکسته از خروش او
به دورهای که معتمد کرد فزون نفاق را
به هم درید سعی او پردۀ اختناق را
بهشت علم پرورد آب و هوای گلشنش
اهل کمال، خوشه چین، ز گوشههای خرمنش
حکیم مانده از سخن، به وقت درس گفتنش
امام عصر تربیت، یافته روی دامنش
نهال عصمتی چنان بر آورد چنین ثمر
درود ما بر آن پدر سلام ما بر این پسر
سلالۀ پیمبر و مبشّر پیام حق
که دیده بس شکنجه تا زنده شود مرام حق
مبیّن اصول دین مفسّر کلام حق
داده به دست مهدیاش رسالت قیام حق
که بعد من امام بر جوامع بشر تویی
مهدی منتقم تویی امام منتظر تویی
رفت یکی ز شیعیان به پیشگاه حضرتش
برای حاجتی ولی اذن نداد خجلتش
امام را ببین که چون داشت خبر ز ذلّتش
نخوانده گفت پاسخش نگفته داد حاجتش
ز یک اشاره از کف امام کامیاب شد
به قدر احتیاج او خاک طلای ناب شد
ای جلوات کبریا جلوه گر از جمال تو
کتاب تفسیر تو خود آیتی از کمال تو
من که ز پا نشسته ام به درگه جلال تو
امید رحمتم بود، ز لطف بیزوال تو
«مؤیّدم» گدای تو بر آستان مهدیات
امید آن که خوانی ام ز دوستان مهدیات
#سیدرضا_مؤيد