راهیان نور
رسول کم سن و سال بود.
روزهای آخر اسفند بود
که به سمت مناطق عملیاتی
حرکت کردیم...
آن موقع هنوز برنامه راهیان نور
به شکل امروزی نبود...
به رسول میگفتم ببین بچهها این قبرها را زمان جنگ کنده بودند، میآمدند داخل این قبرها، نماز میخواندند، نماز شب میخواندند، مناجات میکردند،
ولی حالا این قبرها غریب ماندهاند!
دیگر از آن حال و هوا خبری نیست!
ساعتی بعد، اذان ظهر را گفتند
و نماز جماعت خواندیم.
بعد نماز یکدفعه متوجه شدم
رسول نیست.
با مادرش دنبالش گشتیم
که دیدیم رفته داخل یکی از این قبرها،
به سجده افتاده و چفیه روی سرش کشیده،
گریه میکند.✨
راوی پدر شهید مدافع حرم
#محمد_حسن_خلیلی (رسول)
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca