🟤 ماه تموز در تقویم عبری و میراث یهود
در کتاب «میراث یهود» میخوانیم:
۱. پس از آنکه خداوند #دهفرمان را به بنیاسرائیل شنوانید، حضرت موسی به بالای کوه رفت تا اینکه توضیحات و معانی عمیق احکام الهی را از #یهوه بیاموزد. هنگامیکه وی به بالای کوه میرفت به ملت اسرائیل چنین اظهار نمود:
«پس از چهل شبانهروز از امروز، من پائین آمده، دو لوح حاوی ده فرمان برای شما خواهم آورد.»
۲.ولی یهودیان در شمارش روزها اشتباه نمودند [!!] و در روز شانزدهم تموز گرد هم آمدند و #شیطان آنها را فریب داد و از آنها پرسید: «پس موسی استاد شما کجاست؟!» و تصویری از جسد حضرت موسی را به مردم آشکار نمود. در این موقع بود که #بنیاسرائیل دست به ساختن بُت طلا زدند.
۳.روز بعد یعنی در روز هفدهم #ماه_تموز حضرت موسی، ملت یهود را غرق در #فساد دید و در آن موقع صدا برآورد: «هر آنکس که پیرو خدا است، به طرف من آید.» تمام #خاندان_لوی به طرف وی روی آوردند. اما بقیهٔ ملت اسرائیل:
آنهایی که عمداً به طرف #بتپرستی رفته بودند و بهوسیلهٔ شاهدانی دیده شده بودند، به ضرب #شمشیر به قتل رسیدند.
آنهایی که عمداً دست به بتپرستی زده بودند و بهوسیلهٔ شاهدانی دیده شده بودند، ولی اخطاری به آنها داده نشده بود، بهوسیلهٔ بیماری #طاعون به قتل رسیدند.
آن عدهای که مرتکب گناه بتپرستی شده بودند، ولی نه بهوسیلهٔ شاهدانی دیده شده بودند و نه اخطاری به آنان داده شده بود، پس از نوشیدن آبی که گرد طلای حاصل از کوبیدهشدن #گوساله در آن ریخته شده بود، شکمشان باد کرد و ترکید و با این وضع فجیع جان سپردند.
🟤 یهودیت سیاسی و تمایل به قتل خداوند!
۱. شاید بتوان گفت اوّلین صهیونیست یا اولین مثالِ یهودیت سیاسی #قابیل بود. زیرا معتقد به خداوند، اما متنفّر از او بود؛ مطّلع از حقانیّت فرد مؤمن و دشمن او؛ توأمان آگاه به حقانیّت و دشمن حقانیّت. از سوی خداوند، قتل هابیل همچون نمادی به کار گرفته شد برای انتقال این حقیقت که قتل و فساد در زمین اگر از سوی اصحاب دین صورت گیرد، به فسادی فراگیر تبدیل میشود. خداوند بر همین اساس به بنیاسرائیل گفته بود که کُشتن یک نَفْس گویی کُشتن همهٔ نفوس است. (مائده : ٣٢)
۲. نزد بنیاسرائیل، تدریجاً کُشتن کسانی که مخالفِ سوءاستفاده از «حقیقت» برای «منفعت» بودند، سنّت شد و این سنّت شامل کُشتن انبیاء هم شد. انبیاء بنیاسرائیل (ع) خود اصلیترین مخالفِ #یهودیت_سیاسی یا نژادپرستانه بودند و بسیاری از آنها قربانیِ این مخالفت خود شدند. آنها جلوهٔ مخالفت دین موسی (ع) با اعتقادِ نژادیِ در حال تکوین بودند.
