✴️#آيت_الله_بروجردي در برابر فرستادگان شاه چه واکنشی داشت؟
🔹مهم ترين برخورد انتقادي و اعتراضي آيت الله بروجردي با شاه مبارزه ايشان با طرح اصلاحات ارضي آمريكايي بود كه به دنبال پيش گيري خطر نفوذ كمونيزم در ايران و براي جلوگيري از خروج ايران از قلمرو استعماري آمريكا دنبال مي شد. آنها در زمان قدرت دمكرات ها و رياست جمهوري كندي، شرط بقاي سلطنت پهلوي دوم را در گرو اعمال طرح اصلاحات ارضي مي دانستند و در فرماني، از شاه خواستند كه بايد دست به اين كار بزند، وگرنه آنها ناگزير بايد فرد ديگري را به قدرت برسانند تا مقاصدشان را در ايران به اجرا درآورد (انقلاب سفيد، ص16).
🔸آيت الله بروجردي در پاسخ به پيغام شاه مبني بر ضرورت اصلاحات ارضي، كه در كشورهاي منطقه نيز در حال انجام بود، فرمود: در جاهاي ديگر كه اصلاحات ارضي شده است، اول جمهوري شد و بعد اصلاحات ارضي (انقلاب سفيد، ص 154).
🔹همواره با نقل خاطراتی از دربار،آقايان بهبودي، صدرالاشرف و قائم مقام رفيعي، كه براي توجيه مصالح اصلاحات ارضي خدمت ايشان رسيده بودند، در جواب گفتند: خيلي مسائل هست كه بايد اصلاح شود. اگر بنا شود اصلاح كرد اول از آنجاها بايد شروع بشود و قانون اساسي مملكت را از آنجا بگيريد و شروع به اصلاح نماييد. به گفته آقا سيدجلال تهراني، آقا در ادامه به اشاره گفتند: اصولاً آن كسي كه مي خواهد اصلاحات ارضي بكند، كيست؟ حاضرين گفتند: شاه.
آيت الله بروجردي در جواب گفت:
🔸خودش پايه هايش سست است؛ براي اينكه روزي كه اينها آمدند، مردم اينها را نياوردند. اينها را تحميل كردند و اين تحميل ادامه دارد و كسي كه تحميلش كردند، نمي تواند كار مثبت براي مملكت انجام بدهد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص 198).
🔹به گفته آيت الله اراكي، زماني آقا با شدت به شاه گفتند: بدون اجازه حاكم شرع، حق چنين تصرّفي را نداري. كار را سخت نكن كه مردم به جنبش درآيند و شاهي ات را از بين ببرند! شايد به جمهوري بدل گردد، دست بردار! اما شاه پس از درگذشت آيت الله بروجردي آنچه را در نظر داشت، انجام داد (، الگوي زعامت، سرگذشت هاي ويژه حضرت آيت الله العظمي بروجردي از زبان علما و مراجع،، ص 218).
🔸آيت الله بروجردي غير از اين، نامه اي به آقاي بهبهاني نوشت و مخالفت طرح اصلاحات ارضي با قوانين اسلام را گوشزد كرد و از وي خواست به مجلس در اين زمينه تذكر دهد تا طرح به تصويب نرسد ( قيام 15 خرداد به روايت اسناد، ج1، ص 165).
🔹شاه با #گستاخي، به جاي آيت الله بروجردي، با استفاده از واژه حجةالاسلام بروجردي به ايشان نوشت كه اين اصلاحات در كشورهاي اسلاميِ ديگر همچون تركيه و پاكستان انجام گرفت و بايد مصالح كشور را رعايت كرد و ما دستور داديم تا قانون اصلاحات ارضي به اجرا درآيد ( چشم و چراغ مرجعيت، ص ۱۰۶)
🔸امام خميني ضمن تأسف از ادبيات به كار رفته در نامة شاه، پيشنهاد كرد تا آيت الله بروجردي در جواب بنويسد: اين خلاف قانون اساسي است. شاه چه حقي دارد بگويد ما دستور داديم. كشور مشروطه است، مجلس دارد.
🔹از آن پس، چالش جدي تري ميان مرجعيت و دربار به وجود آمد. آيت الله بروجردي به فرستادگان شاه گفت: به شاه بگوييد: كاري نكنيد كه عصايم را بردارم و عمامه ام را بر سر بگذارم و تاج و تختش را ويران كنم! (همان، 27ص، 108 و 161)
🔻پی نوشت:
امروز معدود حوزویانی هستند که همواره بر تعظیم و احترام شاه به آیت الله بروجردی به عنوان یک برش مطلوب در زندگی آیت الله بروجردی مینگرند و سعی دارند با ترسیم این رابطه دو سویه فضای صمیمانهای را از تعامل مرجعیت و شاه در دوره طاغوت ترسیم نمایند و با محفوظ دانستن ارج و قرب مرجعیت در دوره شاه کارکرد #مرجعیت_در_انقلاب_اسلامی را به چالش بکشانند. این دسته هیچگاه سیره طاغوتستیزی آیتالله بروجردی را درک نکردند و اگر درک نمودند؛ آن را پنهان میکنند که البته حقیقت تا ابد پنهان نخواهد ماند.
https://eitaa.com/Basir_MN