✅ #تو_می_آیی
1
🔸 انتظار
🍃 ما خود را از منتظران حساب كرده ايم و جاى حرفى باقى نگذاشته ايم؛ در حالى كه حرف ها بسيار است و مى توانيم خود را دوباره ارزيابى كنيم.
لااقل تا اين قدر كه اگر در متن عدالت و رفاه و حتى آزادى و آگاهى و عرفان نشستيم، آيا انتظارمان برآورده شده و ديگر مهدى را نمى خواهيم و انتظار قائم آل محمّد را نداريم❓
▫️ اگر ما از مهدى تا اين مرحله انتظار داشته باشيم، ديگر انتظارى نخواهيم كشيد و توقعى نخواهيم داشت.
🔻 مناسب است كه با اين حساب، نگاهى ديگر به انتظار داشته باشيم و مفهوم و حقيقت انتظار، ريشه هاى انتظار، ادب انتظار و اثر انتظار را دوباره ارزيابى كنيم.
📚 #استاد_صفایی، برگرفته از کتاب تو می آیی، ص 11
@Bayyenaatt
✅ #تو_می_آیی
2
🔸 حقيقت انتظار
▫️ميرفطروس در كتاب خود، انتظار را مذهب احتراز معرفى مى كند؛ مذهب كناره گيرى و گوشه گيرى، مذهبى كه نمى تواند كارى صورت دهد، پس دهن كجى مى كند و كنار مى كشد.
🔻 دكتر شريعتى، انتظار را مذهب اعتراض مى دانست؛ مذهبى كه حرفى دارد و كارى مى تواند و به آنچه مى گذرد دل نمى بندد و همه ظلم ها و بيدادها را با يك نه ى بزرگ كه از سقيفه آغاز شد، پيش مى راند.
🍃 سؤالى كه در ذهن مى آيد، دو جلوه دارد: يكى اينكه اعتراض تا كجا ادامه دارد؟ آيا تا عدالت، تا آزادى، تا آگاهى و عرفان و يا تا شكوفايى و تكامل و يا ...
دوم اين كه اين اعتراض چه كارى را به دنبال مى آورد و اين نفى با چه اثباتى همراه مى شود؟
🔘 در مورد اول بايد گفت كه آرمان دينى و هدف رسالت، بالاتر از تكامل و شكوفايى استعدادهاى آدمى است. چون اين وجود تكامل يافته و شكوفا، مى خواهد در چه جهتى و براى چه مقصدى مصرف شود؟ رشد و خسر، دو بعد تكامل انسانى است.
🔻 همين آرمان و همين مقصد، زمينه ها و آمادگىهايى را مى طلبد؛ آمادگى در ذهنيت و روحيه و طرح و تدبير و تربيت نيروها و تشكل و سازماندهى آنها و جاسازى و جايگزينى مستمر و بى وقفه آنها.
👈 و ناچار اين مقصود از انتظار همراه تقيّه و قيام، مى شود سه گام اساسى انقلاب دينى و انقلاب اسلامى.
📚 #استاد_صفایی، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 11-12
@Bayyenaatt
✅ #تو_می_آیی
3
🔸 پس انتظار نه احتراز، نه اعتراض، كه آمادگى و سازندگى و تقدير و تدبير و تربيت و تشكّل جديد را در دامان خويش دارد. ما در بحث ريشه هاى انتظار، بيشتر از اين به وسعت اين مفهوم مى رسيم و با سطح اعتراض و شكل هاى اعتراض و آماده باش و سازندگى هاى گسترده، لااقل آشنا مى شويم.
🍃 روح انتظار با دستيابى به امن و رفاه و رهايى كه آرمان هاى انسان معاصر و شايد خود ما هم باشد، آرام نخواهد گرفت و كسانى كه همراهى حجّت و معيّت محمّد و آل محمّد را مى خواهند نمى توانند تا اين سطح قرار بگيرند و تا اين حدّ آرام باشند، كه انسان معاصر چه بسا بتواند با تكيه بر علم و عقل و عرفان، بدون نياز به وحى و مذهب تا اين مرحله گام بردارد و با عقل جمعى و روح جمعى و غريزه جمعى به اين مهم نائل آيد.
