💢دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت میکرد. چند هفته گذشت. یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد. همه از او تشکر کردیم. هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد...
ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد. مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را میدهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد. اما برای اینکه من خجالت نکشم...
💫سعید با تعجب گفت: من هم همینطور... و بقیه هم همین را گفتند. آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب میخوردیم تمام پول غذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم. چه آدمی بود این ابراهیم.
📔 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی شهید سعید کریمی در "رأسالحسین" سوریه
در آن زمان که بمیرم
در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان
که خاک کوی تو باشم ...
》》 شهید کریمی ۲ روز پیش در حمله رژیم صهیونسیتی به سوریه به شهادت رسید.
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت حاج مهدی رسولی از توسل یک رزمندهی نوجوان در عملیات کربلای ۵
نگاهی به فرمانده کرد و گفت:
_ ببخشید کربلا کدوم وره؟
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
در همين جبههها وقتی صحبت از كمبود مهمات میشود، فرماندهان عزيز ما میگويند: با همين وضع موجود حمله میكنيم. میگويند: ما با جانمان حمله میكنيم، نه با مهماتمان!
بسياری از همان بچهها الان پيش خدا هستند و نزد او روزی میخورند، فريادشان هنوز در گوشمان است كه يكی از آنها میگفت: امروز برای كشتن نيامدهايم؛ برای آموختن چگونه مردن آمدهايم!
برشی از سخنرانی
شهید #غلامعلی_پیچک
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
شهادت اجر کسانی است
که مدام در زندگی خود
در حال درگیری با نفساند ...
و زمانی که
نفس سرکش خود را
رام نمودند،
خداوند به مزد این جهاد اکبر
شهادت را روزی آنها خواهد کرد!
دستنوشته شهید #محمدمهدی_لطفی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
گفت جناب سرهنگ! من یک لیسانسه بودم، ولی افتخار می کنم که این جا تلفنچی دفتر تیمسار بودم.
گفتم: «چطور؟»
گفت: «من توی این مدت سه چیز از تیمسار یاد گرفتم؛ کم بخورم، کم بخوابم، زیاد عبادت کنم».
راست میگفت. صیاد کم میخورد و کم میخوابید و زیاد عبادت میکرد.
سه ماه رجب و شعبان و رمضان هر روز روزه بود. ماههای دیگر هم دوشنبهها و پنجشنبهها.
وقتی هم روزه نبود و میخواست ناهار بخورد ناهارش چی بود؟ یک تکه نان بربری با مقداری کاهو، با یک لیوان شیر.
اگر خودش مهمان داشت، یا توی جمعی بود، مثل دیگران ناهار میخورد، وگرنه غذایش معمولاً همین بود.
از کتاب "خدا میخواست زنده بمانی"
شهید #علی_صیاد_شیرازی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
و عجبا که آدمیزادگان
به لحاظ ظاهر
همه در یک عالم واحد میزیند
اما به لحاظ باطن
هرکس در عالمی زیست میکند
که در درون خویش بنا کرده است!
شهید #سید_مرتضی_آوینی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
من آمادهام و هیچ کاری ندارم
حاج احمد کاظمی میگفت:
راه افتادیم برویم برای قرارگاه، من جیپ را میراندم و ایشان بغل دست من نشسته بود، آمد نزدیکتر شد، دستش را گذاشت روی شانهام و گفت: «برادر احمد، من آمادهام و هیچ کاری ندارم همین دو سه روزه شهید میشوم».
از این روشنتر و واضحتر؟ و همین هم شد. در اوج پیروزی عملیات و در موقعی که سختیها پشتسر گذاشته شده بود و عملیات رو به اتمام بود یک گلوله زدند و همان یک گلوله فلسفه شهادت شهید خرازی شد.
از کتاب "پرواز آخر"
روایت شهید #احمد_کاظمی
از شهید #حسین_خرازی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مصاحبه با پدر شهیدان علی، عباس و اباالفضل آقازاده
هرکجا (لازم) باشد
هم خودم
و هم فرزندانم میرویم
و رهبر را تنها نمیگذاریم ..
شهید #علی_آقازاده
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
به اين طرف و آن طرف ننگــريد.
فقط نگاه ڪنيد به نائــب امـــام زمانتــان
تا فــريب نخـــوريد.
در گــرداب غيبــتها و تهمــتها نيفتيد.
خدا گــواه است ڪه اين بدگوييها ايمــان را ميخـورد
و انســان را از روحــانيت اخــراج میڪند.
لذت مناجات با خدا را از بيـن میبــرد.
#شهید_عبدالله_میثمی
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
🌷 #شهید #ابراهیم_هادی
ابراهیم برای ورزش در زورخانه یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای خودش تهیه کرده بود. حسابی سر زبانها افتاده و انگشتنما شده بود. اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچهها چنین کارهایی را انجام نداد! میگفت: این کارها عامل غرور انسان میشه. میگفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی قویتر از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزشهای سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن رفقایم میشوم. در واقع خودم را مطرح کردهام و این کار اشتباه است. بعد از آن، وقتی میاندار ورزش بود و میدید که شخصی خسته شده و کم آورده، سریع ورزش را عوض میکرد.
به نقل از کتاب #سلام_بر_ابراهیم
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca