eitaa logo
بیــت الشُھــــداء...
450 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
614 ویدیو
55 فایل
"بســم رب الشهـــدا" #شهـادت . . .💚 نهـایتِ آمالِ عارفانِ حقیقی است وچہ ڪسی ، عارف تر از #شهـید ڪپی باذڪر یڪ صلوات @f_shahideh
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 سه روز قبل از شهادت از عراق به من زنگ زد و گفت:که آیا شما ناراحت من هستید و می خواهید من برگردم؟! من هم گفتم هر چه تکلیف است همان را انجام بده.اگر حضور تو آنجا نیاز است ، بمان. مهدی گفت:مادر جان خیلی نیاز است که بمانم. گفتم:پس حق باز گشت نداری.من هم راضی ام و حلالت می کنم.
💌 همیشه به مهدی می گفتم:ان شا الله اول آن ها را به هلاکت برسانی بعد در خون خودت غرق شوی و به شهادت برسی. مهدی هم دهانش را می گذاشت کف پای من و پای من را می بوسید. محبت مهدی به من قدری بود که حتی یک هفته هم طاقت دوری اش را نداشتم.
💌 شب شهادت مهدی خیلی بی قرار بودم. خودم به خودم دلداری می دادم.خوابش را هم دیدم.صبح که از خواب بیدار شدم تماس هایی با خانه گرفته می شد که بیشتر من را نگران می کرد.من از لحن حرف زدن دوستانش فهمیدم که مهدی شده است.اصلا احتمال اسارت را هم نمی دادم.آنها کوچکتر از این بودند که بخواهند شیر سامرا را اسیر کنند.
💌 وقتی با برادرش تماس گرفتم رد تماس می زد.رفتم سراغ خواهرش دیدم کوچه پر از جمعیت است.پرسیدم مهدی شهید شده؟ گریه کردند.همانجا سجده شکرکردم.مهدی برای من عزیز بود اما در راه رضای خدا شهید شد و این بالا ترین افتخار است.بالاخره دعایم برایش مستجاب شد و نزد امام حسین علیه السلام در خون خود غلطید و خدارو شکر که روسفید شدم. ادامه دار... 🍃 @Beitolshohada
#مثل_مهدے 💌 شیر سامرا😌✌️ 🍃 @Beitolshohada
💌 از قبل به من گفته بود من دوست دارم بشوم ، من را ببرند ، تشییع جنازه ام آنجا باشد. بعد شهادت برای تشییع پیکرش مهدی را به کربلا و حرم امام حسین علیه السلام بردند.
💌 روز ۱۹ دی قرار شد با مهدی برویم در منطقه ای برای شناسایی ، آن روز مهدی گفت می خواهم پیراهن مشکی که با آن در مجلس شرکت کرده ام را بپوشم. پیراهنش را پوشید و به سمت منطقه ای به نام "اوینات" در ۴۰ کیلومتری سامرا برای شناسایی رفتیم. ساعت ۳ بعد از ظهر بود که به سمت سامرا در حرکت بودیم.
💌 در یک کیلومتری دشمن به ما تیر اندازی شد و ما در کمین افتادیم.من در کنار مهدی بودم و به همراه ۵۰ نفر در یک کانال سنگر گرفتیم.سه چهار مرتبه بلند شدیم و با هم تیر اندازی کردیم تا بتوانیم از سمت دیگر بچه ها را عبور بدهیم که یک لحظه دیدم مهدی تیر خورد و به زمین افتاد.
💌 گفتم:مهدی چی شد؟ گفت:تیر خوردم. شجاعت مهدی واقعا بی نظیر بود. از بدنش می رفت اما بلند شد چند مرتبه ای دوباره تیر اندازی کرد. تا گلوله آخرش را به سمت دشمن شلیک کرد.
💌 ذکر بر لب های مهدی جاری بود. مهدی در لحظات آخر به من گفت: حواست به بچه ها باشد ، من را رها کن و بچه ها را سالم برگردان. مهدی با لباس مشکی وارد میدان کارزار شده بود. قبل از عملیات هم به من از شهادتش گفته بود. او وصیت کرد که لباس مشکی اش را همراه او در قبر بگذارم.
💌 آخرین کلامی هم که ازش شنیدم ذکر (س) بود. تمام... 🍃 @Beitolshohada
#مثل_مهدے 💌 شیرسامرا😌✌️ 🍃 @Beitolshohada