eitaa logo
بینات
105 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
829 ویدیو
52 فایل
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ بینات پنجره ایست در دستان تو به امید آنکه آید، پیامی از بَرِ دوست ... کارشناس مذهبی کانال: @alireza_arian کانال ما در تلگرام: t.me/Bayyenaatt صفحه ما در اینستاگرام: Instagram.com/Bayyenaatt
مشاهده در ایتا
دانلود
1 🔸 انتظار 🍃 ما خود را از منتظران حساب كرده ‏ايم و جاى حرفى باقى نگذاشته ‏ايم؛ در حالى كه حرف‏ ها بسيار است و مى‏ توانيم خود را دوباره ارزيابى كنيم. لااقل تا اين قدر كه اگر در متن عدالت و رفاه و حتى آزادى و آگاهى و عرفان نشستيم، آيا انتظارمان برآورده شده و ديگر مهدى را نمى‏ خواهيم و انتظار قائم آل محمّد را نداريم❓ ▫️ اگر ما از مهدى تا اين مرحله انتظار داشته باشيم، ديگر انتظارى نخواهيم كشيد و توقعى نخواهيم داشت. 🔻 مناسب است كه با اين حساب، نگاهى ديگر به انتظار داشته باشيم و مفهوم و حقيقت انتظار، ريشه ‏هاى انتظار، ادب انتظار و اثر انتظار را دوباره ارزيابى كنيم. 📚 ، برگرفته از کتاب تو می آیی، ص 11 @Bayyenaatt
2 🔸 حقيقت انتظار ▫️ميرفطروس در كتاب خود، انتظار را مذهب احتراز معرفى مى كند؛ مذهب كناره ‏گيرى و گوشه ‏گيرى، مذهبى كه نمى‏ تواند كارى‏ صورت دهد، پس دهن ‏كجى مى‏ كند و كنار مى‏ كشد. 🔻 دكتر شريعتى، انتظار را مذهب اعتراض مى‏ دانست؛ مذهبى كه حرفى دارد و كارى مى‏ تواند و به آنچه مى‏ گذرد دل نمى‏ بندد و همه ظلم‏ ها و بيدادها را با يك‏ نه‏ ى بزرگ‏ كه از سقيفه آغاز شد، پيش مى‏ راند. 🍃 سؤالى كه در ذهن مى‏ آيد، دو جلوه دارد: يكى اينكه اعتراض تا كجا ادامه دارد؟ آيا تا عدالت‏، تا آزادى‏، تا آگاهى و عرفان‏ و يا تا شكوفايى‏ و تكامل‏ و يا ... دوم اين كه اين اعتراض چه كارى را به دنبال مى‏ آورد و اين نفى با چه اثباتى همراه مى‏ شود؟ 🔘 در مورد اول بايد گفت كه آرمان دينى و هدف رسالت، بالاتر از تكامل و شكوفايى استعدادهاى آدمى است. چون اين وجود تكامل يافته و شكوفا، مى‏ خواهد در چه جهتى و براى چه مقصدى مصرف شود؟ رشد و خسر، دو بعد تكامل انسانى است. 🔻 همين آرمان و همين مقصد، زمينه ‏ها و آمادگى‏هايى را مى‏ طلبد؛ آمادگى در ذهنيت و روحيه‏ و طرح‏ و تدبير و تربيت‏ نيروها و تشكل‏ و سازماندهى‏ آن‏ها و جاسازى‏ و جايگزينى‏ مستمر و بى وقفه آن‏ها. 👈 و ناچار اين مقصود از انتظار همراه‏ تقيّه و قيام‏، مى‏ شود سه گام اساسى انقلاب دينى و انقلاب اسلامى. 📚 ، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 11-12 @Bayyenaatt
3 🔸 پس انتظار نه احتراز، نه اعتراض، كه آمادگى و سازندگى و تقدير و تدبير و تربيت و تشكّل جديد را در دامان خويش دارد. ما در بحث ريشه ‏هاى انتظار، بيشتر از اين به وسعت اين مفهوم مى‏ رسيم و با سطح اعتراض و شكل ‏هاى اعتراض و آماده ‏باش و سازندگى‏ هاى گسترده، لااقل آشنا مى‏ شويم. 