هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
28.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🌐 قسمت هشتم: حق یعنی زور
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
24.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت نهم: سایبر تروریسم
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
20.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت دهم: بیوتروریسم (1)
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
19.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت یازدهم: بیوتروریسم (2)
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
27.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت دوازدهم: آگروتروریسم (1)
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🎯 قسمت سیزدهم: آگروتروریسم (2)
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍کلیپ کامل و تقطیع نشده
🔺حجه الاسلام انجوی نژاد:
🔸 مفسدین اقتصادی سه نفرند یا جهانگیری است یا قالیباف است یا روحانی. این سه تا را یکی شان را آویزان کنید بقیه حساب کار دستشان می آید.
🔹شروع مبارزه با فساد از #مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال 96
🔸این کلیپ کامل را منتشر کنید تا شائبه و شبهه ای باقی نماند
هدایت شده از اساتید انقلابی و نخبگان علمی
بیانات رهبر انقلاب پیرامون #منظومه_فکری 👇👇👇
انقلاب اسلامی یک #منظومه_فکری دارد.
اهمّیّت این انقلاب و علّت اینکه این انقلاب زلزله در دنیا ایجاد کرد، این نبود که یک حکومتی را سرنگون کرد؛ نه، علّت این بود که یک #منظومه_فکری نو را به دنیا عرضه کرد و امروز هم همچنان در اکناف عالم، این منظومهی فکری در حال پیشرفت است. با وجود سعیای که در اخفاء آن و کتمان آن میکنند، این #منظومه_فکری دستبهدست میگردد و بسیاری از دلها در دنیا -چه در دنیای اسلام، چه در حدّ کمتری در خارج از دنیای اسلام- به آن جذب میشوند؛ دلها هنوز متوجّه اینمنظومه است و این #منظومه_فکری همچنان طراوت و تازگی خودش را حفظ کرده.
یکی از اجزای مهمّ این #منظومه_فکری که خیلی هم جاذبه دارد، عبارت است از نفی ظلم، نفی استکبار، نفی استبداد -استبداد هم اعم است از استبدادی که حکّامی و حکومتهایی در کشورهای خودشان نسبت به مردم خودشان انجام میدهند، و آن استبداد و دیکتاتوریای که نظام سلطه در سطح جهان بهوجود میآورد- این یک بخشی از این منظومهی فکری است. عزّت ملّتها، عزّت ملّی و در کشورهای اسلامی عزّت اسلامی؛ استغناء ملّتها از تکیه کردن به دیگران و آویزانِ قدرتها بودن؛ اینها جزو مجموعهی فکری اسلام است. استقلال همهجانبه -استقلال بسیار امر مهمّی است- استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، که از همه مهمتر هم استقلال فکری است که میتواند بقیّهی این استقلالها را بهدنبال خودش بیاورد؛ اینها جزو چیزهایی است که در نظام فکری اسلامی و آن منظومهی فکری اسلامی وجود دارد و همینها است که جاذبه میدهد؛ و اینها طراوت دارد، اینها کهنهشدنی نیست، اینها تمامشدنی نیست.
۹۴/۶/۱۲
امروز مهمترین وظیفهی علمای دینی، روشنفکران دانشگاهی و مسئولان حساسیت نسبت به طراحی دشمن و شناخت آن و تشریح آیندهی امیدبخش و رو به پیشرفت کشور در چارچوب شاخصهای #منظومه_فکری اسلام و با استفاده از قابلیتها و تواناییهای جوانان و ظرفیتهای گستردهی کشور است.
نظام جمهوری اسلامی دارای یک #منظومه_فکری اسلامی است که بعد از گذشت سالها همچنان در دنیا دارای جذابیت و طراوت و تازگی است.