۳. مشخّصهٔ عمومی دیگر، #زیادهروی یهودیت سیاسی است. یهودیان سیاستگرا، اسرافکنندگان در زمیناند، یعنی تمایلشان به بَهرهکشی، از نیاز ناشی نمیشود، بلکه از تفکّرشان دربارهٔ نیازشان ناشی میشود؛ تفکری از نیاز که کلّ زمین و بشریّت را سوژهٔ خود میپندارد. آنها تمایل سیریناپذیرشان به بَهرهکشی از زمین را با تمایلی غریب به تغییردادنِ سازوکارهای طبیعیِ موجود در زمین بهپیش میبرند. «آنها گوش حیوانات را میبُرند و خلقتشان را تغییر میدهند.» (نساء : ۱۱۹)؛ همان که امروزه به آن #مهندسی_ژنتیک میگویند!
۴. این فسادْ، فساد در عالم طبیعی است، اما آنها در عالم انسانی نیز سخت به فساد میپردازند؛ «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ» (بقره : ۲۰۵). و شاید نسل مهمتر است. آنها به تعبیر کامو، کلمات را به فحشا میکشانند، به واژگان پیچشهای شگرف میدهند و تفاسیر پیچیدهای بر روی نصوص صورت میدهند تا مراد خود را حاصل کنند: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» (نساء : ۴۶)، در آیهٔ ۷۵ سورهٔ بقره این معنا آمده است که آنها سخن خدا را میشنیدند و پس از تعقّل، آن را #تحریف میکردند و از سرِ قصد چنین میکردند.
۵. متون کلاسیک #علوم_انسانی، تا حدّی و شاید تا حدّ زیادی متأثر از این تمایل ویژهی یهودانه است. یهودیان در جهان شمارِ اندکی دارند، اما در عرصهٔ علوم انسانی تکثّر و گستردگیِ آشکاری دارند و این تناقض عجیبی است.
۶.#صهیونیسم بزرگترین مثالِ «فراموشیِ عامدانهٔ خداوند» است. صهیونیسم یا یهودیت سیاسی، نبرد با خداوند و بنابراین نبرد با امر اخلاقی و عادلانه، بر روی گسترهٔ کره زمین در طول تاریخی چندهزارساله است. #شیطان در حال معرفتِ کامل به خداوند با او دشمنی و نسبت به او نفرت میورزد و #بنیاسرائیل ربّشان را از روی کینه و خشم صدا میزنند: «رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا» (ص : ۱۶).
۷. هرکسی بر طینت خود میتند. صهیونیسم ارادهٔ شرآمیز درون خود را بازتولید میکند. لازم نیست ارادهٔ شرّ را داشته باشد یا آن را انتخاب کند، فعل او خودبهخود #شرارت است. همچون درندهای که نااندیشیده میدَرَد و خزندهای که غریزتاً نیش میزند. یهودیت سیاسی (یا بهقول امروزیها صهیونیسم) همهٔ شرّ روی زمین است، ابتدا و نهایت شرارت در تاریخ بشر از زمان تکبّر شیطان تاکنون.
۸.یهودیت سیاسی تدریجاً در طول زمان از هر نظر تکامل یافت و فقط تکاملِ معطوف به تأسیس #دولت را کم داشت که آن هم پس از جنگ دوم جهانی (۱۹۴۷) محقّق شد. بعد از جنگ دوم، یهودیت سیاسی خود را نظراً و عملاً گسترد و نفوذش را به اوج رساند. اینک صهیونیسم یک شرّ #جهانی (وسیع)، #اندیشیده (خانهکرده در نظریه)، #ژرف (ریشهیافته)، #سازمانیافته، عامل در حوزهٔ ناخودآگاه و مجموعاً «بزرگترین شرّ تاریخ انسان» است. هیچ امر شرّی این ویژگیها را ندارد.
۹.سوگناک آنکه متأسفانه شرّ مجسّم یا تمامیّت شرارت، قابل مذاکره و تعامل و تفاهم نیست. دربرابر آن، فقط #مبارزه یا #مقاومتْ معقول است. مبارزه با یهودیت سیاسی، برای ما انسانها که دوست داریم در آرامش زندگی کنیم، تراژدی عقل یا سوگ دانایی است. اگر صهیونیسم نباشد، مثال شرّ یا شرِّ تمام، تصوّری بلاتصدیق است.