#تلنگرانه🧡
جوانی برای یک دوره آموزشی به هلند رفته بود،میگفت:
یه روز برای خرید لپ تاپ به بازار شهر ٱمستردام پایتخت هلند رفتم
فروشندهای مغازه اول تا چهارم قمیت لپ تاپ را گفتن ۶۹۵ یورو
فروشنده پنجم که ایرانی تبار بود متوجه شد که من ایرانی هستم، موقع بیرون رفتن از مغازه اش گفت
آیا شما واقعا میخواهیدخرید کنید؟
گفتم بله،میخواهم بخرم
خودتان را خسته نکنیداینجا هلند است نه ایران
قیمت اجناس همه جا یکسان و مقطوع است
ازفروشنده خواستم یک لپ تاپ برایم بیاورد و خودم نیز هفتصد یورو روی میز فروشنده گذاشتم
من منتظر بودم پنج یورو به من برگرداند
اما با تعجب دیدم که فروشنده یک اسکناس صدیورویی ویک اسکناس پنجاه یورویی ویک اسکناس پنج یورویی که میشد ۱۵۵یورو را به من داد!
گفتم آقا شماکه گفتید قیمت مقطوع است وتخفیف ندارد؟
پس این ۱۵۰یورو اضافه روچرا برگردوندید؟
فروشنده خنده ای کردوگفت:
این ۱۵۰تا مالیاتی است که شهروندان هلندی باید بپردازندومسافرها از پرداخت این مالیات معاف هستند
برای همین آن را به شما پس دادم
ناخودآگاه به یادجمله سید جمال الدین اسدآبادی افتادم که میگفت
من درغرب اسلام دیدم ومسلمان ندیدم ودر شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم ..
@Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت جایی که امتحان میشید ...!
👈مرد در هنگام بیماری همسرش
شناخته می شود
👈زن در هنگام فقر همسرش
👈دوست در هنگام سختی
👈فرزندان هنگام پیری پدر و مادر
👈برادران و خواهران هنگام رسیدن
به ارث و تقسیم آن
👈اقوام هنگام غربت
👈عشق واقعی هنگام پایان یافتن مصلحت
👈مؤمن هنگام افتادن در امتحان و بلا
🎙#دڪتر_انوشه
@Benam_pedar_madar
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
@Benam_pedar_madar
کودکم کودک بمان ،دنيا بزرگت ميکند
بره باشي يا نباشي ، گرگ ، گرگت ميکند
کودکم کودک بمان ، دنيا مداد رنگي است
بهترين نقاش باشي ، باز رنگت ميکند
کودکم کودک بمان ، دنيا دلت را ميزند
سخت بي رحم است ، ميدانم که سنگت ميکند.
@Benam_pedar_madar
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی
چه آغوشی؟
چه امّیدی به این احساس تو خالی؟
کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار
در این دنیای تودرتو،
تو دیگر از چه مینالی؟
یکی را دوستش داری که او دنبال غیر از توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟
کلاغِ آخرِ قصه هنوزم مانده در راهست
برای آخری زیبا، دگر پیدا چه تمثالی؟
بمان تنها که تنهایی به این تن ها شرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی...
@Benam_pedar_madar
#داستان_آموزنده
🔆چوپان
🌷ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼﯽﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩﻫﺎﯼ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﭼﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟
🌷ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ میزنم ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ میشوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را صدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭم ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم.
@Benam_pedar_madar
💎مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم..!!
نباید به آنها دست میزدیم،
فقط هر چند وقت یک بار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم!
حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دستهای ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد!
مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد...
دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش، حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست...
حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را ندانست!
قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد ...
@Benam_pedar_madar
بعضے اتفافات
دلت رو میشڪنن
ولے ...
چشمات رو باز میڪنن !
میگن شیشه حافظه داره
یعنے هر ضربه اے بهش بزنے تو خودش جمع میڪنه؛
برا همینه ڪه بعضے وقتا بے دلیل یا با یه
تقه ڪوچیک میشڪنه.
حڪایت دل ما آدماست...!
@Benam_pedar_madar
مادر
روسری ات را بردار
تا ببینم بر شب موهایت
چند زمستان برف نشسته
تا من به بهار رسیده ام
@Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صبح" است و هوا 🍂
هواے لطف است و صفا،
صبح است و نوا🍂🌸
نواے مهر است و "وفا"..
صبح است و دلا هر آنچه
مے خواهے هست،
بر سفرۀ گستردۀ "الطافِ خدا"..🍂🌸
سلام دوستان صبحتووون بشادے و لطف خدا🍂🌸🌸
@Benam_pedar_madar
یا ذالأمن و الأمان♥️
«خدا هست»
همین کافیست برای احساس امنیت و آرامش.
«خدا میبیند ظلمها، را میداند رنجها را»
الهی جای امن، پناه توست.
امان از این روزگار و مردمش و میدانم که بالاخره روزی میرسم به آنچه باید در سایه امن دامان امنیت تو.
#فرازهایي_از_جوشن_کبیر
@Benam_pedar_madar
🌹مـــــادر همان درختی ست ڪه
برگ هایش را ریخت
تا تـو ماه را از میان
شاخه هایش تماشا ڪنی …
#پروفایل_مادر
@Benam_pedar_madar