🍃 روح انتظار با دستيابى به‏ امن‏ و رفاه‏ و رهايى‏ كه آرمان ‏هاى انسان معاصر و شايد خود ما هم باشد، آرام نخواهد گرفت و كسانى كه همراهى حجّت و معيّت محمّد و آل محمّد را مى‏ خواهند نمى‏ توانند تا اين سطح قرار بگيرند و تا اين حدّ آرام باشند، كه انسان معاصر چه بسا بتواند با تكيه بر علم و عقل و عرفان، بدون نياز به وحى و مذهب تا اين مرحله گام بردارد و با عقل جمعى و روح جمعى و غريزه جمعى به اين مهم نائل آيد. ▫️پس ما كه از ضرورت وحى‏ و اضطرار به حجّت‏ و انتظار حجّت‏ دم مى‏ زنيم بايد از اول حساب را روشن كنيم و سنگمان را حق كنيم؛ چون ما مدعى هستيم كه آدم براى بيشتر از هفتاد سال برنامه ريزى شده و معتقد هستيم كه بافت و ساخت انسان و جهان با اين سطح از رفاه و امن و رهايى، سازگار نيست. تحول نعمت ‏ها و محدوديت ‏ها و خودآگاهى و مرگ ‏آگاهى، آدمى را در متن رفاه، راحت نمى‏ گذارد و در شب عروسى به فكر عزا و بارهاى سنگين فرداها مى‏ اندازد. 🔻اگر ما مسأله‏ قدر و استمرار و ارتباط هاى حتى محتمل و پيچيده با عوالم مشهود و غيب را در نظر بگيريم و اگر ما براى اين وسعت، طرح و تدبير و تربيت و تشكّل را دنبال كنيم، ناچار انتظار ما از حجّت و انتظار ما براى حجّت شكل ديگرى مى‏ گيرد و انتظار ما در جايگاه خويش مى‏ نشيند. 📚 ، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 13-14 @Bayyenaatt
4 🔸 ريشه‏ هاى انتظار ▫️انتظار مى‏ تواند در نابسامانى‏ ها، در ظلم و جنگ‏، در جهل و خدعه‏ و در فقر و مسكنت‏، ريشه داشته باشد. آدمى مى‏ تواند امن‏ و صلح‏ و عدل‏ و قسط و آگاهى‏ و حكمت‏ و بى‏نيازى‏ و غنا و آرامش‏ و قرار قلبى‏ را توقع داشته باشد و اگر در واقعيت موفق نشد به رؤيا، به تخيّل، به هنر، دل ببندد و يا در راه تحقق اين‏ها قدم بردارد و كار كند و آماده شود كه انتظار درست، زمينه سازى مناسب است. 🔻چه موفقيت تحقق بيابد و يا شكست روى بنمايد و يا درگيرى ادامه يابد كه انتظارِ به معناى آمادگى و تهيّؤ، ملازم با پيروزى و موفقيت نيست. اين نابسامانى‏ ها يكى از اساسى ‏ترين ريشه‏ هاى انتظار عمومى است و عموم مردم بيشتر با اين نابسامانى‏ ها تحريك مى‏ شوند و سر بر مى‏ دارند. 🍃 ريشه ديگر انتظار در ساخت و بافت انسانِ بيشتر طلب و ساخت و بافت جهانِ چهار فصل و متحوّل نهفته است. 👈 آدمى دلى دارد كه با شهادت اين عالم تأمين نمى‏ شود، كه دل‏ آدمى بزرگتر از محدوده اين زندگى است. و همين دل بزرگ، گرايش به غيب را دارد. و همين گرايش به غيب، انتظار را مى‏ آورد، كه در واقع ربط ايمان‏ و غيب‏ و انتظار است. 📚 ، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 14-15 @Bayyenaatt
5 🔸 ايمان به غيب بر چهار عامل تكيه دارد كه دو تاى آن معرفتى و شناختى است: 🍃 يكى‏ شناخت قدر و اندازه وجودى انسان كه به ارزش‏هاى جديد و هدف‏هاى جديد و به برنامه ‏ريزى و تقدير جديد و تدبير و مديريت جديد و تربيت و آموزش جديد و تشكّل و سازماندهى جديد مى‏ انجامد. 🍃 ديگر، شناخت‏ و يا احتمال دنياهاى گسترده‏ تر و احساس محدوديت‏ و تنگنا در اين دنياى موجود. كسى كه از وسعت دنياها خبر مى‏ شنود آرام نمى‏ گيرد و هجرت مى‏ نمايد. 🍃 عامل سوم، كنجكاوى‏ و احساس بى‏ قرارى‏ آدمى است كه سر از پنجره هستى بيرون مى‏ آورد و بر ديوارها مى‏ كوبد تا حصارها را بردارد. 