eitaa logo
بصیرتی
88 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
36 فایل
☘️بسم الله الرحمن الرحیم☘️ ملاک انقلابی بودن، تقوا، شجاعت، بصیرت و صراحت است. امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
49.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی عجیب از زندگی های لاکچری سوپر میلیاردها در تهران ، پایتخت جمهوری اسلامی ایران درحالیکه درصد بالایی از مردم از تامین نان شبشون عاجز هستند، فرزندان عده ای مرفه بی درد با رانت پدرانشون غذاهای چند میلیونی صرف میکنند و با خودروهای چند ده میلیاردی و لباس های چند ده میلیونی و..... جولان ولنگاری و تجمل گرایی میدهند و به ریش مردم مستضعف و محروم می خندند. فیلم کامل را حتما ببینید و اونقدر منتشر کنید تا مردم با واقعیت زندگی این مرفه هان بی درد آشنا بشن
🟤حزب الله همچنان داره موشک میفرسته تل آویو
از ۶۰ موشک شلیک شده فقط ۱۵ موشک رهگیری شده
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوادکوپتر لانیئوس ساخت شرکت اسراییلی ویژه ترور اشخاص در بلوک‌های ساختمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سایه پدر...
🟤رمان امنیتی ⭕️فصل اول(قسمت اول) «خانه تیمی - اطراف خیابان مجاهدین اسلام» تکه‌ای از نان سنگکی که از شام دیشب روی دست مانده را به وسط تابه می‌کشم و بخشی از تخم مرغ را از میان روغن داغ جدا می‌کنم و درون دهان می‌گذارم. سامان که اصالتا کرجی است در کنجی از اتاق زانوهایش را بغل گرفته و مات و مبهوت غذا خوردن من شده است. با حرکت چشم تعارفش می‌کنم تا لقمه‌ای بردارد؛ اما اعتنایی نمی‌کند. از شدت ترس صورتش رنگ پریده و لب‌هایش خشک شده‌اند. همانطور که لقمه‌ی بزرگی که برداشته‌ام را درون دهانم جا به جا می‌کنم، می‌گویم: -بیا یه چیزی بخور، اینطوری وسط عملیات پس میوفتی. کلمه عملیات را که می‌شنود ناخودآگاه خودش را به عقب می‌کشد. شانه‌ای بالا می‌اندازم: -نگران چی هستی؟ ما که هنوز کاری نکردیم که تو اینجوری ترسیدی! لب‌هایش را تکان می‌دهد: -کاری نکردیم؟ به دور و اطرافت نگاه کردی؟ چشم می‌چرخانم. جز یک اتاق اجاره‌ای زیر پله که با موکت کف پوش شده و همین سفره‌ی یک بار مصرف چیزی در اتاق نمی‌بینم. گوشه چشمی برایش نازک می‌کند و در حالی که سعی دارم تا نگرانی‌هایش را بی‌اهمیت جلوه دهم، لقمه‌ی دیگری بردارم. سامان طوری که بخواهد من را متوجه کاری که قرار است انجام دهیم کند، می‌گوید: -سر خودت دیگه کلاه نزار... اگه الان مامورهای رژیم بریزن اینجا... لقمه‌ام را با عصبانیت به وسط تابه می‌کوبم و می‌گویم: -بس کن دیگه سامان، دیوونه شدم به ولله. اگه قرار بود مامورهای حکومت بیان تا الان اومده بودن... با این حرف‌ها فقط داری غذا رو کوفتمون می‌کنی. سامان بدون آنکه از سر جایش بلند شود، خودش را به سمت من می‌کشد و با لحنی هشدار گونه، می‌گوید: -تو اینا رو نمی‌شناسی... اینا خطر رو از صد کیلومتری هم بو می‌کشن. اگه قرار بود هر کی با دیدن چندتا کلیپ و دوره و هزار کوفت و زهر مار بتونه توی تهران عملیات راه بیاندازه که سنگ روی سنگ بند نمی‌شد. با پشت دست روغن ماسیده شده به لبم را پاک می‌کنم و می‌گویم: -نگران چیزی نباش، مسیر ما تنها مسیریه که سفیده. اگه قرار به نگرانی و دلهره هم باشه، باید بزاریمش واسه بعد از عملیات... الان هم جای فکر کردن به این مزخرفات، به فردای انجام عملیات فکر کن... به اسکانس... به دنیای جدیدی که اون‌طرف مرز منتظرمونه. سامان خودش را عقب می‌کشد و به فکر فرو می‌رود. من هم سعی می‌کنم از این فرصت استفاده کنم و غذایم را تمام کنم، تکه‌ی دیگری از نان را در دست می‌گیرم تا شاید بتوانم بی‌تفاوت به چهره‌ی رنگ پریده‌ی سامان شکمم را سیر کنم؛ اما به محض اینکه لقمه را نزدیک دهانم می‌کنم، صدای زنگ گوشی ماهواره‌ای که درون ساکم است در فضای اتاق می‌شود. با حرص لقمه را رها می‌کنم و همانطور که نگاهی کج به سامان می‌اندازم، تلفنم را جواب می‌دهم: -بله. فردی که هنوز چهره‌اش را ندید‌ه‌ام، صدایش را به گوشم می‌رساند: -سوغاتی‌ها به دستتون رسید؟ آه کوتاهی می‌کشم و به گوشه‌ی اتاق نگاه می‌کنم که اسلحه‌ام را روی خوابانده‌ام، سپس می‌گویم: -بله، مسافرمون کی قراره برسه؟ ما چشم انتظاریم. صدای ناشناس جواب می‌دهد: -برید به استقبالش... مسافرتون داره میاد. سپس تلفن را قطع می‌کند. شبیه فنر از جایم بلند می‌شوم و رو به سامان می‌گویم: -پاشو بریم، دستور شروع عملیات رو دادن. سامان به کندی بلند می‌شود و رو به رویم می‌ایستد، سپس با صدایی لرزان می‌پرسد: -تو مطمئنی بشیر؟ همانطور که اسلحه‌ام را در زیر لباسم جا می‌زنم، می‌پرسم: -از چی باید مطمئن باشم؟ جون جدت واسه نیم ساعت تو مخ نرو تا زودتر کار رو تموم کنیم بره! سامان همانطور که در چشم‌هایم زل می‌زند، ادامه می‌دهد: -مطمئنی می‌تونیم بعد از زدن یه مامور سپاه اون هم توی تهران در بریم؟ @RomanAmniyati
شهدا رو یاد کنیم با یک صلوات
🌱 سخن روز اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از غير خود براى خويش دوست محرم راز نگيريد (زیرا) آنها از هيچ فسادى درباره شما كوتاهى نمى‏كنند. آل عمران، آیه 118
🟠 کنترل رسانه و سرویس‌های اطلاعاتی قسمت اول عملیات که توسط سی.آی.اِی انجام شد، با رسانه‌ها چه کرد؟ آیا جنگ این چهار روز در فلسطین اشغالی، فقط با مهمات جنگی و موشک و راکت است؟ در طول تاریخ، دولت‌ها و متنفذین به شکل‌های مختلف از رسانه سوء استفاده کرده و آن‌ را به ابزار دروغ‌پراکنی و بازوی اقناعی ایدئولوژی و رویکردهای خود تبدیل نموده‌اند. این که به گواهی تاریخ، اغلب رسانه‌های جریان اصلی، روایت دیکته شده توسط سازمان سیا و سایر بخش‌های دولت آمریکا را پیش برده‌اند، در پژوهش‌ها و مقاله‌های تحقیقی فراوانی مطرح شده و مفصل به آن پرداخته شده. مجله‌ی رولینگ استون در گزارشی در سال 1997 از همکاری گسترده‌ی سیا و مطبوعات خبر داد. طبق این گزارش به غیر از گروهی از افسران اطلاعاتی که در پوشش خبرنگار فعالیت می‌کردند، 400 روزنامه‌نگار آمریکایی در سال‌های اخیر مخفیانه وظایفی را برای سیا انجام داده بودند؛ از جمع‌آوری ساده‌ی اطلاعات گرفته تا میانجی‌گری میان سیا و جاسوسان در کشورهای کمونیستی. همچنین نیویورک تایمز درهمان سال در گزارشی به توصیف کمپین جهانی سیا برای تأثیرگذاری بر افکاری از طریق دستکاری رسانه‌ها پرداخت.
🟠ادامه پست قبل این کمپین گسترده، با گسترش رسانه‌ها تا امروز نیز ادامه دارد. نشریه اینترسپت در سال 2014 به اسنادی دست پیدا کرد که گواهی بر مکاتبات گسترده‌ی آژانس با اصحاب رسانه، به خصوص رسانه‌های بزرگی مانند آسوشیتد پرس، نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال و... بودند. یکی از تکنیک‌های مهم سیا در کمپین کنترل رسانه‌ای خود، تولید اخبار مطلوب کاملاً ساختگی در رسانه‌های خارجی است تا رسانه‌های آمریکایی آن‌ها را بازنشر کنند. دولت ایالات متحده هنوز روزنامه‌نگاران خارجی را برای ایجاد پروپاگاندا در کشور خود استخدام می‌کند و این افراد تبدیل به بلندگوهای سیا در موضوعات مورد نظر دولت ایالات متحده می‌شوند. یکی از عجیب‌ترین پروژه‌های سازمان سیا در این راستا، عمیات "مرغ مقلد" بود که در سال 1950 اجرا شد. ادامه دارد...
انجمن کلیمیان ایران خواستار انتقام ایران از رژیم صهیونیستی شد.