۹۴/۶/۱۲
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی
http://eitaa.com/asatid_enghelabi
http://sapp.ir/asatid_enghelabi
هدایت شده از اساتید انقلابی و نخبگان علمی
📷 yon.ir/9tlL
🏴عاشورای ۸۸؛ اوج هتاکی فتنهگران/ لکه ننگی که عاشورائیان هرگز فراموش نخواهند کرد
▪️در حالی که میلیون ها عزادار ایرانی در عاشورای حسینی (۷/۱۰/۱۳۸۸) مشغول عزاداری بودند، تعدادی از پیادهنظام خیابانی جریان فتنه قبل از ظهر عاشورا با برگزاری تجمعهای غیرقانونی در برخی خیابانهای تهران که هیچ شباهتی با عزاداری اباعبدالله الحسین نداشت، به طرح شعارهای ضد انقلابی و ساختار شکنانه و تخریب اموال عمومی پرداختند.
▪️آشوبگران که با پشتیبانی و دعوت رسمی اصحاب داخلی فتنه از جمله موسوی، خاتمی و کروبی در اغتشاشات حضور پیدا کرده بودند در عاشورای ۸۸ با سر دادن سوت، کف، هلهله و شعارهای بسیار اهانت آمیز و حمله به نمادهای عاشورایی عمق بی اعتقادی خود به ارزشهای اسلامی به نمایش گذاشتند.
▪️یکی از سخیفترین و هتاکانهترین اقدامات فتنهگران در این روز تعرض و سنگ پرانی به عزاداران حسینی بود که در حال اقامه نمازظهر عاشورا بودند.
▪️اوج سقوط سران فتنه و آشکار شدن چهره واقعی آنجا برای مردم انقلابی ایران آنجا بود که میرحسین موسوی در اقدامی نانجیبانه عاملان بیحرمتیهای روز عاشورا را مردان خداجو نامید و به حمایت از آنها پرداخت!
▪️گرچه فتنهگران کوشیدند که از عزاداری های محرم نیز به مثابه ابزاری برای پیشبردن مقاصد سیاه سیاسی خود استفاده کنند کما اینکه پیش از این با رای مردم در انتخابات، عکس امام (ره)، روز قدس، روز دانشجو هم اینچنین کرده بودند، اما در این کار ناکام ماندند.
▪️پس از ماه ها فتنه پیچیده که حتی خواص را هم درگیر خود کرده بود،خباثت فتنه گران در عاشورای ۸۸ و آشکار شدن ماهیت ضد دینی-ایرانی آنها، غیرت حسینی(ع) را در رگهای مردم به جوشش انداخت و طومار ۸ ماهه فتنه گری با حماسه مردمی ۹ دی به پایان رسید.
▪️نکته اینجاست، پس مانده های فتنه ۸۸ که همکاری آنها با دشمنان ملت ایران در ائتلاف غربی-عربی برهمگان آشکار شده، می خواهند با گذشت زمان چهره کریه و پلید فتنهگران را بزک کنند و با پررویی در مقام مدعی هم برآیند(!) اما عاشورای حسینی(ع) و حافظه تاریخی ملت ایران از وقایع تلخ و ناگوار سال ۸۸ که با خیانت این افراد به وقع پیوست، هیچگاه به آنها این اجازه را نخواهد داد عرض اندامی کنند و باید بپذیرند همچون یزیدها و ابن زیادها و ابن سعدها به زباله دان تاریخ پرتاب شده اند.
🌍 eitaa.com/asatid_enghelabi ایتا
🌍 sapp.ir/asatid_enghelabi سروش
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13970630_23966_16k (1).mp3
5.57M
🎙 بشنوید| صوت کامل سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی در آخرین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی (رحمهالله). ۹۷/۶/۳۰
🏴 @Khamenei_ir
از خطر قیاس گرفته تا تکیهبه استقرا در حدیث اهلیلجه سخن گفته شده است.
بخشی از حدیث اهلیلجه بدین قرار است:
.
مفضل بن عمر جعفی به امام صادق علیه السلام نامه نوشت و به او اطلاع داد که گروه هایی از این مردم پدید آمده اند که ربوبیت خدا را انکار می کنند و در این مساله به مجادله می پردازند. مفضل از امام خواست که سخن این گروه ها را رد کند تا وی بتواند با آن ها محاجه کند. امام علیه السلام در پاسخ مفضل چنین نوشت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. اما بعد، خداوند ما و تو را به انجام طاعت خود موفق بدارد و …. …. …. ….
