💢فقط #خدا
ابراهیم نبی علیه السلام به جرم یکتاپرسی محکوم به سوزاندن در #آتش شد.
مردم چندین روز، هیزم جمع آوری کردند.
حتی برخی ها برای شفای بیماران خود #نذر کردند تا #هیزم آتش برای مجازات ابراهیم علیه السلام را فراهم کنند!
به حدی هیزم زیاد بود و آتش زبانه میکشید که نمیتوانستند به #آتش نزدیک شوند.
مجبور شدند از #منجنیق استفاده کنند، تا حضرت #ابراهیم علیه السلام را از دور به سمت آتش #پرتاب کنند.
نمرود از بلندی در حال تماشا بود.
وقتى حضرت ابراهیم علیه السلام را در منجنیق نشانده و می خواستند به سوى آتش پرتاب كنند، #جبرئیل به نزدش آمد و گفت: آیا #حاجتى دارى؟
فرمود: آرى ولى به شخص تو خیر، یعنى خداى من در برآوردن حاجتم مرا كفایت میكند.
✅اما خدای ابراهیم برای او کفایت میکرد:
"قُلْنا يا نارُ کُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلي إِبْراهيم"َ
(سرانجام او را به #آتش افکندند، ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»
📚سوره انبیا آیه 69.
این است فایده با خدا بودن،
هیچ کس #حریفت نمیشود،
حتی کوه آتش.
📚قصص الأنبیاء، قصص قرآن جزائرى 154.
https://eitaa.com/Bayynat
شهــید #ابراهــیم_هــادی:
باران شدیدی در تهـران باریده بود؛
خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود،
چند پیرمرد می خواستند به سمت
دیگرخیابان بروند و مانده بودند چه
کنند! همان موقع #ابراهـــیم از راه
رسید، پاچه شلوار را بالا زد و با کول
کردن پیرمـردها آن ها را به طـرف
دیگر خــــیابان بُرد...
ابراهیم از این
کارها زیاد انجام میداد، هـدفی جز
شکستن #نفــــس خودش نداشت،
مخـــــصوصا زمانی که خـیلی بین
بچـــــهها مطـــرح بود!
https://eitaa.com/Bayynat
⭕️ #شفای_فرزند
▫️سال ها از دوران دفاع مقدس گذشت. سال ۱۳۹۳ من در یکی از مراکز دینی، کار آهنگری انجام می دادم. بار آهن خواسته بودم.
▫️راننده نیسان آمد و گفت: بار را کجا خالی کنم؟
بعد از تخلیه بار به سراغ من آمد، تا پولش را دریافت کند.
▫️وارد اتاق کار من شد، لیوان آب را برداشت تا از کلمن آب بردارد. نگاهش به عکس آقا #ابراهیم روی دیوار افتاد.
▫️همینطور که لیوان دستش بود، خیره شد به عکس و گفت: خدا تو رو رحمت کنه آقا #ابراهیم!
▫️داشتم فاکتور را نگاه می کردم، سرم را بالا آوردم و با تعجب گفتم: با آقا #ابراهیم جبهه بودی؟!
گفت: نه.
▫️گفتم: بچه محلشون بودی؟!
▫️پاسخش دوباره منفی بود. گفتم: از کجا می شناسیش؟!
▫️نفسی کشید و گفت: ماجراش طولانی و باورش سخته، بگذریم.
▫️من خودم رو در تمام مراحل زندگی مدیون آقا #ابراهیم می دونستم، جلو آمدم و گفتم: جالب شد، بگو چی شده؟!
▫️راننده که اشتیاق من را شنید، گفت: من ساکن ورامین هستم، حدود پانزده سال پیش وانت داشتم و بار می بردم.
▫️یه بار زده بودم برای خیابان ۱۷ شهریور تهران. آمدم خانه. دختر کوچک من با چند بچه دیگر بیرون از خانه مشغول بازی بودند.
▫️من وارد اتاق شده و گرم صحبت بودم. چند دقیقه بعد همینطور که صحبت می کردم، یکباره صدای جیغ همسایه را شنیدم. از خانه پریدم بیرون.
▫️دخترم رفته بود کنار استخر کشاورزی که در زمین مجاور قرار داشت. او افتاده بود داخل آب.
تا بزرگتر ها خبردار شوند، مقداری از آب کثیف استخر را خورده بود!
▫️خانم من دوید و چادرش را سر کرد و سریع دخترم را به بیمارستان بردیم.
▫️حال دخترم اصلا خوب نبود. دکتر اوژانس بلافاصله او را معاینه کرد. از ریهاش هم عکس گرفتند.
▫️دکتر چند دقیقه بعد من را صدا زد و گفت: ما تلاش خودمان را انجام می دهیم، اما آب های آلوده داخل ریه این دختر شده و بعید است این مشکل حل شود.
