eitaa logo
بصير
2.7هزار دنبال‌کننده
85.9هزار عکس
81.2هزار ویدیو
3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 ✍️ هزینهٔ سنگین انسانیت 🔹کسی که برای حل مشکلات دیگران به آن‌ها پول قرض می‌دهد یا ضامن وام آن‌ها می‌شود و به‌دروغ نمی‌گوید «ندارم!»، «گرفتارم!» و...، احمق نیست، کریم و جوانمرد است. 🔸کسی که از معایب و کاستی‌های دیگران، درمی‌گذرد و بدی‌ها را نادیده می‌گیرد، احمق نیست، شریف است. 🔹كسی كه در مقابل بی‌ادبی و بی‌شخصيتی ديگران با تواضع و محترمانه حرف می‌زند و مانند آن‌ها توهين و بددهنی نمی‌كند، احمق نيست، مؤدب و باشخصيت است. 🔸کسی که به حرف‌هایی که پشت‌سرش زده می‌شود، اهمیت نمی‌دهد، بی‌خبر نیست، صبور و باگذشت است. 🔺انسان بودن، هزينهٔ سنگينی دارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌ https://eitaa.com/Basir_MN
🔆 ✍️ گول ظاهر زندگی‌ها رو نخورید 🔹‏من پولدارترین آدمای این شهر رو دیدم که یه ماشین معمولی سوار می‌شن. 🔸عاشق‌ترین آدما رو دیدم که حتی یه استوری هم از عشقشون نمی‌ذارن. 🔹خیّرترین آدما رو دیدم که اصلاً هیچ‌کس اونا رو نمی‌شناسه. 🔸باکلاس‌ترین آدما رو دیدم که یه گوشی معمولی داشتن. 🔹بامعرفت‌ترین آدما رو دیدم که هیچ‌وقت دم از رفاقت و معرفت نمی‌زدن. 🔸پس گول ظاهر زندگی آدما رو نخورید. چیزای واقعی اصلاً نمایش‌دادنی نیستن... https://eitaa.com/Basir_MN
🔆 ✍️ قدر هر لحظهٔ زندگی را بدانیم 🔹ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد. 🔸ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است. 🔹ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به پرواز هواپیما نرسیده است. 🔸ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه‌ای جان سالم به در برده است. 🔹ارزش یک میلی‌ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است. 🔻زمان برای هیچ‌کس صبر نمی‌کند، قدر هر لحظه خود را بدانید. https://eitaa.com/Basir_MN
🔆 ✍️ تبِ دل‌شکستن 🔹فرزند دو ساله‌ام در منزل، شلوار و فرش را نجس کرد. مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید! 🔸خانم پس از یک ساعت تب کرد. تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز، ۶۰ هزار تومان پول نسخه و دارویش شد، ولی تب شدید‌تر شد! 🔹مجدداً به پزشک مراجعه کردیم. این بار هم بابت هزینهٔ درمان، مبلغ زیادی پرداختیم و باز هم نتیجه نگرفتیم. 🔸شب‌‌هنگام جناب «شیخ‌رجبعلی خیاط» را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود. 🔹وقتی جناب شیخ سوار شد، اشاره‌ای به خانم کردم و گفتم: والدهٔ بچه‌هاست. تب کرده. دکتر هم بردیم. ولی تب او قطع نمی‌شود. 🔸شیخ همان‌‌طور که به مقابلشان نگاه می‌کردند، خطاب به همسرم فرمودند: «بچه را که آن‌طور نمی‌زنند همشیره! استغفار کن. از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شوید!» 🔹ما چنین کردیم و تب همسرم قطع شد. https://eitaa.com/Basir_MN
🔆 ✍️ فرشته روزی 🔹از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی‌عابر کسب روزی می‌کنی؟ 🔸کاسب گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا می‌کند، چگونه فرشته روزی‌اش مرا گم می‌کند؟ https://eitaa.com/Basir_MN
🔆 ✍️ دل و زبانی پرسروصدا موجب ذلت است 🔹هركس دلش ساكت نشود؛ ولى زبانش ساكت باشد؛ گناهش كم است. 🔸هركس دلش ساكت شود؛ و زبانش هم ساكت شود؛ مقامش عالى است. 🔹هرکس دلش ساكت شود؛ ولى زبانش ساكت نباشد؛ گفتارش مثال حكمت است. 🔸هرکس نه زبانش و نه دلش ساكت باشد؛ نادانى است كه بازيچه شيطان است و آخرالامر به خاک مذلّت نشيند. https://eitaa.com/Basir_MN
🔅 ✍️ یک شب را برای خدا بگذران... 🔹دزدی به خانه شیخی رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدیدن باشد. 🔸خواست نومید بازگردد که ناگهان شیخ، او را صدا زد و گفت: ای جوان! سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید، به تو بدهم؛ مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی! 🔹دزد جوان، آبی از چاه بیرون آورد، وضو ساخت و نماز خواند. 🔸روز شد، کسی در خانه شیخ را زد. داخل آمد و ۱۵۰ دینار نزد شیخ گذاشت و گفت: این هدیه، به جناب شیخ است. 🔹شیخ رو به دزد کرد و گفت: دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. 🔸حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اندامش افتاد. 🔹گریان به شیخ نزدیک‌تر شد و گفت: تاکنون به راه خطا می‌رفتم. یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این‌چنین اکرام کرد و بی‌نیاز ساخت. مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه ثواب را بیاموزم. 🔸کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ گشت. https://eitaa.com/Basir_MN
🔅 ✍ تا عمر داریم باید انتخاب کنیم 🔹همسر فرعون تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی. 🔸پسر نوح تصميمی برای عوض‌شدن نداشت. غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان. 🔹اولی همسر يک طغيانگر بود و دومی پسر يک پيامبر. 🔸برای عوض‌شدن هيچ بهانه‌ای قابل‌قبول نيست! 🔹اين خودت هستی که تصميم می‌گيری تا عوض شوی. 🔸تا عمر داریم باید انتخاب کنیم... 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 https://eitaa.com/Basir_MN
🟡 ♦️ هر جا خداوند امتحانت کرد و یک خورده عـقـب رفتی، غصه نخور زیرا این امتحان لازم بود تا به ناقص بودن خود پی ببری؛ کمی تلاش کنی جـبـران می‌شود. امتحان فضل خدا می‌باشد و برای رشـدِ خـلـق، نـافع و لازم است. 📚 حاج اسماعیل دولابی (ره) https://eitaa.com/Basir_MN
🔅 ✍️ حج مقبول 🔹در سالن انتظار فرودگاه جده در حال برگشت به ایران، دو حاجی ایرانی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پرکردن زمان تاخیر پرواز هواپیما داستان حجشان را برای همدیگر تعریف کنند. 🔸حاجی اولی: بنده پیمانکار ساختمان هستم الحمدلله دهمین بار است که فریضه حج را به‌جا می‌آورم. 🔹حاجی دومی: از خداوند برای شما حج مقبول و سعی مشکور مسئلت دارم. 🔸بنده پزشک متخصص هستم و در یکی از بیمارستان‌های خصوصی کار می‌کنم. 🔹بعد از ۳۰ سال کار در یکی از بیمارستان‌های خصوصی توانستم هزینه حج را پس‌انداز کنم، اما روزی که برای دریافت پس‌اندازم به بخش مالی مراجعه کردم، همانجا با مادر یکی از بیمارانم که فرزند معلولی دارد برخوردم. 🔸بعد از احوال‌پرسی مختصر متوجه شدم که خانم بسیار غمگین و پریشان است و دلیل ناراحتی ایشان این بود که به‌خاطر اخراج شوهرش از کار، دیگر توانایی پرداخت هزینه معالجه فرزند معلولشان را در بیمارستان خصوصی ندارند. 🔹پیش مدیر بیمارستان رفتم و از او خواهش کردم تا ادامه درمان آن طفل مریض به حساب بیمارستان صورت گیرد. 🔸اما مدیر بیمارستان به تقاضای من جواب رد داد و گفت: اینجا بیمارستانِ خصوصی‌ست، نه بنیاد خیریه. 🔹با ناامیدی تمام از پیش مدیر بیمارستان خارج شدم و در حالی که دلم به‌حال مریض و خانواده‌اش سخت می‌سوخت، به‌صورت اتفاقی و غیرارادی دستم به جیبم که پول پس‌انداز حج در آن بود، خورد. 🔸برای چند لحظه، به فکر فرورفتم که این پول کی و کجا هزینه شود بهتر است؟ 🔹بی‌اراده سرم را به‌سمت آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم: بارالها! خودت بهتر از هرکسی آرزوی دلم را می‌دانی، هیچ‌چیزی برایم از رفتن حج و زیارت خانه‌ات و مسجد حضرت نبی اکرم محبوب‌تر نیست و این را نیز میدانی که برای زیارت خانه‌ات تمام عمر تلاش نموده و زحمت کشیده‌ام. 🔸بارالها! من مشکل این زن ناامید و شوهر ناچار و فرزند مریضش را بر میل باطنی‌ام که همانا  زیارت خانه توست ترجیح می‌دهم. 🔹الهی از من بپذیر که امید بی‌پناهانی. خدایا مرا از  فضل و کرمت بی‌نصیب مگردان! 🔸مستقیم رفتم به بخش مالی بیمارستان و هرچه پول داشتم همه را یکجا تحویل دادم و گفتم این پول ۶ ماه پیش‌پرداخت برای بستری و هزینه درمان آن طفل مریض و معلول. 🔹و به مدیر بخش گفتم یک خواهشی دیگر هم از شما دارم که لطفاً تحت هیچ شرایطی به مادر مریض نگویید که هزینه بستری و علاج طفل معلولشان را من پرداخته‌ام و اگر اصرار کردند بگویید بیمارستان پرداخت هزینه بیمار شما را متقبل شده است. 