#آرایه #تشبیه ادامه فرمول های تشبیه: الف) بعضی از ادات تشبیه عبارتند از: به منزله ی/ به کردار/ بر سانِ/ در هیئتِ/ گوییا/ انگار: زمانی که مفهوم شباهت را برساند/ مانستی/ مانَد/ پسوندهای شباهت ( وش، وار، واره، صفت، گون و ... ب) اگر مشبه در یک تشبیه، نهاد محذوف بود، شناسه ی فعل را مشبه حساب می کنیم. مثال: چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب مشبه: شناسه ی َم در بُدم/ مشبه به: شبنم ج) اگر مشبه، نهاد محذوف بود و شناسه ی فعل هم نبود مثلا در فعلهای ماضی سوم شخص مفرد یا در فعل های امر و نهی... در این صورت ضمیری که به آن فعل برمی گردد مشبه محذوف است. مثال: بیاورد چون باد، لشکر ز جای مشبه محذوف: او/ باد: مشبه به د) اگر تشبیه ما، تشبیه بلیغ اسنادی باشد مسند باید دو شرط داشته باشد: ۱) اسم باشد ۲) خیالی باشد مثال: ز شرم چهره ی چون آفتابت اندر صبح/ ستاره خون شود از چشم آسمان بچکد در مصراع دوم ستاره به خون تشبیه شده که وجه شبه آن سرخ رنگی است. در تشبیه بلیغ اسنادی اگر بتوانیم پشت مسند کلمه ( مانند) را بگذاریم و جمله ی معنی دار بسازیم آن موقع تشبیه در کلام ما به کار رفته است. مثال: چشمه ی خورشید تویی سایه گه بید منم. حالا پشت مسند کلمه ی مانند را بگذاریم... تو : مشبه / ( مانند) چشمه ی خورشید: مشبه به ه) در تشبیه باید مانندگی مبتنی بر کذب باشد. اگر بگوییم سگ مثل گرگ هست اینجا تشبیهی نداریم. به نظر اینگونه تشبیه ها را باید شبه تشبیه یا تشبیه گونه نامید. یعنی با ساختار و قاعده و تئوری تشبیه مواجهیم اما از حیث صور خیال بسیار ضعیفند. مثال: هزار سال بقا بخشدت مدایح من/ چنین نفیس متاعی به چون تو ارزانی اینگونه تشببهات مخیل نیستند و غرض و غایت تشببه در آنها رعایت نشده است. معمولا در اینگونه موارد وجه شبه را ذکر نمی کنند. و) گاهی در ساختار ظاهری عبارت، همانندی آشکار نیست اما نتیجه ی سخن گوینده بر پایه ی تشبیه است. این نوع را تشبیه پنهان می گویند. مثال: ابروی دوست کی شود دستکش خیال من/ کس نزده است از این کمان تیر مراد بر هدف در اینجا ابرو را به کمان تشبیه کرده است. ز) اگر دیدید شاعر چیزی یا کسی را با چیزی یا کسی مقایسه کرده و مخصوصا یکی را برتر از دیگری دانسته، انجا تشبیه داریم. مثال: ای پسته ی دهانت نرخ شکر شکسته ( تشبیه دهان به شکر) مثال: خیز تا سرو بماند خجل از بالایت ( تشبیه بالا یا قد معشوق به سرو) ح) گاهی اجزای برخی از واژه های غیرساده باهم تشبیه می سازند( تشبیه درون واژه ای) مانند: دریا دل: کسی که دلی چون دریا دارد/ شیرزن/ مه رو/ گلچهره/ ماه رخ ای بهشتی رخ طوبی قد خورشید لقا... ✍ دکتر حسن امیری‌مهر در محفل دبیران ادبیات🌺🍃 ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#آرایه #استعاره استعاره و فرمول های آن ۱. استعاره مصرحه: فقط مشبه به ذکر می شود. مثال: زلف پرپیچ برشکسته به گل/ چشم پرخواب سرمه کرده به ناز گل استعاره از صورت است و برشکستن زلف بر گل، قرینه است که این واژه در معنی قاموسی خود به کار نرفته است. سوال۱: ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد.. در این مصراع استعاره مصرحه و قرینه را ذکر کنید. ۲. استعاره مکنیه یا بالکنایه: مشبه را ذکر می کنند و نه مشبه به و آن را به جانداری ( غالبا انسان= پرسونیفیکاسیون و گاهی حیوان) تشبیه می کنند. سپس یکی از صفات آن جاندار ( مشبه به) را ذکر می کنند. عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است.. سهراب در ذهن خود صداقت را به پرنده ای مانند کرده و پر را که از صفات مشبه به یعنی پرنده است برای مشبه آورده است. نکته: گاهی مشبه به اصلا جاندار نیست... مانند: سایه ی علم ۳. استعاره مکنیه بر حسب اینکه مشبه به حذف شده باشد سه نوع مختلف دارد: الف) مشبه به حذف شده انسان است. این مورد را پرسونیفیکاسیون می گویند که همان تشخیص است ( = استعاره