▫️خیلی حالم گرفته بود. خانم من با ناراحتی در کنار تخت دخترم نشسته بود. خبر نداشت چه اتفاقی افتاده، من هم چیزی نگفتم و دلداریاش دادم.
▫️بار مشتری هنوز توی وانت بود. من رفتم این بار را تحویل بدم.
▫️راه افتادم، اما حسابی ناامید بودم. در خیابان ۱۷ شهریور تهران و در حوالی پل اتوبان محلاتی بار را تحویل دادم.
▫️همینطور که مشغول تخلیه بار بودم، نگاهم به چهره یک شهید افتاد که روی دیوار ترسیم شده بود. چهره جذاب و ملکوتی داشت.
▫️جلو رفتم و به تصویر شهید خیره شدم. گفتم: من یقین دارم که شما از اولیاءالله هستید. یقین دارم که شما پیش خدا مقام دارید. از شما می خواهم که برای دخترم دعا کنی و از خدا بخواهی او را به ما برگرداند.
▫️اینها را گفتم و برگشتم.
نام شهید را از پایین عکس خواندم. شهید #ابراهیم_هادی
▫️آن شب را با همسرم در بیمارستان بودیم. شب سختی بود. همه پزشکان قطع امید کرده بودند.
▫️ من هم در نمازخانه منتظر فرجی در کار دخترم بودم. نزدیک سحر برای لحظاتی خوابم برد. دیدم که جوانی خوش سیما وارد شد و به من اشاره کرد و گفت: دختر شما حالش خوب شد، برو پیش دخترت، این را گفت و رفت.
▫️یکباره از خواب پریدم. دویدم سمت بخش مراقبتهای ویژه.
همه در تکاپو بودند. دخترم به هوش آمده بود و گریه می کرد و پرستار ها در کنارش بودند،
دکتر بخش آمد.
▫️خلاصه بگویم، دوباره از ریه هایش عکس گرفتند. پزشکان می گفتند که آب داخل ریه جذب بدن شده و از بین رفته!
▫️اما من می دانستم چه اتفاقی افتاده، آن جوانی که در خواب دیدم، همان #ابراهیم_هادی بود. فقط چهرهاش نورانیتر بود و شلوار کُردی پایش بود.
▫️صحبت های راننده که به اینجا رسید، گفتم: دخترت الان چیکار میکنه؟
▫️گفت: دانشجوی رشته مهندسی است. تمام خانه ما پر از تصاویر این شهید است. ما ارادت خاصی به این شهید داریم. کتابش را هم دخترم تهیه کرد و بارها خواندیم.
▫️با نگاهی پر از تعجب گفتم: باور این حرف ها سخته، قبول داری؟!
▫️راننده گفت: اتفاقا از ۱۵ سال پیش، عکسهای ریه دخترم را نگه داشتهام. عکس اول نشان می دهد که ریه او پر آب است و عکس بعدی اثری از آب در ریه نیست!
مرتضی پارسائیان
📕بر گرفته از #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 2.
https://eitaa.com/Bayynat
✅ #خدا، برنده #نبردِ_نقشهها
👈طبقِ نقشه دشمن، قرار نبود باران ببارد و توفان شود؛
قرار نبود آتش، سرد و سلامت شود؛
طبقِ نقشه دشمن، قرار نبود عصا دریا را بشکافد؛
انتظار نبود طفل درون گهواره سخن بگوید و از حقانیتِ مادر دفاع کند؛
قرار نبود مکه توسطِ مسلمانان، فتح شود…
قرار نبود یوسف، عزیزِ مصر شود؛
نه! قرار نبود در لیلةالمبیت، شیرِ خدا را در بسترِ #پیامبر صلی الله علیه و آله ببینند؛
قرار نبود چند تارِ عنکبوت از جانِ #رسول_خدا پاسداری کند؛
قرار نبود بلالِ حبشی، مؤذنِ مسجدالنبی شود؛
قرار نبود حمزه، مُچِ لات و عزی را بخواباند؛
قرار نبود علی بن ابیطالب علیهالسلام، حریفِ عمرو بن عبدود شود…
نه! قرار نبود پشهای جانِ نمرودِ ستمگر را بگیرد؛
قرار نبود زحمتِ بزرگ کردنِ موسای نوزاد را خودِ فرعون برعهده بگیرد…
نه! قرار نبود شنهای صحرا، مأمورِ خدا شوند؛
قرار نبود خرمشهر آزاد شود؛
قرار نبود بچهها از اروند عبور کنند؛
اصلا قرار نبود #انقلابِ_اسلامی به پیروزی برسد!
طبقِ نقشه دشمن، انقلابِ اسلامی، یک هفته بعد از ۲۲ بهمنِ ۵۷ باید سقوط میکرد!
