🔻مهمان روزی خودش را با خودش می آورد
روزی مهمانی به کلبه محقّر مرد صاحب بصیرت وارد شد. آن مرد ، مَقدم او را گرامی داشت و با وجود تنگدستی صمیمانه از وی پذیرایی کرد و آنچه داشت در طبق اخلاص نهاد و برای او آورد. مهمان با دلی شاد و خرسند از او خداحافظی کرد و رفت ولی همین که قدم از خانه بیرون گذاشت صاحبخانه از پشت مشاهده کرد که مشتی مار و عقرب و رتیل به تن او چسبیدهاند. وحشتزده به دنبال او روان شد. چون اندکی راه پیمودند و به بیابان رسیدند دید که جانوران گزنده همه از بدن او به زمین ریختند و هر یک به گوشهای گریختند و در لابهلای سنگها و بوتههای صحرایی پنهان شدند. دانست که آنچه مهمان با خود برده و در بیابان ریخته درد و بلاهای خانه او بوده است. پس خدا را شکر کرد و به خانه بازگشت.
#ضرب_المثل
#داستان
@Benam_pedar_madar
🔻لحاف دنیا
در قطار، پسر جوان گفت: رفت و آمد هفتگی بین تهران و یزد برایتان سخت نیست؟
چیزی که یاد گرفته بودم را به او گفتم: «در زندگیِ هر کسی سختیهایی هست. بگذار سختی زندگی من هم همین رفتوآمد هفتگی باشد.»
گل از گلش شکفت و گفت: «راست گفتی! استادم میگفت: لحاف دنیا کوتاه است. نمیتوانی کامل خودت را با آن بپوشانی. روی پایت بکشی، سرت بیرون میماند. روی سرت بکشی، پاهایت بدون لحاف میماند. دنیا همین است.»
#پندانه
#دنیا
@Benam_pedar_madar
🔻پسر تاجر و آسیاب مادرش
پسرکی از حمص به بغداد شد و صنعت را پرسود یافت مادرش او را برای مرمت آسیاب به حمص خواند پسر بدو نوشت که گردش سرین در عراق به از چرخش دستاس به حمص باشد.
#حکایت
#عبید_زاکانی
@Benam_pedar_madar
هیچ دنیایی
باسکوت خراب نشده
هیچ قلبی باسکوت نشکسته
هیچ زندگی
باسکوت از هم نپاشیده
هیچکس از
سکوت پشیمون نشده
سکوت تنهاعلامت رضا نیست
سکوت یعنی بخشش!
@Benam_pedar_madar
🔻دزد و مرد پارسا
دزدی به خانه پارسایی در آمد چندانکه جست چیزی نیافت، دل تنگ شد، پارسا را از این خبر شد، گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود
شنیدم که مردان راه خدای
دل دشمنان را نکردند تنگ
ترا کی میسر شود این مقام
که با دوستانت خلافست و جنگ
حکایتهای #سعدی
#شعر
#دزد
#مرد_پارسا
@Benam_pedar_madar
از نمک نشناس ها
آزار دیدن سخت نیست!!!
درد دارد خوردن زخم از نمک پرورده ای...
دو رنگی و دورویی کار ما نیست
عجب دنیاییه مهرو وفا نیست
رفیقان با رقیبانم نشستند
نمک خورها نمکدان را شکستند
خوشا روزی که دنیا مال ما بود
رفیقی در پی دیدار ما بود..
@Benam_pedar_madar
🔻گدا و صندوقچه جواهرات
💎💎💎💎💎
گدایی ٣٠ سال کنار جاده ای مینشست.
یک روز غریبه ای از کنار او گذر کرد.
گدا طبق عادت کاسه خود را به سمت غریبه گرفت و گفت :
بده در راه خدا
غریبه گفت : چیزی ندارم به تو بدهم؟
آنگاه از گدا پرسید : آن چیست که رویش نشسته ای ؟؟ گدا پاسخ داد: هـیچی یک صندوق قدیمی ست . تا زمانی که یادم می آید ، روی همین صندوق نشسته ام .
غریبه پرسید : آیا تاکنون داخل صندوق رادیده ای؟
گدا جواب داد: نه !
برای چه داخلش راببینم ؟؟ دراین صندوق هیچ چیزی وجود ندارد .
غریبه اصرار کرد چه عیبی دارد؟
نگاهی به داخل صندوق بینداز .
گدا کنجکاو شد و سعی کرد در صندوق را باز کند.
ناگهان در صندوق باز شد و گدا باحیرت و ناباوری و شادمانی مشاهده کرد که صندوقش پر از جواهر است.
من همان غریبه ام که چیزی ندارم به تو بدهم اما می گویم نگاهی به درون بیانداز.
نه درون صندوقی، بلکه درون چیزی که به تو نزدیکتراست {درون خویش}
صدایت را می شنوم که می گویی: اما من گدا نیستم
گدایند همه ی کسانی که ثروت حقیقی خویش را پیدا نکرده اند.
💎💎💎💎💎
#پندانه
@Benam_pedar_madar
بزرگترین مشکل دنیا اینه که
آدمای بدهکار
همیشه طلبکارن...
زندگی واقعا بسیار ساده است !
از هر دست بدهیم ،
از همان دست میگیریم !
هرطوری که دربارهی خود بیندیشیم ،
برایمان به واقعیت مبدل میشود .
من معتقدم که هرکسی از جمله من ،
مسئول همه اتفاقات خوب
و یا بد در زندگیش است ...!
👤لوییز هی
@Benam_pedar_madar
#ی_حس_خوب
آرزو دارم
صبح زیباتون
پراز ملودی شاد
پراز آرامش
پراز لبخند از ته دل
و پراز زیبایی باشه
صبحتـون بخیـر
رنگ دلــتـون شـاد
وطعم زندگیتون شیرین🙏
@Benam_pedar_madar
💠 آیا میتوانیم سالم بار خود را به منزل برسانیم و در عین حال، به امور مسلمانان و مؤمنین بیتفاوت باشیم؟ آیا امكان دارد بدون اهتمام به امور مسلمانان، به مقصود خود برسیم؟!
📗 در محضر آیتالله بهجت
#آیت_الله_بهجت_ره
@Benam_pedar_madar
یه چیزای رو نباید...
تو مدرسه و کف خیابونا یاد گرفت
باید سر سفره پدر و مادرت یاد بگیری
مثل:حیا،شرف ، نجابت ، مردانگی و تعهد ...!!
@Benam_pedar_madar
🔻پیرمرد و زندگی روی درخت
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
گویند روزی یکی از انبیای الهی به مردی پیر و فرتوت در سر راهش برخورد که در بالای درختی کهنسال برای خودش جایگاهی ساخته بود و در آن جا خدا را پرستش میکرد.
نبی الهی با او صحبت کرد و پرسید:به چه علت در این جا زندگی میکنی؟
آن مرد گفت:در دوران جوانی ام به من در عالم رویا خبر دادند که طول عمر من ۹۰۰ سال است، لذا حیفم آمد که در این عمر کوتاه به ساختن خانه و کاشانه مشغول شوم به همین خاطر به عبادت، روی آوردم.
آن نبی گفت:اما به من خبر رسیده که طول عمر مردمان در آخر الزمان به ۸۰ یا ۹۰ سال می رسد ولی قصرها و برج ها برای خود میسازند.
پیرمرد گفت:اگر من ۹۰ سال عمر میکردم که با یک سجده، این مدت زمان را سپری میکردم!
🌳🌳🌳🌳🌳🌳
#حکایت
#پند
@Benam_pedar_madar