فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🖤🏴
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚
#اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🤍کسی که آل یاسین میخونه
مطمئن باشه که امام زمان جوابش رو میده
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی فــوق العــــاده امام زمانی
😭ازدست ندیدعالیه 👌👌😭
فدات بشم اقاجانم
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
💥جوانی ڪن اما...
👤استاد رائفی پور•.
👌🏻عااااااالیه🌱
امیرالمومنین علی علیه السلام:
خداوندا اگر از بيان خواسته خود عاجز شوم يا در پيدا کردن راه و رسم درخواست خود نابينا گردم، تو مرا به مصالح خودم راهنمايى کن و قلبم را به سوى آنچه رشد و صلاح من است رهبرى فرما که اين کار از هدايتهاى تو بى سابقه و دور نيست و برآوردن چنين خواسته هايى براى تو تازگى ندارد.
🍃نهجالبلاغه ، خطبه ۲۲۷🍃
🌻💕❤️💕💎💕🌸💕🌹💕
💕💎💕🌻💕🦋💕💛
🌹💕💛💕🌸💕
⛈🌸دمے با مادر پهلو شکسته
🖤🌹صلوات حضࢪت زهرا👇👇
🌸🌸اللهُمَّ صَلِّ عَلے فاطِمَةَ وَ أَبیها
✨✨وَ بَعلِها وَ بَنیها
💦💦وَالسِّࢪِّ المُستَودَعِ فیها
🌹🌹 بَعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ
☑️👈 پیامبر درباره ے ثواب صلوات بر حضرت زهࢪا فرمود :اے فاطمه❤️
✅✨ هرکس براے تو صلوات بفرستد
✅✨خداوند اوࢪا می آمرزد
✅✨و در هر کجاے بهشت🏞️ که من باشم
✅✨اوࢪا به من ملحق خواهد ساخت😍🍂
😍الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🌤️
🌻💕❤️💕💎💕🌸💕🌹💕
💕💎💕🌻💕🦋💕💛
🌹💕💛💕🌸💕
🌹
🔹روز شنبه روز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است .
🔸پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
📜از نشانه هاى فرا رسيدن و نزديك شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمك در آب حل مى شود، قلب مؤمن در درونش آب مى شود، به خاطر منكراتى كه مى بيند و توانِ تغيير دادن ندارد.
#ایام_هفته
💬وسائل الشيعه، ج 11 ص 276
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگرانه
ﭘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ 50 ﺩﺭﺟﻪ
ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﭘﺴﺮ 26 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻏﺮﻕ
ﺩﺭ اينستاگرام ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ :
ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﻫﺎ. !
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ .
ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ
ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...!
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟
ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ..؟
ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ..
اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
«ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»!
⚠️آيا تا بحال !
ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📓🖇
#برای_ترک_گناه_هیچ_وقت_دیر_نیست
#از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪🏿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صاحب قبر بینشون سلام مادر 🖤
#پیشنهاد_دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماغیرعلیبااحدیکارنداریم🤍!'
_باآلعلیهرکهدرافتاد ور افتاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین رفت ته گودال عزتش برا ما شد:)#آقایاباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امامحسین،
رفیقاشودعوتمیکنه💔!"
#ڪلام_شهدا
اگر "العجل" بگوییم
و برای ظهور آماده نشویم
کوفیان آخرالزمانیم
ظهور تا پایان جنگهاست...!💔
طبیب ها همه ما را جوابمان کردند،
فقط ظهور تو آقا علاج بیماریست..!
#یاصاحبالزمان 💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزونمیکنمکهبیایی
آرزومیکنموقتیآمدیچشمانمشرمسارنگاهتنشود💔
چونهمهمیدانندکهمیآیی .
اللهم عجل لولیک الفرج🌱
#امام_زمان
#ڪپیباذڪرصلواتبراےظهور
╭✾࿐༅••❤️🌙••༅࿐✾╮
🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻
╰✾࿐༅••❤️🌙••༅࿐✾╯
آسیدمجتبی خیلی حضرتزهرا«س» رو دوست داشت؛ یه شب دیدم صدای ناله از اتاقش بلند شد با نگرانی رفتم سراغشو دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده،دستش هم به پهلوش گذاشته و از درد دور خودش میپیچه بلند بلند هم داد میزد...
