eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
458 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
13.5هزار ویدیو
132 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداحافظ ای جوانی زینب سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود... سالروز شهادت حضرت زینب کبری سلام الله بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت ╭━━⊰✨﷽✨⊱━━╮ ╰━━•⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱•━━╯
1_1476053369.mp3
3.1M
🏴 (سلام الله علیها) ♨️عظمت زینب کبری(سلام الله علیها 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن سخت ترین لحظات زندگی حضرت زینب اون لحظه ی وداع با سیدالشهدا بود😔
ــ امام جواد(علیہ‌السلام) در پاسخ بہ جوانۍ کہ می‌گفت : از گناھ خستہ است ، و نفسش در این شھر بالا نمۍآید ، فرمودند : بہ سمت‌حسین‌فرار‌کن؛ #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܣ اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📓🖇 💥💪🏿
▪️#استوری 🔳#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها 🥀🖤ای دختر شهید 🖤ای خواهر شهید 🖤ای مادر شهید🖤ای عمه ی شهید 🖤ای خاله شهید🥀 🏴السلام علیکی یا زینب الکبریٰ بنت علی ابن ابیطالب و فاطمة الزهرا 🏴 #ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤وقتی سیلی خردی بگو یا زهرا 🖤وقتی دستت رو بستن بگو یا علی.... 🥀💔آرام بگو امان از دل زینب 💔🥀 ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه خط روضه 🖤دلـے صبورتر از دل زینب آفریده نشد🥀 🖤سهم شما 5 صلوات هدیه به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها🕊🥀✨
مداحی_آنلاین_روضه_حضرت_زینب_حاج.mp3
1.26M
. روضه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها اللهم عحــــــــــــــــــــــــــل لولیک الفرج به حق عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها 😭😭😭😭😭😭
#استوری 🖤🥀#وفات_شهادت_گونه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_تسلیت🥀🖤 🥀🖤ای دختر شهید 🖤ای خواهر شهید 🖤ای مادر شهید🖤ای عمه ی شهید 🖤ای خاله شهید🥀 #ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
درعشق علامتی به جز زینب(س) نیست در صبر قیامتی به جز زینب(س) نیست آن جامه عصمتی که زهرا(س) پوشید زیبنده قامتی به جز زینب (س) نیست ▪️سالروز وفات شهادت گونه حضرت زینب کبری سلام الله بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت باد.
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌷#رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 #قسمت_چهاردهم تاوان خیانت بچه ها همه رفته بودن ... اما من پای رفتن نداشتم
🌷 🌷 امتحان خُــــدا یا ...؟ - آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ ... کارمون واجبه ... معلوم بود خسته و بی حوصله است ... - یا بگو ... یا در رو ببند و برو ... سرده سوز میاد ... چند لحظه مکث کردم ... - مهران ... خودت گند زدی و باید درستش کنی ... تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود ... نیومدن آقای غیور امتحان خداست... امتحان خدا؟ ... یا امتحان علوم؟ ... - آقا ما تقلب کردیم ... یهو سر همه معلم ها با هم اومد بالا ... چشم هاشون گرد شده بود ... علی الخصوص مدیر و ناظم ... که توی زاویه در... تا اون لحظه ندیده بودم شون ... - برو فضلی ... مسخره بازی در نیار ... تو شاگرد اول مدرسه ای ... چرخیدم سمت مدیر ... - سلام آقا ... به خدا جدی میگیم ... من سوال سوم رو یادم نمی اومد ... بلند شدن برگه ام رو بدم چشمم افتاد به برگه جلویی ... بعدشم دیگه ... آقای رحمانی ... یکی از معلم های پایه پنجم ... بدجور خنده اش گرفت ... - همین یه سوال؟ ... همچین گفتی: آقا ما تقلب کردیم ... که الان گفتم کل برگه ات رو با تقلب نوشتی ... برو بچه جون... همه فکر کردن شوخی می کنم اما کم کم با دیدن حالت من... معلوم شد اصلا شوخی نیست ... خیلی جدی دوباره به معلم مون نگاه کردم ... - آقا اجازه ... لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید ... از ما گفتن بود آقا ... از اینجا گناهی گردن ما نیست ... ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید ... حق الناس گردن هر دوی ماست ... - عجب پر رویی هم هست ها ... قد دهنت حرف بزن بچه... سرم رو انداختم پایین ... حتی دلم نمی خواست ببینم کدوم یکی از معلم ها بود ... - اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ .... ادامه دارد... 🌷نويسنده: شهیدسيدطاها ايمانی🌷
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌷#رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 #قسمت_پانزدهم امتحان خُــــدا یا ...؟ - آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ .
🌷 🌷 نامه های بی شاید ... - با خودت فکر نکردی ... اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ ... ترسیدم جواب بدم ... دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه ... اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن ... - آقا ما اونقدر از شما ... چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم ... حقی از ما وسط نیست ... نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد ... اما ... دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم ... و سرم رو انداختم پایین... دوباره دفتر ساکت شد ... - برو ... در رو هم پشت سرت ببند ... کارنامه ها رو که دادن ... علوم 20 شده بودم ... اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم ... کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد ... نماز که تموم شد ... رفتم جلو ... نشستم کنار امام جماعت ... - حاج آقا یه سوال داشتم ... از حالت جدی من خنده اش گرفت ... - بگو پسرم ... - حاج آقا ... من سر امتحان علوم تقلب کردم ... بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید ... این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه ... منم رفتم گفتم ... اما معلم مون بازم بهم 20 داده ... الان من هنوز گناه کارم یا نه؟... پولم حروم میشه یا نه؟ ... خنده اش محو شد ... مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده ... همیشه می گفت ... - به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب ... از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید ... برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و ... حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه ... همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد ... - سوال سختیه ... اینکه شما با این کار ... چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده ... و حق الناس گردنت بوده ... توش شکی نیست ... اما علم من در این حد نیست که بدونم ... آینده شما چی میشه ... آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه ... یا نه ... اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده ... چون شما گفتی که این کار رو کردی ... و در صدد جبران براومدی ... ناخودآگاه ... در حالی که سرم رو تکان می دادم ... انداختمش پایین ... - ممنون حاج آقا ... ولی نامه عمل رو ... با فکر کنم و حدس میزنم و ... اما و اگر و شاید ... نمی نویسن ... و بلند شدم و رفتم ... تا شنبه دل توی دلم نبود ... سر نماز از خدا خجالت می کشیدم ... چنان حس عذابی بهم دست داده بود ... که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه ... سبک تر از حال و روز منه ... شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون ... کارنامه به دست و امضا شده ... رفتم جلوی دفتر ... در زدم و رفتم تو ... ادامه دارد... 🌷نويسنده:سيدطاها ايمانی🌷
«الوَلَدُ سرُّ أَبیه» اگر میخواهیم به باطن علی‌ع راه پیدا کنیم، باید اول زینب‌س را بشناسیم. 🥀 (س)🥀 🥀 ...