eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
66.3هزار عکس
51.3هزار ویدیو
445 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد : 🔹گناهی که اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله هم برای ما هفتاد بار استغفار کند، خدا این گناه را نمی‌بخشد... https://eitaa.com/Bayynat
حاج آقای نقل می‌کند: روزی به مسجدی رفتیم که امام جماعت مسجد دوست پدرم بود، گفت: داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف می‌کنم: 🔹روزی شخص ثروتمندی یک من انگور می‌خرد و به خدمتکار خود می‌گوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته می‌رود، بعدازظهر که از کارش به خانه برمی‌گردد به اهل و عیالش می‌گوید: لطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها بخوریم. همسرش باخنده می‌گوید: من و فرزندانت همه انگور‌ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود... مرد با تعجب می‌گوید: تمامش را خوردید؟! زن لبخند می‌زند و می‌گوید بله تمامش را... مرد ناراحت شده می‌گوید: یک من(سه کیلو)انگور خریدم، یک حبه اون رو هم برای من نگذاشته‌اید؟ الان هم داری می‌خندی، جالب است! 🔹 خیلی ناراحت می‌شود و بعد از اندکی که به فکر فرو می‌رود، ناگهان از جا برخاسته از خانه خارج می‌شود... همسرش که از رفتارش شرمنده شده بود، او را صدا می‌زند...ولی هیچ جوابی نمی‌شنود. مرد ناراحت، ولی متفکر می‌رود سراغ کسی‌که املاک خوبی در آن شهر داشته... به او می‌گوید: یک قطعه زمین می‌خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن‌را نقدا خریداری می‌کند، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته و از او جهت ساخت و ساز دعوت به کار می‌کند...و می‌گوید: بی زحمت همراه من بیایید و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار می‌گوید: می‌خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید. معمار هم وقتی عجله مرد را می‌بیند، تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و ساز مسجد می‌کند... 🔹مرد وقتی از شروع کار مطمئن می‌شود به خانه برمی‌گردد. همسرش به او می‌گوید: کجا رفتی مرد؟ چرا بی جواب؟ چرا بی خبر؟ مرد در جواب همسرش می‌گوید: 🔹هیچ، رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم، دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش می‌گوید: چطور؟ مگه چه شده؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید، حق باشما بوده، ما کم لطفی کردیم، معذرت می‌خواهم.... مرد با ناراحتی می‌گوید: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید، البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست... جالب این‌ست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا به یاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف می‌کند... 🔹امام جماعت تعریف می‌کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر. الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده، 400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می‌باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت... ❗️ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش می‌کنند، حتی اگر فرزندانت باشند... ⏳از الان به فکر فردایمان باشیم... https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد : ♦️ کی گفته نباید غیبت مسئولین را کرد ؟! گاهی باید فساد مسئولین رو هوار کشید! ⬅️ قابل توجه بعضیا که بیش از حد ملاحظات سیاسی دارند. https://eitaa.com/Bayynat
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹حجت‌الاسلام : بنی‌صدر ۱۱ میلیون رای داشت، اما با لباس زنانه فرار کرد... 🔹کسی فکر نکند چون فلان میلیون رای داشته عزت دارد. بنی‌صدر هم در اول انقلاب ۱۱ میلیون رای داشت، اما با لباس زنانه فرار کرد. https://eitaa.com/Bayynat
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیه‌های حجت‌الاسلام به نامزدهای ریاست جمهوری/ رئیس جمهور شدن مانند رفتن به قتلگاه است... https://eitaa.com/Bayynat
🔹 اصلا کسانی که ازدواج نمی‌کنند، از ترس خرجی چه می‌گویند؟ استاد https://eitaa.com/Bayynat
♨️انتقاد بجای استاد از روزشماری کردن برای محرم... متأسفانه ما بسیاری از کارهامون رو داریم جابه‌جا انجام می‌دیم. به جای این‌که برای غدیر روزشماری کنیم، برای محرم روزشماری می‌کنیم. خب ما دوازده روز قبل از محرم، عید بزرگ غدیر رو داریم که بزرگترین حادثه تاریخ بشر در آن اتفاق افتاده و دین ما در آن کامل شده و ثمره رسالت تمام صد و بیست و چهار هزار پیامبر، به آن وابسته است. به.جای این‌که به استقبال این جشن و سرور بریم، به استقبال عزاداری می‌ریم، در حالی که عزاداری نه جزو اصول دین ماست و نه جزو فروع دین ما. ولی بحث که در مطرح شد، جزو اصول دین ماست و اصلا غدیر رو پاس نداشتند و به غدیر بی توجهی شد که کربلا به پا شد. گریه برای محرم به جای خودش، اما مظلومیت حضرت علیه السلام در به مراتب بیشتر از مظلومیت امام علیه السلام در کربلاست. بزرگی و عظمت حادثه به مراتب بزرگتر از حادثه کربلاست و اصلا قابل قیاس با حادثه کربلا نیست. لذا توجهی که به میشه، باید به اندازه عظمت و وزن این حادثه باشه، اما می‌بینیم که مسئله غدیر در بین ما غریب مونده و در موردش کم کاری و کم لطفی میشه، و همین موجب شده که حقانیت شیعه و اسلام واقعی در بین جهانیان غریب بمونه، توجه کنید که تبلیغ و معرفی واجب است. و هرکس دوست ندارد کربلا اتفاق بیفتد، باید به توجه کند. لطفا نشر حداکثری https://eitaa.com/Bayynat
⬅️ حضرت علیه‌السلام با پای برهنه و بدون عمامه در میان سینه زنان حسینی... 🔹حجت الاسلام : توفيقى بود چند عاشورا كربلا بودم، روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هيأت طويريج مى روند. من علماى زيادى را ديدم كه پابرهنه در اين هيأت به سر و سينه مى زدند، از جمله شهيد محراب آيت الله مدنى، پرسيدم: راز اين قصه چيست؟! 🔸فرمودند: سيد بحرالعلوم كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زيارت به كربلا آمده بود. در مسير راه حرم، به تماشاى هيأت عزاداراى طويريج مى ايستد. 🔺ناگهان مردم مى بينند سيد بحرالعلوم عبا و عمامه را به كنارى گذارده و به داخل جمعيت رفته و يا حسين، يا حسين مى‌كند و به سر و سینه می‌زند. 🔹طلبه ها مى روند آقا را از داخل جمعيّت نجات دهند تا زير دست و پا له نشود، امّا اجازه نمى‌دهد. بعد از عزادارى مى‌بينند سيد در آستانۀ غش كردن است، علّت اين حركت را مى‌پرسند؟ 🔸سيد مى‌گويد: همين كه مشغول تماشاى هيأت بودم، علیه السلام را ديدم كه با پاى برهنه و سر بدون عمامه، در ميان عزاداران به سر و سينه مى زنند، من شرم كردم كه تماشاچى باشم. 📚خاطرات حجت الاسلام قرائتی ج ۱ ص ۶۶. https://eitaa.com/Bayynat