آخ پهلوم...چند دقیقه بعد آروم شد؛
گفتم چته مادر!چی شده؟
گفت: مادر جان !از خدا خواستم دردی کھ حضرت زهرا«س» بین در و دیوار کشید رو بهِم بچشونه...
الان بهم نشونداد؛خیلیدردداشتمادر ...
خیلی...💔
شهیدآسیدمجتبیعلمدار🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سربند یازهرا
🏴میدونید فاطمیه رو کیا تو کشور رونق دادن⁉️
🎤 حجت الاسلام پناهیان
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌸بسم رب الشهدا والصدیقین🌸 داستان : حقایق پنهان 📖 #قسمتششم6⃣ محمدرضابهم ارزش ظهور رایاد دادو فهمو
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸
✍🏻داستان: حقایق پنهان📖
#قسمت_هفتم7⃣
تا وقتی که خود محمدرضا اجازه نداده بود، بجز خانواده ام؛خواب هام رو به کسی نمیگفتم
روزحرکت بالاخره رسید
طبق معمول، همه ساعت2⃣(۱۴) تو ناحیه سپاه قوچان با ساک وچمدون هامون حاظر بودیم
بعضی از مسافرها که سال اول سفرشون بود، دوتادوتا پتو و بالشت برداشته بودن چون فکرمیکردن اردوگاه که میگن پتو و بالشت نداره
من برای خیلی ها توضیح میدادم که اردوگاه امکانات داره و بار خیلی ها رو سبککردم و راه افتادیم.
بعد از چندییییین ساعت خداروشکر به سلامتی به اهواز رسیدیم، اردوگاه حمیدیه
مثل سالهای قبل خسته وکوفته بودیم از این همه راه ولی با استقبالی که ازمون شد همه خستگی ها رو از تنمون بیرون کرد
اون تزئینات شهدایی پسند مداحی که برای شهدا میخوند وبرخوردهای عالی خادمان و مسئولین همه چیز عالی بود.
وقتی میرسیدم به خوابگاهی که برامون در نظر گرفته بودن هرکسی یه تختی رو برا خودش انتخاب میکرده و البته گاهی اوقات هم دوساعتی طول میکشید،آخه کش مکش بخاطرتخت ها، که کی طبقه پایین باشه کی طبقه بالا
من همیشه روی زمین مینشستم تا همه جابجا بشن بعد اگه تختی اضافه بود من میرفتم رو اون تخت که بیشتراوقاتم زمین راحتتربودم و پتو
می انداختم و مینشستم
روز اول بازدید از مناطق شروع شدوقتی همه سوار اتوبوسها شدیم ،راوی انتخاب شده بامسئول اتوبوس اومدن داخل اتوبوس تا برنامه هارو اعلام کنن که کجاها میبرنمون و هر جا چقدر زمان برای بازدید داریم و...
واااااای وقتی اولین منطقه رو اون هم روز اول اعلام کردن باورم نمیشد
واقعااشک توچشمام حلقه زدبله اون جا جایی نبود بجز " نَهرِ خَیِّن" که عملیات کربلا 4 اونجا انجام شده بود و محمدرضا هم تو اون عملیات مجروح شده بود
( #فلشبک : محمدرضا وقتی که مجروح میشه به دست عراقی ها میفته و اسیر میشه.ساعت اول مجروحیتش وقتی میخوان محمدرضا و دوستانش رو به عقب ببرن محمدرضا با سن کمش رشید بود و هیکلش درشت بود.اون موقع بخاطر مجروحیتش از ناحیه شکم(همه شکمش دریده شده بود) وزنش سنگینتر شده بود و نمیتونست رو پای خودش راه بره به خاطر همین و به اجبار دوستای محمدرضا میرن و به مجروح های دیگه کمک میکنن و میرن سمت مَقّر و قرارشده بود روز بعد، آفتاب نزده هر جور شده بیان و محمدرضا رو برگردونن مقر خودی اما وقتی صبح میرسن دیگه از محمدرضا خبری نبود و عراقی ها برده بودنش)
بعد از حرکت از اردوگاه به سمت نهرخَیِّن همش تو فکربودم و با خدا و محمدرضا صحبت میکردم و میگفتم خدایا حالا میفهمم چرا محمدرضا آمدبه خوابم وگفت که به این سفربرم.چون توی دوسال گذشته که راهیان رفته بودم ، "نهرخَیِّن " نرفته بودم و اگه هم رفته بودم اصلا واصلا به ذهن نداشتم و محمدرضا رو هم نمیشناختم ولی امسال محمدرضا خبرداشت روز اول برنامه ما چی میشه و کجا میریم،برای همین من رو باز راهی راهیان کرد و باز دوست و همسفر سال گذشته هم با من بود..
وقتی رسیدیم نهرخَیِّن جلوی ورودی، خادمها با یک روحانی برای استقبال و خوش آمدگویی مسافرها اونجابودن.روحانی بعد از اینکه خوش آمدگویی گفت به کاروان،گفتن:
خوش بسعادت شما زائران خراسان رضوی که اولین اتوبوس و اولین مسافرهایی هستین که امسال پا در نهرخَیِّن میذارید.
تا دیروز هرچی اتوبوس اومده بود،بدون بازدید برگشتن، چون آب بالا اومده بود و جای دکورها آماده نبودند،برای همین شما اولین مسافرهای امسال نهرخَیِّن هستین.
دوستم به من گفت واااای باورکن این بازهم کارِ خودِ محمدرضاس که تو همچین روزی بیاییم؛ و جز اولین مسافران نهرخین باشیم.
بعد از دراوردن کفش هامون وارد منطقه خَین شدیم.
اول ورودی پله هایی خاکی و کوتاه ساخته شده بود...
وقتی تا نصفه های پله ها رفته بودیم شخصی که اونجا ایستاده بود(از خادمین بودن) یه کارتی به من دادن و خوش آمد گفتن، جالبیش اینجاس که فقط یک کارت داشت و اون هم نصیب من شد.
وقتی رسیدیم بالا، جایی نشستیم برای سخنرانی ؛روی کارت رو نگاه کردم.عکس یه شهید روش بود:
شهید اخباری که تخریپ چی بودن.
کارت رو برگردوندم که پشتش رو ببینم،باورم نمیشد این متن نوشته شده باشد:
اگر می خواهی دوستی ات را با شهدای نهرخین ادامه دهی شماره 8 را به نیت امام رضا(ع) به فلان شماره پیامک کن.
یعنی انگارقشنگ کسی از دوستی من و محمدرضا و عهدمون خبر داشت که اون کارت رو به دستم رسوند، تا من توی تصمیمم جدیتر و محکمتر بشم
از عهدبستن هام با محمدرضا و آقا امام زمان(عج) برای دوستم گفتم. دوستم باز به شوخی گفت بخدا کم میاری ها بیخیال شو حداقل این یه کار رو نکن.
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 #قسمت_هفتم7⃣ تا وقتی که خود محمدرضا اجازه نداده
ولی خوابهام از محمدرضا و محیا کردن این سفرم به دست خودش که چنداتفاق خوب افتاده بود من رو بیشتر سرشوق می آورد
بعدش باتمام وجودم آن شماره را پیامک کردم و درست بعد از پیامک من برنامه شروع شد و راوی ازشهدای نهر خَیِّن گفت .از محمدرضا هم گفت
چنان حالم دگرگون شده بودکه وقتی راوی ازمحمدرضا و جراحتش و نحوه اسیرشدنش میگفت، انگارکه کل اون صحنه هارو اونجا بودم و به چشمم میدیدم. به شدت گریه میکردم ،البته بدون صدا حالم داشت بدمیشدکه دوستم گفت صداتوآزادکن
من هم کمی صدام رو آزادکردم ولی باز هم چادرم رو جلوی دهنم گرفتم و فقط داد زدم و گفتم آخخخخخخخ محمدرضا جان چی کشیدی برادرمن چه بلایی سرت اوردن بعد از تموم شدن برنامه ها بایدحرکت میکردیم ،اصلا پاهام کشش رفتن ازاونجا رو نداشت. همش حضور محمدرضا رو حس میکردم
خداراشکر بجز حس بدِ رفتن و جدایی حس خوبی هم پیداکرده بودم،حس خوشحالی و رضایت محمدرضا از من
بابت این اتفاق خوب و نعمت بزرگ تو زندگی خودم خوشحال بودم و خداروشکر میکردم
با این اتفاقها تو این سفر بیشتر و بیشتر شهدایی شدم و یجور عاشقِ عاشقِ محمدرضا که با جون ودل قبولش کردم بشه برادربزرگ من تو زندگیم کنارم باشه ،توی سختی ها(البته محمدرضا بیشتر به فکر بقیه بود تا من) و انگار همین که اون خودش من را انتخاب کرده بود باید شکر میکردم و افتخار
و صدام درنمیومد و فقط گوش به فرمان اوبودم
#خادمالشهدانوشت❤️
#ادامهدارد...
