دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت
روزی تفقدی کن، درویش بی نوا را
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی، اُم الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا
آیینه ی سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو، بخشندگانِ عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را
#حافظ
#شعر
@Benam_pedar_madar
این ظلم، این ظلمِ عیان، پیداتر از پیداست
کودککشی کار شب و روز حرامیهاست...
#غزه
#فلسطین
#شعر
@Benam_pedar_madar
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم !
#مولانا
#امام_زمان
#شعر
@Benam_pedar_madar
حاصل عمرِ ز خود بیخبران آه بُوَد
هرکه از خویشتن آگاه شد، آگاه بود
نتوان در حرم قدس به پرواز رسید
پر سیمرغ در این راه پرِ کاه بود...
از وصول آنکه زند دم، خبر از راهش نیست
آن بُوَد واصل این راه که در راه بود
ای که کام دو جهان را ز خدا میطلبی
هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود
غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی
که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
از وصال رخ او بیادبان محرومند
گل این باغ ز دستیست که کوتاه بود
میرسد جاذبۀ عشق به فریاد مرا
یوسف آن نیست که پیوسته در این چاه بود
«صائب» از کشمکش ردّ و قبول آسودهست
هرکه را روی دل از خلق به اَلله بود
#شعر
#صائب_تبریزی
@Benam_pedar_madar
آنان که محیطِ فضل و آداب شدند
در جمعِ کمالْ شمعِ اصحاب شدند
ره زین شبِ تاریکْ نبردند بُرون
گفتند فِسانهای و در خواب شدند
#خیام
#شعر
@Benam_pedar_madar
بر جهانِ تشنه باران است نام فاطمه
لهجهی محزون قرآن است نام فاطمه
خطبههایش کرده جانِ بیتها را شعلهور
در سکوت شهر، طوفان است نام فاطمه
هر کجا که یادِ مظلومیّت مولا شود
سوی آن مجلس شتابان است نام فاطمه
با وجود اینکه نورش کرده روشن روز را
چون شب قدر است و پنهان است نام فاطمه
رمز پیروزیست در گرداب اشک و خاک و خون
ذکر سربند شهیدان است نام فاطمه
هر کجا دیدی مَلَک در حال رفت و آمد است
در دل آن خانه مهمان است نام فاطمه
رو بگردان از افاضات طبیبِ مدّعی
ای پریشانحال! درمان است نام فاطمه
#اعظم_سعادتمند
#شعر
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
@Benam_pedar_madar
شنیدمَت که نظر میکنی به حال ضعیفان
تَبم گرفت و دلم خوش، به انتظارِ عیادت...
#سعدی
#شعر
@Benam_pedar_madar
بار دیگر فاطمیون در عزای فاطمه
شیعه در ماتم شده اندر رثای فاطمه
شال ماتم بر سر و روی علیِ عالی است
دست من از تربت پاکش تهی و خالی است
چون زدند آتش بر آن در قوم کین بی حیا
گُل رخِ زیبای کوکب شد کبود از آن بلا
صورت و بازوی گل از ضربه ی آن نانجیب
تا قیامت از کبودی دور باشد از حبیب
ذوالفقارت یا علی چون مایهٔ دلداری است
پس بدان پهلوی نیلی فارغ از بیماری است
باغبان امرش در آن موقع چه بودت یا علی!
او خبر دارد که آتش روی کوثر جاری است؟
پشت در خانم! چه گفتت باعث کون و مکان؟
کز علی مخفی نمودی عاملش مسماری است
یا محمد! فاطمه ام ابیهایت نبود!
از چه به مولا نگفتی دخترم غمخواری است
لاجرم در پشت در گفتی به بی بی فاطمه
بهر یاری ولایت دخترم سرداری است
فاطمه گشتم بسی قبرت ندیدم در بقیع
گوئیا عقده گشودن پیش تو بیعاری است
می زنم با عمق جان بر منکرانت این ندا
چون شفیع محشرم هستی همین دینداری است
شیعیان همچون «غنی» در انتظار مهدیند
تا بگیرد انتقامت آن زمان بیداری است
#عبدالغنی_دهقانی_زاده
#شعر
#فاطمیه
@Benam_pedar_madar
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا است
آنجا که صفا است در آن نور خدا است
#شعر
#محمد_خرمشاهی
@Benam_pedar_madar
ای در دل من میل و تمنا همه تو
وندر سـر من مایه سودا همه تو
هرچنـــــد به روزگار در مینگرم
امروز هـمه تویی و فردا همه تو
#مولانا
#شعر
#عاشقانه
@Benam_pedar_madar