eitaa logo
💚بنـام پــدر و مــادر💚
22.9هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
0 فایل
برای شادی روح پدرم فاتحه صلوات بفرستین🖤 برای شادی روح مادرم دعاکنیدفاتحه وصلوات بفرستید🖤 کپی مطالب مجازه
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صبح" است و هوا 🍂 هواے لطف است و صفا، صبح است و نوا🍂🌸 نواے مهر است و "وفا".. صبح است و دلا هر آنچه مے خواهے هست، بر سفرۀ گستردۀ "الطافِ خدا"..🍂🌸 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌ سلام دوستان صبحتووون بشادے و لطف خدا🍂🌸🌸 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎ @Benam_pedar_madar
یا ذالأمن و الأمان♥️ «خدا هست» همین کافیست برای احساس امنیت و آرامش. «خدا می‌بیند ظلم‌ها، را می‌داند رنج‌ها را» الهی جای امن، پناه توست. امان از این روزگار و مردمش و می‌دانم که بالاخره روزی می‌رسم به آنچه باید در سایه امن دامان امنیت تو. @Benam_pedar_madar
🌹مـــــادر همان درختی ست ڪه برگ هایش را ریخت تا تـو ماه را از میان شاخه هایش تماشا ڪنی … @Benam_pedar_madar
قشنگه بخون اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی بوته ای در دامنه ای باش ولی بهترین بوته ای باش که در کناره راه می روید اگر نمی توانی درخت باشی، بوته باش اگر نمی توانی بوته ای باشی، علف کوچکی باش و چشم انداز کنار شاه راهی را شادمانه تر کن اگر نمی توانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه! همه ما را که ناخدا نمی کنند، ملوان هم می توان بود در این دنیا برای همه ما کاری هست کارهای بزرگ و کارهای کمی کوچکتر و آنچه که وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست اگر نمی توانی شاهراه باشی، کوره راه باش اگر نمی توانی خورشید باشی، ستاره باش با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند هر آنچه که هستی، بهترینش باش ! @Benam_pedar_madar
دعای"" پدر و مادر"" برای فرزندان مانند آب برای زراعت سودمند و لازم است @Benam_pedar_madar
🌷🌸🌸🌷 ❤️یک سنگریزه در کفش گاه تو را از حرکت باز می دارد ،سنگریزه ها را در یاب !❤️ 💜 یک نگاه نامهربانانه به پدر به مادر ، گاه کار همان سنگریزه را می کند 💜 @Benam_pedar_madar
قَدْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ «بی تردید خداوند ذاتی است بی نهایت قدرتمند و شکست ناپذیر» وقتی انقدر قدرت داره که میتونه تورو به هر جایی و هر چیزی برسونه چرا ناامید شی؟چرا از یه نفر دیگه بخوای؟!✨ @Benam_pedar_madar
پدرم همیشه میگفت اگه خواستید با شخصی دوستی کنید با فردی دوس باش که خانواده اصیل داشته باشه ، ندید بدید نباشه همیشه این توی ذهنم بود وانجامش میدادم و هروقت با آدمای ندیدبدید نشست و برخاست کردم تهش ضربه خوردم ندید بدید های پول ، زن ، شهوت ، قدرت آدمایی که چشمشون رو فقط خاک گور پر میکنه ، آدمایی که تصور میکنن چون دوتا مثل خودشون ازشون تعریف میکنه تهش هستن این آدما خودشون میدونن هیچی نیستن و توی خلوت با حقارت خودشون کلنجار میرن و برای پوشوندن این صفت به بقیه آسیب میزنن ، اینارو کاریشون نداشته باشید فقط ندیدشون بگیرید ، انگار درختن و بی تفاوت باشید در قبالشون . اونوقت هر روز می میرند و هیچوقت نمیتونن به هیشکی بگن ! @Benam_pedar_madar
‌ 📚 می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. ⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.» @Benam_pedar_madar
📚داستان کوتاه مردی بود که هر روز برای ماهی گیری به دریا میرفت یک روز کلاهش را باد برد و بر روی آبهای دریا انداخت مرد به آن سمت دریا رفت و کلاهش را برداشت همان جا مشغول ماهی گیری شد. یک ماهی صید کرد و به خانه برد ،زنش ماهی را پخت هنگامی که مشغول خوردن بودند مرواریدی در شکم ماهی دیدند. روزها گذشت و مرد دوباره بر حسب اتفاق به آن قسمت دریا رفت آن روز هم یک ماهی صید دوباره هنگام شام یک مروارید در شکم ماهی پیدا کرد، از فردا آن روز همیشه به آن قسمت دریا میرفت و هر روز یک ماهی یک مروارید . تا یک روز پیش خود اندیشید چرا در شکم ماهی های این قسمت از دریا مروارید هست به خود گفت احتمالا در این قسمت از دریا گنجی از مروارید هست ،تصمیم گرفت به زیر آب برود و ان گنج را از دریا خارج کند. یک روز به همان قسمت دریا رفت خودش را به دریا انداخت به امید گنج مروارید، اما هنگامی که به زیر دریا رسید نهنگی را دیدکه کنار صندوقی از مروارید بی حرکت است و به همه ماهی ها یک مروارید میدهد در این هنگام نهنگ به سمت، مرد رفت و گفت شام امشب هم رسید، طمع مردم باعث شده تا من که سالهاست توان شنا کردن را ندارم زنده بمانم، مرد از ترس همان جا خشکش زد نهنگ به او گفت من یک فرصت دیگر به تو دادم و گفتم توان شنا کردن ندارم اما تو که توان شنا کردنو را داشتی میتوانستی فرار کنی و مرد را بلعید. در زندگی فرصتهای زیادی هست اما ما همیشه فکر میکنم دیگر فرصتی نداریم در همین جاست که زندگی خود را میبازیم. گاه طمع زیاد داشتن است که فرصت زندگی را از ما میگرد. @Benam_pedar_madar
📘 💠روش دعا کردن 🔹حارث بن مغیره می‌گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می‌فرمودند: «اگر یکی از شما حاجتی از حاجت‌های دنیا را داشت، قبل از هر چیز بسیار خداوند عزیز را حمد و ثناگوید. سپس صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او بفرستد. آنگاه حاجات خود را بخواهد، حاجتش برآورده می‌شود.» 🔹 سپس فرمودند: «شخصی داخل مسجد شد، دو رکعت نماز گزارد و بلافاصله از خداوند چیزی طلب نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: "این بنده در درگاه الهی عجله نمود، دعایش به این زودی قبول نمی شود. " دیگری آمد و نماز خواند پس از اتمام نماز خداوند را مدح و ثناگفت و صلوات بر پیامبرش فرستاد. در این وقت رسول خدا فرمودند: "اینک حاجتت را از خدا بخواه که برآورده خواهد شد."» 📚 بحار: ج ۹۳، ص ۳۱۵. بحار: ج ۹۳، ص ۳۱۸. @Benam_pedar_madar
سلام پدرم امیدوارم آنجا که هستی حالت خوب باشد اینجا حال همه ما خوب است غمی نیست جز دیدن جای خالی تو جز تحمل چشمان غمگین مادر جز دلی که دیگر برایمان دل نمیشود... @Benam_pedar_madar