نامه تو به من رسيد و براى تو نامهاى مىنويسم كه در آن با بعضى از اهل اديان از منكران مباحثه كردهام و آن چنين است:
پزشكى از هند پيش من آمد و با من در عقيده خود منازعه مىكرد و در گمراهى خود مجادله مىنمود. روزى او هليلهاى را خورد مىكرد تا به دوايى كه به آن احتياج داشت مخلوط كند، اين سخن را كه همواره در آن با من منازعه مىكرد، بر زبان آورد و آن ادعاى او بود مبنى بر اينكه: «دنيا همواره بوده است و هميشه درختى روئيده و درختى افتاده است و كسى متولد شده و كسى مرده است»، او گمان مىكرد كه اعتقاد به خداوند يك ادعايى است كه دليلى ندارد و براى او ثابت نشده است و اين مطلبى است كه آخرى از اولى و كوچك از بزرگ اخذ كردهاند و همانا اشيائى كه جدا و يا با هم و آشكار و يا پنهان هستند، تنها با حواس پنجگانه شناخته مىشوند. پس به من خبر بده كه با چه چيزى به شناخت پروردگارت كه او را با قدرت و ربوبيت مىشناسى، استدلال مىكنى؟ در حالى كه همه چيز با همان حواس پنجگانه شناخته مىشود .........
امام صادق عليه السّلام به آن طبيب فرمود:
به من اطمينان بده كه اگر براى تو از همين هليله كه در دست توست و از همين طب كه فن تو و فن پدران و نياكان توست و از دواهايى كه مشابه آن است، دليل آوردم، تو حق را مىپذيرى و انصاف مىدهى؟
گفت: به تو اطمينان مىدهم.
گفتم: آيا مردم را زمانى گذشته است كه طب و منافع آن را مانند همين هليله و امثال آن نمىشناختند؟
گفت: آرى.
گفتم: پس از كجا به آن راه پيدا كردند؟
گفت: با تجربه و مقايسه.
گفتم: پس چگونه به اين فكر افتادند كه تجربه كنند و از كجا فهميدند كه اين كار به مصلحت بدنهاى آنهاست در حالى كه جز ضرر در آن نمىديدند؟ چگونه آن را شناختند و چيزى را فهميدند كه حواس ظاهرى به آن هدايت نمىكرد؟
گفت: با تجربه.
گفتم: به من خبر بده از بنيانگذار علم طب و تعريفكننده اين گياهان دارويى كه در شرق و غرب عالم پراكنده است مگر چنان نيست كه به ناچار مرد حكيمى از اين شهرها اين علم را وضع كرده است؟
گفت: به ناچار چنين است و مرد حكيمى آن را وضع كرده و دانشمندان ديگر را بر آن گرد آورده و آنها در آن نظر كردهاند و با عقول خود راجع به آن انديشيده اند.