▫️پس ما كه از ضرورت وحى و اضطرار به حجّت و انتظار حجّت دم مى زنيم بايد از اول حساب را روشن كنيم و سنگمان را حق كنيم؛ چون ما مدعى هستيم كه آدم براى بيشتر از هفتاد سال برنامه ريزى شده و معتقد هستيم كه بافت و ساخت انسان و جهان با اين سطح از رفاه و امن و رهايى، سازگار نيست. تحول نعمت ها و محدوديت ها و خودآگاهى و مرگ آگاهى، آدمى را در متن رفاه، راحت نمى گذارد و در شب عروسى به فكر عزا و بارهاى سنگين فرداها مى اندازد.
🔻اگر ما مسأله قدر و استمرار و ارتباط هاى حتى محتمل و پيچيده با عوالم مشهود و غيب را در نظر بگيريم و اگر ما براى اين وسعت، طرح و تدبير و تربيت و تشكّل را دنبال كنيم، ناچار انتظار ما از حجّت و انتظار ما براى حجّت شكل ديگرى مى گيرد و انتظار ما در جايگاه خويش مى نشيند.
📚 #استاد_صفایی، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 13-14
@Bayyenaatt
✅ #تو_می_آیی
4
🔸 ريشه هاى انتظار
▫️انتظار مى تواند در نابسامانى ها، در ظلم و جنگ، در جهل و خدعه و در فقر و مسكنت، ريشه داشته باشد. آدمى مى تواند امن و صلح و عدل و قسط و آگاهى و حكمت و بىنيازى و غنا و آرامش و قرار قلبى را توقع داشته باشد و اگر در واقعيت موفق نشد به رؤيا، به تخيّل، به هنر، دل ببندد و يا در راه تحقق اينها قدم بردارد و كار كند و آماده شود كه انتظار درست، زمينه سازى مناسب است.
🔻چه موفقيت تحقق بيابد و يا شكست روى بنمايد و يا درگيرى ادامه يابد كه انتظارِ به معناى آمادگى و تهيّؤ، ملازم با پيروزى و موفقيت نيست.
اين نابسامانى ها يكى از اساسى ترين ريشه هاى انتظار عمومى است و عموم مردم بيشتر با اين نابسامانى ها تحريك مى شوند و سر بر مى دارند.
🍃 ريشه ديگر انتظار در ساخت و بافت انسانِ بيشتر طلب و ساخت و بافت جهانِ چهار فصل و متحوّل نهفته است.
👈 آدمى دلى دارد كه با شهادت اين عالم تأمين نمى شود، كه دل آدمى بزرگتر از محدوده اين زندگى است. و همين دل بزرگ، گرايش به غيب را دارد. و همين گرايش به غيب، انتظار را مى آورد، كه در واقع ربط ايمان و غيب و انتظار است.
📚 #استاد_صفایی، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 14-15
@Bayyenaatt
✅ #تو_می_آیی
5
🔸 ايمان به غيب بر چهار عامل تكيه دارد كه دو تاى آن معرفتى و شناختى است:
🍃 يكى شناخت قدر و اندازه وجودى انسان كه به ارزشهاى جديد و هدفهاى جديد و به برنامه ريزى و تقدير جديد و تدبير و مديريت جديد و تربيت و آموزش جديد و تشكّل و سازماندهى جديد مى انجامد.
🍃 ديگر، شناخت و يا احتمال دنياهاى گسترده تر و احساس محدوديت و تنگنا در اين دنياى موجود. كسى كه از وسعت دنياها خبر مى شنود آرام نمى گيرد و هجرت مى نمايد.
🍃 عامل سوم، كنجكاوى و احساس بى قرارى آدمى است كه سر از پنجره هستى بيرون مى آورد و بر ديوارها مى كوبد تا حصارها را بردارد.
