eitaa logo
پدر❤مادر
59.5هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
14هزار ویدیو
12 فایل
❤برای رزرو تبلیغات به این ایدی پیام دهید 👈🏻تبلیغات نه تایید ونه ردمیشوند💎 @RANJBAR71F https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹❤️ خانه ای که مادر در آن نفس میکشد ، همیشه گرم است🌹❤️ @Benampedar_madarm
اگر ۴ تکه نان🍞 خوشمزه باشد و شما ۵ نفر باشید... کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید " مادر " است...🌼🍃 @Benampedar_madarm
زکوی دوست ، بادی بر من افتاد چه بادست این ، که رحمت ها بَروباد به من آورد از آن دلبر ، پیامی چنان شیرین ؛ که شوری در من افتاد بدو گفتم ، اگر آنجا روی باز دل غمگین ما را ، شادکن شاد بگویش ، بی تو او را نیم جانیست وگر در دست بودی ، می فرستاد دلِ چون مومش از مِهرت ، جدا نیست چو نقش از خاتَم و ، جوهر ز پولاد که یادِ بی فراموشیست ، اینجا وزآن جانب ؛ فراموشیست بی یاد چو جانِ او. ، دلِ شهری خرابست ز جورِ هجرت ای سلطانِ بی داد نگویم کز پری زادی و ، لیکن بدین خوبی ، نباشد آدمی زاد مرا شیرینی تو کشته و ،تو چو خسرو ، شادمان از مرگِ فرهاد... @Benampedar_madarm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌ پنجره های خانه ی پدری را بر روی بیل و کلنگ های حریص باز کردیم  . دیوارها ی آشنا، یکی یکی در یورش پول سازهای بیگانه فرو ریختند  . شمعدانی های  بی پناه در زیر پای غارتگران خاطره له  شدند  . و بید محجوب و سر به زیر حیاط مان  ، لرزان  و  هراسناک در انبوه گرد و خاک  عاطفه ها پنهان شد  . خشت های آوار شده هنوز پر و بال می زدند و نفس می کشیدند  . هنوز از آنها بوی پیاز سرخ کرده ی مادر و رایحه ی آشنای دست های پدر  که ارمغانش نان داغ بود  ، بمشام  می رسید  . هنوز صدای چکه های خسته از لوله های درهم شکسته ی آب که آخرین  ، نشانه ی نفس های خانه ی پدری بود به گوش می رسید. ما چقدر سنگدلانه در رویای رسیدن به برج های بی احساس و سلول های دلتنگی  ، بر آوای غریبانه ی خاطره ها چشم خود را بستیم و عاطفه سازهای سنگی  ما را چه  آسان از خودمان خریدند  ! 💢به یاد همه مادران و پدران آسمانی....🥀 @Benampedar_madarm
مادر فداے دستهاے ناتوانت♥️ فداے درد هاے زانوانت💜 مبادا خم به ابرویت نشیند💛 جانم فداے ان نگاه مهریبانت💚 @Benampedar_madarm
چقدر شیرین بودند قندهای کودکی شیرین‌تر از تمام قندهای این‌روزها... نمی‌دانم شاید حرف‌های مادرم آن‌قدر شیرینشان می‌کرد این‌روزها قندهای حبه‌ای فقط چای را شیرین می‌کنند راحت به‌دست می‌آیند و زود هم آب می‌شوند اما نمی‌شود با آنها خاطره‌ی شیرین ساخت... اگه هنوز مزه قندهای کودکی و حرف‌های مادرانه کامتان را شیرین می‌کند، قدر اون رو بدونید😊🙏 @Benampedar_madarm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوتاه ترین مکالمه ای که بزرگترین آرزوم شده بابا، جان بابا😔🖤 @Benampedar_madarm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جایی که مادر نفس بکشد هیچ گلدانی نمی خشکد به عشق مادرت ❤️ بزار و یه جمله براش بنویس.. - @Benampedar_madarm
در عوض همه نداشته هایمان گاهی عزیزانی داریم که به یک دنیا نداشتن بعضی چیزهای دیگر می ارزند خودشان رفاقتشان مرامشان وجودشان خدایا به خاطر داشتنشان شکر @Benampedar_madarm
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کنارم باش، این پاییز، کنارم باش، می ترسم... خزان را دوست دارم من، ولی بی تو؛ خیابان، کوچه ها، این شهر، این پاییز؛ تو را بدجور کم دارد! بدون تو؛ گلوی آسمان ها؛ درد می بارد، صدای خش خش این برگ ها بی تو؛ صدای نابهنجاریست باور کن؛ به بانگِ مرگ می مانَد! اگر باشی، اگر همراهِ من باشی؛ خزان زیباترین فصل است، می دانم... کنارت، چای می چسبد؛ به وقتِ شامگاهان، در هوای سرد و بارانی... کنارت کوچه ها زیبا، درختان، آسمان، گنجشک ها زیبا، کنارت بازهم دیوانه ی باران و پاییزم... کنارم باش ماهِ من، که با تو چای می چسبد، عجب پاییز، می چسبد! کنارِ تو؛ @Benampedar_madarm
خیلی زیباست 🍁🍂 ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩ؛ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ! ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺮﺍ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ, ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻢ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻄﻘﯽ... ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻟﻄﻔﺎً ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ; ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﻭ ﻏﺬﺍﯾﻢ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ، ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ. ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﻣﺮﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻧﮑﻦ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ، ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﮐﻨﻢ. ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺴﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺨﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﺎﺵ. ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ، ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﻮﯼ، ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮑﻨﻢ...؟! ﺍﺯ ﮐُﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺫﻫﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﻢ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ... ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ. ﺗﻮ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯽ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ... قبل از اینکه دیر شه قدر پدر و مادرا رو بدونیم🧡🍁🍂 @Benampedar_madarm