بہ‌اون‌دخترخانم‌یاآقاپسرۍ‌ڪه موقعِ‌راه‌رفتن‌سرش‌پایینه نگیددارۍ‌ڪفشاتونگاه‌میڪنی اوناقبل‌ازڪفشاشون... یہ‌نگاه‌بہ‌قیامت یہ‌نگاه‌بہ‌آخرت یہ‌نگاه‌بہ‌عاقبت‌گناه یہ‌نگاه‌بہ‌حیاوعفت‌‌قمربنۍ‌هاشم یہ‌نگاه‌به‌غربت‌امام‌زمان ویہ‌نگاه‌بہ‌قرآن‌انداختن...  باخودشون‌دو،دوتاچهارتاڪردن دیدن‌نــہ‌...نمۍ‌ارزه‌بـــابــا... نگاه‌‌بہ‌نامحرم‌بہ‌اشڪ‌مولاصاحب الـزمان‌نمی‌ارزه...💚 #تلنگرانه

‼️«خدا نگاه می‌کند!» 🍁من با این بنده ام چه کنم؟ 🎙محمد حسین یوسفی #نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄

شایدزندگی‌همین‌باشد... سقوط‌وپرواز؛ خسته‌بودن‌ودوباره‌برخاستن؛ ناامیدشدن‌ولی‌ادامه دادن؛ درمیان‌بغض‌هاخندیدن و درمیان‌ خنده هاگریستن؛ ولی‌مطمئن باشید؛ اضطراب‌می‌گذرد بعدازاین‌همه‌گرفتاری، آسایش‌فرامیرسد وخداوندهمه‌چیزرابه‌روشی‌زیباجبران خواهد کرد: 🤍 🌸🌸🌸

چهـارشنبه تون زيبا🌷 به چهارشنبه ۲۱ شهریور ماه خوش آمدین انشالله شروع روز تون پر از خیر و برکت 🌷 برای تک تکتون پراز خبرهای خوب سرشاراز اتفاق های عالی و لبریز از خوشبختی باشه🌷

آمده ام شاه پناهم بده چهارشنبه های امام رضایی🧡 #زن_عفت_افتخار ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄

#سخنرانی 📝فرازهایی از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام 🎤حجت الاسلام #استاد_عالی 🔷سه نقطه عطف درتاریخ اسلام ▪️ویژۀ شهادت #امام_حسن_عسکری

-مرا چہ زهره ڪہ لاف از غلامےِ تو زنم غلام حلقہ بہ گوش سگان ڪوےِ توام #مولا‎ﷻ #تک_بیت🌿

[﷽♥️] #تـــــلنـگـــر 📄🔗 • • . چراوقتۍحالمون‌بده... شروع‌میڪنی بہ‌گذاشتن‌پروفایل‌و استورےهاۍدپ ؟!😐 چراباخالقمون‌ حرف‌نمیزنیم ؟! بیایم‌وقتےکہ حالمون‌خوب‌نبودبا خدامون‌حرف‌بزنیم ...☺️🌱دورکعت‌نمازبخونیم🌸 حتےشده‌یک‌صفحہ‌قرآن.. بخداآروم‌میشیم:)🚶🏿‍♂ #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܣ #‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج در محـضر خُـــدا گنـاه نکنیم📗🖇 #برای_ترک_گناه_هیچ_وقت_دیر_نیست #از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪

{فرض کنید یه کتاب جلوتونه... یک کتاب قَطور با کلی فصل به فصل.! کنجکاوین ببینین این چه کتابیه!؛ . صفحه اول....! داستان یه زندگیه!؛ ... یه زندگی که!.. خودتون اسمشو بزارید!. هرچی که میخواستین. دلتون میگه! داستان زندگی خودتونه.. خودتون. . ! چه عجیب. :! مگه داریم؟! مگه میشه که داشته باشیم؟! صفحاتو ورق میزنید. از روز اول اینکه پا به این دنیا گذاشتین... بعضی از نوشته ها انقدر کم رنگ نوشته شده که نمیتونید بخونید. نمیشه بخونید! اجازه ندارید... و بعضی از نوشته ها اونقدری پر رنگ نوشته شده که به چشم میاد.. وسط که میرسید! نصف فصل اصلا کاغذه سفیده... خیلی جالبه نه!:)( همینجور جلو میرید! . . . به وسط کتاب که میرسید دیگه ناامید از هر جایی اشکاتون جاری میشه. میگین این زندگی من بود!؟ . میگین باور نمیکنم! ندارم! . چرا من؟! چرا بهتر زندگی نکردم! چرا اینجوری ثبت شد.. جز به جز! ریز به ریز... هر طوری که هست صفحات بعد رو ورق میزنین.. این همه کاغذ سفید واسه چییی!؟ (همون حرفایی بود که زدین, یادتون رفت! غیبت کردنا! قضاوت کردنا! تهمت زدنا فحش دادن...).. آره روز محشر! کتاب زندگی ما... با ما تعارف نداره. هرچی بوده میزاره رو میز نشونت میده. مواظب و مراقب زندگیم باشیم. بعضی از همین ورق ها! با ما حرف میزنن. میگن.. شکایت میکنن... گله میکنن... خودشون میگن که چون زندگی به ساز شما نرقصیده! چطور کم اوردید.. عقب کشیدید! چطور شد که اینجوری شد!؟؟ همه تصمیمات زندگی ما! تقدیر و قسمت الهی ان. همه اون مشکلات! گرفتاری ها! زمینه به روز شدن ما هستن...} کتاب زندگیمونو سبز و باصفا ثبت کنیم :)))🍀