🍃 عامل چهارم، انفجار نيروهاست. شبيه حالتى كه اوايل بلوغ براى جوان روى مى دهد؛ كه مشت بر ديوار مى كوبد و با هر چيزى درگير مى شود و چه بسا كه نمى داند چه اتفاق افتاده ولى رويش جديد و تپش جديدى را زير پوست و همراه هر ذره ذره وجودش احساس مى كند.
🔻 اين تلقى از انسان، او را به غيب، به روز ديگر، به الله و به وحى و به حجّت گره مى زند و انتظار را تفسير جديد و عميقى مى كند، كه حتى در متن رفاه و عدل و در متن سامان و فراغت، آدمى را بى قرار و منتظر مى سازد و در متن نظام نوين جهانى و با دستيابى هر فردى به سيستم هاى پيشرفته، باز او را به غربت، به ديوار و حتى به التهاب و دلهره گره مى زند؛ چون مى داند كه از اين همه رفاه و عيش و راحت بايد جدا شود، كه تحول نعمت ها و تحول حالت ها را مى شناسد و محوّل الحول و الاحوال را مى بيند.
▫️ و همين معنا، اساس گرايش انسان مقتدر و دانشمند و مسلط را به مذهب توضيح مى دهد؛ چون بر فرض حيرت زدايى علم و اشتغال قدرت و صنعت، آدمى با اين امكانات زودتر به محدوده ها مى رسد و ديوارها را تجربه مى كند و احساس غربت و تنهايى، فريادش را بلند مى نمايد.
📚 #استاد_صفایی، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 15-16
@Bayyenaatt
✅ #تو_می_آیی
6
🔸 ريشه سوم انتظار، در دعوت ها و هدايت هايى است كه مستمر و در قطعه قطعه زمان و فصل فصل تاريخ، آدم هايى را بيدار مى كند و صدا مى زند و به ديدار مى رساند و از جام ملاقات سرشار مى سازد.
▫️ اين سنت خداست كه در متن غفلت، صيحه بيدارى و فرياد دعوت بلند شود. شما مى بينيد كه در متن گرايش هاى الحادى و مادّى، كشش هاى جديدى شكل گرفته و آدمى با طرح هايى از قدرت هاى روح و روان و يا گوشه هايى از روابط مجهول و تسخيرهاى غير طبيعى و نمودهايى از توانمندى انسان، آشنا مى شود كه هنوز بودش را نمى شناسد ولى از نمودش و از آثارش مى تواند بهره بگيرد و استفاده ببرد.
🔻 در تاريخ، در متن انكار معاد و رستاخيز، بازگشت اصحاب كهف مطرح مى شود و امروز هم به شهادت دايرة المعارف، «1» در پرتقال شهر فاطيما شكل مى گيرد، كه هفتاد سال پيش و در هنگامه ماركسيسم و الحاد، «2» شبحى سفيد پوش چوپان هايى را به ساختن معبدى شفا دهنده دستور مى دهد و با پشتگوش اندازى واتيكان عاقبت با هفده سال تأخير، بناى معبدى گذاشته مى شود كه بزرگترين اجتماعات و همايش كاتوليك ها در آنجا برگزار مى شود و هر سال از سيزدهم ماه مى تا سه روز، كيلومترها راه را با زانو طى مى كنند تا به معبد فاطمه دختر محمّد برسند و شفا بگيرند.
🍃 اين رگه هاى دعوت در متن غفلت و اين جلوه هاى هدايت در دل ديجور شب هاى ضلال و ظلمات، ريشه انتظار را آبيارى مى نمايد و بارور مى سازد.
اين همه كتابها و داستان هاى ملاقات با مردى كه خصوصيت مهدىِ فاطمه را دارد و يا مردانى كه با او هستند و از او بهره مى گيرند، از اين هدايت و دعوت حكايت مى نمايد.
______________________
(1)- فرهنگ كتاب دنيا، سال انتشار 1967، ذيل لغت بانوى ما فاطيما.
(2)- سال 1917، سال انقلاب اكتبر.
📚 #استاد_صفایی، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 16-17
@Bayyenaatt