🌷
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
ولی خوابهام از محمدرضا و محیا کردن این سفرم به دست خودش که چنداتفاق خوب افتاده بود من رو بیشتر سرشوق
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸
✍🏻داستان: حقایق پنهان📖
#قسمت_هشتم8⃣
سال سوم راهیان نورهم باکلی خاطرات خوب وشیرین درسال 93تمام شدومن کلی خوشحال بودم که محمدرضارادرزندگیم داشتم وخداوندبزرگ ومهربان یک لطف خیلی بزرگ به من روسیاه کرده بود
تالیاقت دوستی بایک شهیدوالامقام راپیداکنم آن هم بااین شرایط خاص که جرات کنم بامحمدرضاعهدهای خیلی بزرگی ببندم وبعدهم باآقاامام زمان (عج)وروزبه روزتلاش بیشتری کنم تاپای عهدهام بمونم وعمل بکنم.
واقعاراه سختی راانتخاب کرده بودم ولی باکل سختی هابرایم شیرینی های خاصی هم داشت
همین که این لطف بزرگ ازطرف خداومحمدرضاشامل حال من شده بود در روزهای سخت زندگیم وناامیدی ها.
خداراشکربعداز سفرسوم راهیان که شناختم ازمحمدرضابیشترشده بود.واقعادلبستگی من هم روزبه روزبه انجام عهدهایم بیشترمیشدوهربارمحمدرضاراشب های جمعه به خواب میدیدم و تایم بودن هایش درخوابم بیشترمیشد.
وهرباربرایم درموردچیزهای خاصی صحبت میکرد.که درک آنهامثل درک ظهورآقابرایم کم رنگ بود.
دراین هشت سال همیشه به کسایی که ازقضیه من ومحمدرضاباخبربودن گفتم که محمدرضابه جزاینکه شهیدخیلی فعالیه خیلی هم دلسوزوراهنمای خوبی برایم بوده.
آخه محمدرضاتقریبابعدچندماه ازسفرراهیان سال93که گذشت ماشاالله فعالیت هاش بیشترشدوانگارماموریتش فقط این نبود که به من امیدبده وزندگی دوباره ببخشه ودرک چیزهایی رابه من بفهمونه او به فکربقیه هم بودحتی ازشهرهای دیگروراههای دور .
اولین بار محمدرضابخاطر خانواده ای اومدبخوابم چون واقعا مشکلاتی داشتند و به من چیزهایی گفت
مثل اسم.فامیل.شهر.ومشکلات آنها.وواقعااصلاباورم نمیشد
محمدرضاواضح ازمشکلات آدمهایی معرفی کنه ومن رامامورکنه برای حل مشکلات آنها وبازهم باراهنمایی های خودش که بایدچطورپیش بروم تامن وحرفهایم راباورکنن
باراول که ماموریت به من دادتابه شهری برم برای حل مشکلات دوخانواده.نه من ازقبل آنهارامیشناختم ونه آنهامن رامیشناختن حتی درعمرم هم پادرشهرآنهانذاشته بودم
وآن هم مشکلی بودکه اگرحل نمیشدبه وقتش دوخانواده الی سه خانواده ازهم می پاشیدن که پای آبروی آنهاهم وسط بود
#خادمالشهدانوشت❤️
#ادامهدارد...
🌷