هدایت شده از قرارگاه فرهنگیعمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮🎥 پاسخ استاد #رائفی_پور به علی مطهری
🔺علی مطهری: طرح شفافیت آراء نمایندگان را قبول ندارم
📛هیهات اگر شهید مطهری همچین حرفی رو قبول میکرد❗️
💠 @ammar_iran
از آدمهای پرتوقع فاصله بگیر
اینها مقیاست را به هم می زنند
و حرمت مهرت را می شکنند.
چون آنها حافظه ی ضعیفی دارند
خوبی ها را زود فراموش میکنند...
👤محمود دولت آبادی
هدایت شده از قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
🏦 سرمشق زندگی
👧 رهبر انقلاب: در کتابهای درسی دختران ممکن است چیزهائی لازم باشد در زمینههای خانهداری، تربیت فرزند و امثال اینها؛
👦 و در کتابهای پسران هم ممکن است چیزهای دیگری لازم باشد در مواجههی با مسائل کار، زندگی.
👓 اینها مراقبت و دیدهبانىِ دائم احتیاج دارد. ۹۲/۲/۱۸
📡 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
@GhararGahShayeat
#یک_جمله_حکیمانه
علامه محمد تقی جعفری(ره):
صبرى كه سكوى پرواز است براى پرواز در فضاى والاى انسانى و موجب تجلىّ خدا بر انسان، صبر در مقابل لذّت هاست.
https://eitaa.com/Bayynat
#پندانه
آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند.
سالها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری
در زندگیاش، اوضاع درست به نظر نمیآمد. حتی مشکلاتش مدام بیشتر میشد.
یک روز دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت:
واقعا که عجیب است!!!
درست بعد از این که تصمیم گرفتهای مرد خداترسی بشوی، زندگیات بدتر شده!!!
نمیخواهم ایمانت را ضعیف کنم، اما با وجود تمام رنج هایی که در مسیر معنویت به خود دادهای، زندگیات بهتر نشده؟؟؟!!!
-آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.
سرانجام در سکوت ، پاسخی را که میخواست یافت.
- به او گفت:
در این کارگاه، فولاد خام برایم میآورند و باید از آن شمشیر بسازم.
میدانی چه طور این کار را میکنم؟!
اول تکه فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود.
بعد با بیرحمی، سنگینترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم؛ تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که میخواهم.
بعد آن را در آب سرد فرو می برم،
تمام این کارگاه را بخار آب میگیرد.
فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج میبرد،
باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم.
یک بار کافی نیست.
-آهنگر ادامه داد :
گاهی فولادی که به دستم میرسد، نمیتواند تاب این عملیات را بیاورد،
حرارت، ضربات پتک و آب سرد، تمامش را ترک میاندازد.
میدانم که این فولاد، هرگز تیغه شمشیر مناسبی در نخواهد آمد،
آن وقت است که آن را به میان انبوه زبالههای کارگاه می اندازم.
میدانم که در آتش رنج فرو میروم،
ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفتهام، و گاهی به شدت احساس سرما میکنم،
انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج میبرد.
اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است:
خدای من! از آنچه برای من خواسته ای صرف نظر نکن، تا شکلی را که میخواهی، به خود بگیرم...
-به هر روشی که میپسندی ادامه بده؛
هر مدت که لازم است، ادامه بده،
اما خدای من!
هرگز، هرگز مرا به کوه زبالههای فولادهای بی فایده پرتاب نکن.
https://eitaa.com/Bayynat