eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
463 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
13.4هزار ویدیو
131 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج‌قاسم‌گفتہ‌بود . . خدایاثروتِ‌چشمـانم گوهرِاشك‌برحسین‌ِفاطمہ‌است:)! صبحتون شهدایی🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @Beh_to_az_door_salam
بستہ‌ام عہد⛓ ڪه دࢪ ࢪاه شہیدان باشم💞 چادࢪ مشڪۍ من،🖤 ࢪنگ شہادٺ داࢪد…😌 🕊• @Beh_to_az_door_salam
⊰🥀⊱ آرزوی شهادت داشت …
مادرم در تب و تاب خرید جهیزیه
برای او بود ، اما خواهرم در فکر
و اندیشه دیگری بود ، آخرین باری
که تلفنی با خانواده صحبت کرد
برای ما از شهادت گفت، مرور
دفترچه و دستنوشته‌هایش او را
مشتاق شهادت نشان می‌داد
در بانه او را به عنوان مربی آموزش
اسلحه برای خواهران انتخاب کردند
چون استعداد و علاقه ویژه‌ای به
مسائل نظامی داشت
آنقدر فعالیت مذهبی و فرهنگی
داشت که خار چشم منافقین شده
بود تا جایی که منافقین او را تهدید
به مرگ کردند و گفتند
اگر چه رفتار تو با ما خوب است ، اما اگر تو به دست ما بیفتی ، پوست بدنت را کنده و آن را با کاه پرخواهیم کرد ! 🖤" 🌦" ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
👤 شهید مهدی علی‌دوست ...مواظب اعمالتان باشید؛ چون شما باید لشکر امام زمان باشید و شروع کنید به ساختن خود تا شایستگی این را داشـته باشید که در رکاب امام زمان، برای برقرار کردن عدل جهانی و حاکمیت اسـلام در تمام نقاط جهان بجنگیم. 🕊 ❤️ @Beh_to_az_door_salam
شهید حاج قاسم سلیمانی: امکان ندارد شما بگوئید السلام علیک یا امام رضا علیه‌السلام مثلاً امام رضا جواب ندهد 🕊
خواهرم همچو زینب(س) باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن. شهید محمد جواد نوبختی ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
شهادت بہ خون و تیر و ترڪش نیست... آن روز ڪہ خدا را با همہ چیز و در همہ چیز دیدیم شهید شده ایم...❤️‍🩹✨ 🌷
🌱 خدایـٰا‌دِلـم‌ بَھـٰانہ‌شھـٰادَٺ‌مےگیـرَد نِمے‌شوِد‌اِرفـٰاقـے‌کنۍبِھ‌این‌ ؏َـبد‌مـردود‌شـدِھ..!
🍁 ابراهیم میگفت: مطمئن باش ! هر کس با حسین رفیق شود تغییر میکند ... شهید ابراهیم هادی
💌شهید‌سید‌حسن‌نصرالله: ما به دنبالِ آخرت هستیم دنیای شما برای ما حتی به اندازه یک بند کفش و آب بینی بُز هم نمی‌ارزد... 🌱 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتمش: دل بردی ز ما، جان من مقصد کجاست ؟ گفت عاشق را نشاید پرس و جو با ما بیا..♥️!
🌱 به روح‌الله گفت : این تقوا كھ میگن دقیقا یعنی چی؟! گفت : چیزی که من از تقوا میدونم یعنی ایمان مستمر ؛ عمل مکرر ! آدم‌بایِ‌‌شب‌دوشب‌به‌جایـےنمیرسه . باید ایمانت‌دائم باشه‌و عملت‌مداوم! اینکه یِ شب بری هیئت و کلی گریه کنی بعدش انتظار داشته‌باشی نفس مسیحایی پیداکنی اینجوری نیست.. دو روز بعد میبینی تو منجلاب دنیا گرفتار شدی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| چقدر سخت است حال عاشقی که نمی‌داند محبوبش نیز هواے او را دارد یا نه؟!' 🍃شهید حاج هوشنگ ورمقانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خدا میداند ڪه اگر پیام شهدا و حماسه هاے آنها را به پشتـــ جبهه منتقل نکنیم گنه ڪاریم ..! 🌿
🦋 •• ⎚ گفت؛عاشقۍراچگونہ‌یادگرفتہ‌اۍ؟! گفتم؛ازآن‌شھیدگمنامۍڪہ‌معشوق‌را حتۍبہ‌قیمتِ‌ازدست‌دادن‌هویتش‌خریدار بود ⦗ 🦋 ⎚
شھیدبه‌قلبت‌نگاه‌میڪند! اگرجایی‌برایش‌گذاشته‌باشی می‌آید،می‌ماند،لانه‌میڪند؛ تاشهیدت‌ڪند:)! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌•🌿• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بعدازشھادت‌داداش‌مصطفی‌ازمادرشھید پرسیدند: حالاکه‌بچه‌ات‌‌شھیدشده‌میخوای‌چیڪار ڪنی؟! ایشونم‌دست‌گذاشتن‌روی‌شونه‌ی‌‌نوه‌شون‌ گفتند:یه‌مصطفی‌دیگـه‌تربیت‌می‌ڪنم! |شھیدمصطفی‌صدرزاده| ♥️
‌•🌿• پدرصورت‌پسـرش‌رآبوسیدوگفت: تاڪی‌میخوـٰاۍ‌برۍ‌جبھہ؟! پسـرباخنده‌گفت: قول‌میدهم‌دفعہ‌ۍآخرم‌بآشہ پدر:قول‌دادیـٰا..!' وپسـرش‌سرقولش‌جآن‌داد'!💔 ♥️
‌•🌿• بهش‌گفتم: چند‌وقتیه به خاطراعتقاداتم مسخرم‌مےکنن... بهم‌گفت: براےاونایـےکه اعتقاداتتون‌‌رو‌مسخره‌میکنن‌، دعاکنین‌خدابه عشق❤️ حسین‌دچارشون‌ڪنه :)i‌‌ شهید احمد مشلب ♥️
همیشه‌آیه‌"وَجَعَلْنا"را زمزمه‌می‌کرد ‌گفتم:آقاابراهیم‌این‌آیه‌برای‌محافظت درمقابل‌دشمنه،اینجاکه‌دشمن‌نیست نگاه‌معناداری‌کردوگفت:دشمنی بزرگترازشیطان‌هم‌وجوددآره؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🥀 این زینا س ؛ رفته پیش خدا که بهش بگه جنگ رو تمام کنه ،،، خودش به مامانش گفته بود... 😭 خدایا چه قَدَر گریه کنم که بس باشه ،؟ 🪧 💔
🥀 این زینا س ؛ رفته پیش خدا که بهش بگه جنگ رو تمام کنه ،،، خودش به مامانش گفته بود... 😭 خدایا چه قَدَر گریه کنم که بس باشه ،؟ 🪧 💔
😭😭😭😭 شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) شادی روح پاک  شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