و صدامِ آمریکایی، تنها ۳ روز بعد از جنگِ تحمیلی باید تهران را فتح میکرد!
آری! طبقِ نقشه دشمن، قرار بود #یعقوب، باور کند که #یوسف را گرگ خورده!
و قرار بود #خمینی و #خامنهای باور کنند که قاسم #سلیمانی در همان کربلای ۵ میماند و هرگز به کربلا نمیرسد!
هان ای مردم! یادتان هست که چقدر #نوح مسخره شد؟!
و چقدر #ابراهیم؟!
و چقدر #موسی و #عیسی و #محمد علیهم السلام؟!
لیکن در مصافِ تیرِ سهشعبه و گلوی ۶ ماهه، چه کسی فکر میکرد حرمله، اینهمه ببازد؟!
عاشورا را نگاه کنید!
آری! #پیامبرِ خونِ حسین، «زینب»، مثلِ همه پیامبران، به تحققِ وعده الهی باور داشت، و به آنچه میگفت حقیقتا ایمان داشت، که «ما رأیت الا جمیلا»!
اینک، طبقِ نقشه دشمن، قدسِ شریف، پایتختِ صهیونیستها شده! لیکن همان دشمنِ به شدت آشنا! و همان نقشههای همیشه مغلوب!
ما را اما چه جای واهِمِه، با وجودِ خداوندی که فقط خدای شنهای صحرای طبس نیست؟!
ما را ایمان به خداییست که خدای سنگهای در دستِ کودکانِ غزه و کرانهی باختری هم هست!
خدا، نقشه خودش را میکشد!
دیروز و امروز و فردا ندارد؛ خدا مکرِ خودش را میکند!
این وسط، ترامپ و بایدن و نتانیاهو و گاوِ شیردهِشان چقدر احمقاند که خدا را نمیبینند! اما مگر فرعون، خدا را هرگز دید؟!
خدا را #مادرِ_موسی دید که راضی شد نوزادِ خود را درونِ آب بیندازد!
آری! ما «موسی» را پیامبرِ خدا میدانیم؛
همچنان که «سلیمان» را!
و «یعقوب» را!
ما دقیقا همان خدایی را میپرستیم که «اُمِّموسی» میپرستید! که «مریم»! که «آمنه»! که «خدیجه»! که «فاطمه علیهمالسلام»!
صهیونیستها دروغ میگویند! و حتی «بنیاسرائیل» هم نیستند! صهیونیستها فرزندانِ فرعون و نمرودند! و مثل پدرانِ خود، خیال میکنند خدا مرده!!
هیهات! خدا نمرده است، و روز به روز، افزایش میدهد بُردِ موشکهای شهید طهرانیمقدم را!
بُردِ شنهای طبس را!
بُردِ سنگهای بچههای اریحا را!
دشمن همیشه عجله میکند، اما از همان نوع عجلهای که فرعون داشت تا هرچه زودتر #موسی را به چنگِ خود درآورد! و البته به اذنِ خدا، دریا به هم دوخته شد و فرعون غرق شد!
پس نقشه بکشید صهیونیستها! و برای کشورِ نداشتهتان، پایتخت معین کنید!
#قدس اما پایتختِ موحدان است، نه شما که به شهادتِ اینهمه نسلکشی، به جای خدای زمانِ #موسی، فرعونِ زمان موسی را میپرستید!
در جنگِ وعدهها، و نبردِ نقشهها، ایمانِ ما به همان خداییست که زحمتِ بزرگ کردنِ موسی را، عدل انداخت گردنِ فرعون!
عاقبتِ مصاف با خدا را خوب است از فرعون بپرسید! هنوز جسدش هست! عبرت نمیگیرید؟!
و پیروزیِ بزرگِ ما را با عجلههای خود، نزدیکتر میکنید! همان عجله آشنایی، که نمرود برای آتش زدنِ ابراهیم داشت، و فرعون برای کشتنِ موسی!
اما از دلِ خرمشهر و شلمچه و شام و حلب و خانطومان و بوکمالها، خدایِ ما اراده کرده است #حاجقاسمها بیافریند!
طبقِ نقشه شما، طهرانیمقدم نباید حتی یک موشک میساخت؛
اما طبقِ نقشه اسلافِ شما، علی علیهالسلام هم هرگز نباید درِ خیبر را از جا میکند!
تماشا کنید!
از چاه، بیرون آمده کودکِ خوشسیمای فلسطینی!
و بشریت به اراده الهی،
او را و سرزمینِ او را آزاد خواهد کرد!
آری! #خدا «جنگِ مکرها» را خواهد بُرد…🕋
https://eitaa.com/Bayynat
✅ چند سالیست، که #حضرت_آقا، برخی رویدادها را به صورت پیشبینی به اطلاع عموم میرساند، پیشبینیهایی که همه در حال وقوع هستند،
و این بسیار عجیب است ودر عین حال نشانه!