🔸به خانه برگشتم. از یک‌طرف به‌خاطر اینکه سفر حج و زیارت خانه خدا را از دست داده‌ام بسیار ناامید و غمگین بودم، اما در عین حال حس رضایت عجیبی وجودم را فراگرفته بود و از اینکه خداوند مرا وسیله قرار داد تا مشکل آن بیمار برطرف شود، احساس خوبی داشتم. 🔹آن شب در حالتی که صورت و گونه‌هایم خیس اشک بود به خواب رفتم. در خواب دیدم که در حال طواف خانه خدا هستم، و مردم به من سلام می‌کنند و می‌گویند، حجتان قبول باشد حاج‌سعید. 🔸می‌گفتند بشارت باد بر شما، قبل از اینکه در زمین حج کنید، در آسمان‌ها حج کرده‌اید، و از من التماس دعای خیر داشتند. 🔹از خواب پریدم و احساس خوشحالی عجیبی سرتاپایم را فراگرفته بود. خدا را شکرگزاری کردم و به رضای پروردگار راضی شدم. 🔸چند دقیقه‌ای از بیدارشدنم نگذشته بود که زنگ تلفنم به صدا درآمد. مدیر بیمارستان بود. 🔹بعد از احوال‌پرسی مختصر گفت: صاحب بیمارستان امسال هم عازم حج هستند و ایشان هیچ‌وقت بدون پزشک خصوصی خودشان حج نمی‌روند، اما متاسفانه این‌بار پزشک خصوصی ایشان به‌دلیل بارداری خانمش و نزدیک‌شدن وضع حملش، نمی‌تواند صاحب بیمارستان را در این سفر همراهی کند. خواهشی از شما دارم که امسال زحمت همراهی ایشان را در سفر حج عهده‌دار شوید. 🔸اشک شوق از چشمانم جاری شد. فوراً سجده شکر به‌جا آوردم و همان طور که حالا می‌بینید خداوند حج و زیارت خانه خودش را بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای، نصیبم گردانیده. 🔹الحمدلله نه‌تنها که هزینه‌ای بابت این سفر پرداخت نکردم، بلکه به‌دلیل رضایت از همراهی و خدماتم، هدایای زیاد و هزینه قابل ملاحظه‌ای نیز برایم پرداخت کردند. 🔸در طول سفر حج فرصتی دست داد تا این داستان را برای صاحبِ بیمارستان تعریف کنم. 🔹ایشان هم گفتند به‌محض برگشت از سفر، دستور خواهند داد تا فرزند مریض آن خانواده تا بهبودی کامل از حساب خاص بیمارستان درمان شود. همچنین دستور خواهند داد تا صندوق خاصی برای پاسخ‌گویی موارد مشابه و درمان فقرا در بیمارستان تاسیس شود. https://eitaa.com/Basir_MN
🔅 ✍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪﯼ 🔹ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯼ می‌خوای چی‌کاره ﺑﺸﯽ؟ 🔸ﮔﻔﺖ: می‌خوام ﺭﺋﯿﺲ‌ﺟﻤﻬﻮﺭ بشم. 🔹ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺍﮔﻪ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ ﺑﺸﯽ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯼ ﭼﯿﻪ؟ 🔸ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻭ ﺑﯽ‌ﺧﺎﻧﻤﺎﻥ کمک می‌کنم. 🔹ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺷﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯼ. ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻭ ﭼﻤﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﯽ، ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻭﺟﯿﻦ ﮐﻨﯽ ﻭ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺭﻭ ﺟﺎﺭﻭ ﮐﻨﯽ. 🔸ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ۵۰ ﺩﻻﺭ ﻣﯿﺪﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ ﻫﺴﺘﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﺪﯼ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺟﺪﯾﺪ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﻦ. 🔹ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺒﺮﯼ ﺧﻮنت ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ ﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺑﺪﯼ؟! 🔸ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻬﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/Basir_MN
✨﷽✨ ✨ 🌸سه چیزرابه کار بگیر: عقل،همت،صبر ✨سه چیز را آلوده نکن: قلب،زبان،چشم 🌸سه چیز را هیچگاه و هیچوقت ✨فراموش نکن: خدا،مرگ و دوست خوب https://eitaa.com/Basir_MN