گفتم: مثل اينكه انصاف را رعايت كردى و به اطمينانى كه داده بودى عمل نمودى. اكنون بگو كه اين حكيم چگونه اين مطلب را فهميد؟ فرض كنيم كه او دواهايى را كه در مملكت خود او بود شناخت مانند زعفران كه در بلاد فارس به عمل مىآيد آيا تمام گياهان زمين را جستجو كرد و درخت به درخت آنها را چشيد تا اينكه همه آن بر او معلوم شد؟
آيا عقل تو به تو اين اجازه را مىدهد كه بگويى حكيمانى همه بلاد فارس و گياهان آن را درخت به درخت بررسى كردند و با حواس خود آنها را شناختند و به آن درختى كه در آن يكى از تركيبات اين دواها وجود داشت دست يافتند با اينكه حواس آنها آن را درك نمىكرد؟
فرض كنيم كه آن حكيم پس از جستجوى بسيار و بررسى در همه بلاد فارس، اين درخت را شناخت، پس چگونه دانست كه آن درخت خاصيت دوايى پيدا نمىكند مگر اينكه به آن هليله از بلاد هند و مصطكى از روم و مشك از تبت و دارچين از چين و بيضه بيدستر از ترك و افيون از مصر و حبر از يمن و بورق از ارمنستان و غير اينها از تركيبات داروئى كه گياهانى گوناگونى هستند، مخلوط شود؟ چون تأثير آن در صورتى است كه اينها يك جا جمع شوند و به تنهايى آن منفعت را ندارند. او چگونه به محل روييدن اين گياهان داروئى كه اقسام گوناگونى دارند و در شهرهاى مختلف قرار دارند پى برد و اين در حالى است كه برخى از آنها به صورت ريشه و برخى به صورت برگ و برخى بصورت فشرده و برخى به صورت مايع و برخى به صورت صمغ و برخى به صورت روغن و برخى به صورت فشار دادن و برخى به صورت طبخ كردن است و برخى به صورتى است كه فشار داده مىشود ولى طبخ نمىشود و اين هر كدام با لغت خاصى است و بعضى از آنها جز با تركيب با بعضى ديگر حالت دوا پيدا نمىكند و برخى از آنها اعضاء بدن درندگان و حيوانات خشكى و درياست.
در همين حال، مردم اين شهرها با يك ديگر دشمنى و اختلاف دارند و با زبانهاى گوناگونى صحبت مىكنند و در حال جنگ هستند و همديگر را مىكشند و اسير مىكنند. آيا به نظر تو اين حكيم تمام اين شهرها را گشته و تمام زبانها را مىدانست و در همه جا گردش كرده و اين گياهان را در شرق و غرب با امنيت و سلامت بررسى نموده و هرگز بيمار نشده و نترسيده و همواره زنده بوده و مرگ به سراغ او نيامده و هميشه هدايت يافته و گمراه نشده و خسته نشده تا زمان و محل رشد آنها را دانسته با اينكه آنها صفات و رنگها و نامهاى گوناگونى دارند، سپس او هر كدام را به صفت خود شناخته و هر درختى را با رويش و برگ و ميوه و بو و طعم آن مشخص كرده است.
آيا اين حكيم چارهاى جز اين داشته كه تمام درختان دنيا و سبزيها و ريشههاى آن را درخت به درخت و برگ به برگ و جزء به جزء بررسى كند؟
فرض كنيم كه آن درختى را كه مىخواسته پيدا كرده، پس چگونه حواس ظاهرى او را راهنمايى كرده كه اين درخت صلاحيت داروئى دارد و درخت گوناگون است بعضى از آن شيرين و بعضى تلخ و بعضى ترش و بعضى شور است. اگر بگويى كه آن حكيم در اين شهرها از اين و آن مىپرسد، او چگونه در باره چيزى كه آن را مشاهده نكرده و با حواس خود درنيافته مىپرسد و اساسا او چگونه از اين درخت مىپرسد در حالى كه او زبان آنها را نمىداند و به زبانهاى ديگر چيزهاى بسيارى است.
فرض كنيم كه او چنين كرد، او سودها و زيانها و چگونگى تسكين دادن و تحريك و سردى و گرمى و تلخى و تندى و نرمى و شدت آن را چگونه مىشناسد اگر بگويى از راه گمان مىشناسد، اين درست نيست چون اينها با طبايع و حواس درك نمىشوند و اگر بگويى با تجربه و خوردن آنها مىشناسد، او بايد در اولين دفعهاى كه اين دواها را مىخورد، مىمرد چون به آنها جهالت داشت و سود و زيان آنها را نمىدانست و بيشتر آنها سمّ قاتل است و اگر بگويى كه او در تمام شهرها گشته و در ميان هر ملتى زندگى كرده و زبان آنها را ياد گرفته و دواهاى آنها را با كشتن اولى و دومى تجربه كرده، در چنين حالتى او بايد جماعت بسيارى را بكشد تا يك دارو را بشناسد و مردم اين شهرها كه كسانى از آنها را كشته است خود را فداى او نمىكنند و نمىگذارند كه در ميان آنها زندگى كند.