♦️ در طول تاریخ تعیین مصادیق رویدادهای آتی، فقط از لسان انبیا و اولیاء خاص خداوند جاری میشد...
آنگاه که:
🔹 #نوح_نبی علیه السلام،
خبر از وقوع طوفانی بزرگ را به مردم میداد...
آنگاه که:
حضرت #ابراهیم علیهالسلام، نوید شکست بت پرستان و نابودی نمرود بزرگ را میداد...
آنگاه که:
🔹#حضرت_موسی علیه السلام، نوید آزادی قوم یهود پس از ۶۰۰ سال اسارت از دست فرعونیان را میداد...
آنگاه که:
🔹 #رسول_مکرم_اسلام صلی الله علیه و آله، نوید فتح کسری و رم را میداد...
وآنگاه که:
🔹 #امام_موسی_کاظم علیه السلام فرمودند:
مردی از قم به پا خواهد خاست و طاغوت را سرنگون خواهد ساخت...
و آنگاه که:
🔹 #امام_خمینی (ره) فرمود:
این انقلاب پیروز خواهد شد و شاه خواهد رفت...
آنگاه که:
#حضرت_آقا فرمود:
🔹آمریکا هیچ غلطی نخواهد کرد، و بعد از آن همه هیاهوی حمله نظامی به ایران توسط امریکا، در ۲۰ سال گذشته، همه دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند...
آنگاه که:
🔹 به سید حسن نصرالله فرمود: در مقابل اسراییل پیروز خواهید شد، اگر استقامت کنید، به اذن الله
واین امر محقق شد ودر ۳ جنگ متوالی اسراییل شکست خورد...
آنگاه که فرمود:
🔹 سوریه و عراق سقوط نخواهد کرد و داعش شکست میخورد و بشار اسد نیز خواهد ماند...
و اکنون پس از ۷ سال همه دیدیم که همان شد...
آنگاه که فرمود:
🔹ما پیشرفت در همه ابعاد خواهیم کرد و شد...
آنگاه که:
🔹 خطاب به عربستان در حمله به یمن فرمود:
شما یقینا در مقابل مجاهدان یمنی شکست خواهید خورد...
وحال پس از ۴ سال تجاوزگری عربستان، همه فضاحت شکست ارتش عربستان و ائتلافش را مشاهده میکنیم...
و اما
🔹درحال حاضر ایشان برای آینده ایران و منطقه نیز پیشبینیهایی را علنا اظهار کردهاند:
✅ اسراییل تا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید...
✅ آمریکا در مقابل ایران به زانو در خواهد آمد...
✅ عربستان به دست مجاهدان راه خدا خواهد افتاد...
✅ ایران قله های عظیم دنیا را فتح خواهد کرد...
🔹 وعدهها وعدههای عجیبی است، و بسیار بزرگ، وعدهها از جنس پیشبینی تحلیلگران استراتژیک نیست...
🔹وعده ها از جنس وعدههای اولیای الهی است،
و از آینده خبر میدهد، از آیندهای با عظمت و بزرگ برای ما ایرانیان و ملتهای مسلمان...
باور کنیم وعده های الهی را، که از لسان این مرد الهی خارج میشود...
🔹#خامنهای یکی از اولیا خداست،
و هیچ خدعه و نیرنگی قادر نیست به صورت این ذخیره عظیم الهی بر روی زمین چنگ زند، تمامی دستها و چنگهای شیطان و شیطانکها در مقابل او، مختوم به شکست است، به اذن الهی👌
🔹 مشکلات مادی هست، و انشاءالله برطرف خواهد شد،
اما رستاخیزی بزرگ در حال وقوع است،
که این مرد بزرگ یکییکی آنها را به ما میگوید و وعده میدهد...
⬅️ باور کنیم که به یاری خداوند،
خبری در راه است...
#اللهم_احفظ_امامناالخامنهای
https://eitaa.com/Bayynat
🥀 #محمد_امین_کریمیان، طلبهای بود که برای معرفی #شهید_هادی خیلی تلاش میکرد و میگفت:
"شهدا زندهاند. باید آنهارا الگو قرار دهیم.
" کتاب #سلام_بر_ابراهیم را در مدارس پخش میکرد و نوجوانها را با راه و روش شهید آشنا مینمود. او دوست داشت مدافع حرم شود.
می گفت:
"هر زمان #ابراهیم را در خواب میبینم، خیلی خوشحال است و خیلی مرا تحویل میگیرد.
" او در سوریه به دوستانش گفت: "من مدیون ابراهیم هستم. او به من گفت که نترس و نگران نباش. به زودی با گمنامی به ما ملحق میشوی ...
مدتی بعد همینگونه شد!
🥀 شهید #محمد_امین_کریمیان
#یادش_گرامی
https://eitaa.com/Bayynat