🍃 عامل چهارم، انفجار نيروهاست. شبيه حالتى كه اوايل بلوغ براى جوان روى مى‏ دهد؛ كه مشت بر ديوار مى‏ كوبد و با هر چيزى درگير مى‏ شود و چه بسا كه نمى‏ داند چه اتفاق افتاده ولى رويش جديد و تپش جديدى را زير پوست و همراه هر ذره ذره وجودش احساس مى‏ كند. 🔻 اين تلقى از انسان، او را به‏ غيب، به‏ روز ديگر، به‏ الله‏ و به‏ وحى‏ و به‏ حجّت‏ گره مى‏ زند و انتظار را تفسير جديد و عميقى مى‏ كند، كه حتى در متن رفاه و عدل و در متن سامان و فراغت، آدمى را بى‏ قرار و منتظر مى‏ سازد و در متن نظام نوين جهانى و با دستيابى هر فردى به سيستم‏ هاى پيشرفته، باز او را به غربت، به ديوار و حتى به التهاب و دلهره گره مى‏ زند؛ چون مى‏ داند كه از اين همه رفاه و عيش و راحت بايد جدا شود، كه تحول نعمت ‏ها و تحول حالت‏ ها را مى‏ شناسد و محوّل الحول و الاحوال‏ را مى‏ بيند. ▫️ و همين معنا، اساس گرايش انسان مقتدر و دانشمند و مسلط را به مذهب توضيح مى‏ دهد؛ چون بر فرض حيرت زدايى علم و اشتغال قدرت و صنعت، آدمى با اين امكانات زودتر به محدوده‏ ها مى‏ رسد و ديوارها را تجربه مى‏ كند و احساس غربت و تنهايى، فريادش را بلند مى‏ نمايد. 📚 ، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 15-16 @Bayyenaatt
6 🔸 ريشه سوم انتظار، در دعوت ‏ها و هدايت ‏هايى است كه مستمر و در قطعه قطعه زمان و فصل فصل تاريخ، آدم‏ هايى را بيدار مى‏ كند و صدا مى‏ زند و به ديدار مى‏ رساند و از جام ملاقات سرشار مى‏ سازد. ▫️ اين سنت خداست كه در متن غفلت، صيحه بيدارى و فرياد دعوت بلند شود. شما مى‏ بينيد كه در متن گرايش‏ هاى الحادى و مادّى، كشش‏ هاى جديدى شكل گرفته و آدمى با طرح‏ هايى از قدرت‏ هاى روح و روان و يا گوشه‏ هايى از روابط مجهول و تسخيرهاى غير طبيعى و نمودهايى از توانمندى انسان، آشنا مى‏ شود كه هنوز بودش را نمى‏ شناسد ولى از نمودش و از آثارش مى‏ تواند بهره بگيرد و استفاده ببرد. 🔻 در تاريخ، در متن انكار معاد و رستاخيز، بازگشت اصحاب كهف مطرح مى‏ شود و امروز هم به شهادت دايرة المعارف، «1» در پرتقال شهر فاطيما شكل مى‏ گيرد، كه هفتاد سال پيش و در هنگامه ماركسيسم و الحاد، «2» شبحى سفيد پوش چوپان‏ هايى را به ساختن معبدى شفا دهنده دستور مى‏ دهد و با پشت‏گوش اندازى واتيكان عاقبت با هفده سال تأخير، بناى معبدى گذاشته مى‏ شود كه بزرگ‏ترين اجتماعات و همايش كاتوليك‏ ها در آنجا برگزار مى‏ شود و هر سال از سيزدهم ماه مى تا سه روز، كيلومترها راه را با زانو طى مى‏ كنند تا به معبد فاطمه دختر محمّد برسند و شفا بگيرند. 🍃 اين رگه‏ هاى دعوت در متن غفلت و اين جلوه‏ هاى هدايت در دل ديجور شب‏ هاى ضلال و ظلمات، ريشه انتظار را آبيارى مى‏ نمايد و بارور مى‏ سازد. اين همه كتاب‏ها و داستان‏ هاى ملاقات با مردى كه خصوصيت مهدىِ فاطمه را دارد و يا مردانى كه با او هستند و از او بهره‏ مى‏ گيرند، از اين هدايت و دعوت حكايت مى‏ نمايد. ______________________ (1)- فرهنگ كتاب دنيا، سال انتشار 1967، ذيل لغت بانوى ما فاطيما. (2)- سال 1917، سال انقلاب اكتبر. 📚 ، برگرفته از کتاب تو می آیی، صص 16-17 @Bayyenaatt