انسان مدار، انسانوارگی، جاندارپنداری، جاندارانگاری) مثال: گرچه خود من ز عدم دلخوش و خندان زادم/ عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن عشق مانند انسانی آموخت. سوال۲: در بیت ( در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای/ سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای) تشخیص را ذکر کنید. ب) مشبه به حذف شده جانداری غیر از انسان است. این مورد را هم تسامحا می توان تشخیص قلمداد کرد ( = استعاره جاندارمدارانه) مثال: دلش از کلبه ی احزان دلم پر زد و رفت. دل مثل پرنده ای پر زده و رفته. سوال۳: در مصراع ( مر طمع را پر بکن تا هر کجا خواهی پری) تشخیص را مشخص کنید. ج) گاهی ممکن است مشبه به محذوف ذی روح نباشد که در این صورت دیگر تشخیص نیست. مثال: به صحرا شدم عشق باریده بود... که در اینجا عشق مثل بارانی باریده. سوال ۴: استعاره مکنیه را در مصراع زیر مشخص کنید: هر کاو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید... نتیجه: هر تشخیصی استعاره مکنیه است ولی هر استعاره مکنیه ای لزوما تشخیص نیست. ۴. در استعاره مکنیه مشبه به محذوف عمدتا می تواند واژه های ( انسان، حیوان، درخت، گیاه، خانه ، مایع، قصر، عطر، دریا، خورشید، تصویر، شراب و ...) باشد. مثال: دست عشق/ منقار بلاغت/ شاخ و برگ دل/ رویش عشق/ در آفاق/ جوشش عشق سوال ۵: در مصراع ( تو را ز کنگره ی عرش می زنند صفیر) مشبه به محذوف را پیدا کنید. لطفا به سوالات مطرح شده پاسخ بدهید... فرمول های دیگر استعاره را بعدا ذکر خواهم کرد. برای آشنایی بیشتر نکات ادبی به کانال تلگرامی ما ( ستارگان درخشان) بپیوندید. ✍ دکتر حسن امیری‌مهر در محفل دبیران ادبیات🌺🍃 ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#خوانش #شعر عشق عمومی شعر: احمد شاملو اجرای دکلمه : الف - شمس ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#خوانش #شعر شاهکاری درادب پارسی: شعر عقاب از دکتر پرویز ناتل خانلری اجرا : الف شمس گویند زاغ سیصد سال عمر می کند اما عقاب سی سال بیشتر عمر نمی کند ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#نمونه_سوال #فارسی۳ شهریورماه سوالات آزمون درس فارسی ۳ شهریور ۱۴۰۳ دبیرخانه راهبری کشوری زبان و ادبیات فارســی مستقر در استان همدان ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#پاسخنامه #فارسی۳ شهریور ماه ۱۴۰۳ 🟠راهنمای تصحیح آزمون درس فارسی ۳ شهریور ۱۴۰۳ ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#نمونه_سوال #فنون۳ سوالات آزمون درس علوم و فنون ادبی ۳ شهریور ۱۴۰۳ دبیرخانه راهبری کشوری زبان و ادبیات فارســی مستقر در استان همدان ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#پاسخنامه #فنون۳ شهریور ماه ۱۴۰۳ 🟠راهنمای تصحیح آزمون درس علوم و فنون ۳ پایه دوازدهم شهریور ۱۴۰۳ ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#موسیقی وطنم شاعر: حسبن غیاثی خواننده: حجت اشرف زاده ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

#موسیقی نام اثر: پرده‌نشین این جا برای از تو نوشتن هوا کم است شاعر: محمد علی بهمنی خواننده: علیرضا قربانی ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛

دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنه‌ی کفش فرار و  ور کشید آستین همت و بالا زد و رفت یه دفه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشه‌ی فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت زنده‌ها خیلی براش کهنه بودن خودش و تو مرده‌ها جا زد و رفت هوای تازه دلش می‌خواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت دنبال کلید خوشبختی می‌گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت محمدعلی بهمنی روحش شاد و یادش گرامی🌺🙏 ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