eitaa logo
پدر❤مادر
58.8هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
14.1هزار ویدیو
12 فایل
❤برای رزرو تبلیغات به این ایدی پیام دهید 👈🏻تبلیغات نه تایید ونه ردمیشوند💎 @RANJBAR71F https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر خنده ام با دیگری،درمان دردم مادر است مایه ی دلگرمیَم،وقتی که سردم مادر است آنکه در هر سجده اش حتما دعایم می کند؛ با تمام آن خطاهایی که کردم مادر است او که میبخشاید و من را نمی راند زِ خود؛ آن زمانی که خدا هم کرده طردم مادر است دائما دلشوره ی فردای من را دارد و... میشود دلواپسم هرجا و هردم،مادر است او که بی این واژه ها هم خوب میفهمد فقط... حال و احوال مرا از روی زردم،مادر است این غزل هم مانده عاجز،نه نشد وصفش کنم... او تمام هستیم،درمان دردم مادر است @Benampedar_madarm
🔻اندرز پدر 💠💠💠 یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته، پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه ای بگزارد چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند ،گفت :جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی. نبیند مدعی جز خویشتن را که دارد پرده پندار در پیش گرت چشم خدا بینی ببخشند نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش 💠💠💠 حکایتهای @Benam_pedar_madar
🔻 صبح بخیر الهی مرا آن ده که مرا آن به الهی اگر از دنیا مرا نصیبی است به بیگانگان دادم. واگر از عقبی مرا ذخیره ای است به مومنان دادم. در دنیا مرا یاد تو بس و در عقبی مرا دیدار توبس. 🪴 @Benampedar_madarm
زکوی دوست ، بادی بر من افتاد چه بادست این ، که رحمت ها بَروباد به من آورد از آن دلبر ، پیامی چنان شیرین ؛ که شوری در من افتاد بدو گفتم ، اگر آنجا روی باز دل غمگین ما را ، شادکن شاد بگویش ، بی تو او را نیم جانیست وگر در دست بودی ، می فرستاد دلِ چون مومش از مِهرت ، جدا نیست چو نقش از خاتَم و ، جوهر ز پولاد که یادِ بی فراموشیست ، اینجا وزآن جانب ؛ فراموشیست بی یاد چو جانِ او. ، دلِ شهری خرابست ز جورِ هجرت ای سلطانِ بی داد نگویم کز پری زادی و ، لیکن بدین خوبی ، نباشد آدمی زاد مرا شیرینی تو کشته و ،تو چو خسرو ، شادمان از مرگِ فرهاد... @Benampedar_madarm
به‌ هم‌ می‌ریزد این‌ آشوب‌ها وقتی‌ جهان‌ را غبارآلود می‌بینی‌ تمام‌ آسمان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌كند؟ در هر كجای‌ نقشه‌ باشی‌ فلسطین‌ مثل‌ بغضی‌ از تو می‌گیرد امان‌ را دل‌ این‌ سنگ‌ها را اشك‌ شاید... نه‌، بعید است‌ دل‌ ما را به‌ درد آورد ، امّا دیگران‌ را... ! و حالا چند جای‌ نقشه‌ طوفانی‌ست‌، ابری‌ست‌ و حالا بیشتر این‌ مردم‌ بی‌خانمان‌ را... میان‌ دود و خاكستر رها می‌بینی‌، ای‌كاش‌ زمین‌ قدری‌ فرومی‌برد غم‌های‌ زمان‌ را خیالت جمع! روزی‌ می‌رسد، مردی‌ می‌آید که می‌گیرد از این‌ نامردها تیر و كمان‌ را چه‌قدر این‌ روزها داغند سرخطّ خبرها خبرهایی‌ كه‌ آتش‌ می‌زنند آتش‌فشان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌كند؟ لبنان‌، یمن‌، بحرین‌، وقتی‌ خبر لرزانده‌ از آن‌ سو تن‌ نصف‌ جهان‌ را @Benampedar_madarm
درخت شعرش را روی پاییز می‌نویسد پاییز شعرش را روی درخت من بر پاییز نوشته‌ام بر درختان افتاده دریغا من! دریغا پاییز! دریغا درخت! @Benampedar_madarm
تا زنده ایم درد تو کتمان نمی شود این زخم ها اگر چه که درمان نمی شود ای غزه ای نماد صلابت برای خلق ای آنکه خسته حال و پریشان نمی شود مانند مردمان غیور تو هیچ کس هرگز حریف حیله ی شیطان نمی شود باید به لقمه های خودش شک کند فقط چشمی که در عزای تو گریان نمی شود کودک کشی ست کار رژیمی که در نبرد دیگر حریف قدرت مردان نمی شود پایان این رژیم پر از فتنه و فریب جز با حضور در دل میدان نمی شود می فهمم از سکوت سرانی به منطقه هرگز حرام زاده مسلمان نمی شود از جانب حقوق بشر هم بدون شک فکری برای این همه انسان نمی شود ما مانده ایم مثل برادر کنار هم تا زنده ایم خاک تو ویران نمی شود جانم فدای کشور تو ای برادرم راه خدا که ساده و ارزان نمی شود باید به مرگ ساده بمیریم و ای دریغ بیچاره آن که جزو شهیدان نمی شود @Benampedar_madarm
دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت روزی تفقدی کن، درویش بی نوا را آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت، با دشمنان مدارا در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی، تغییر کن قضا را آن تلخ وش که صوفی، اُم الخبائثش خواند اشهی لنا و احلی من قبله العذارا هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا آیینه ی سکندر، جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسی گو، بخشندگانِ عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را @Benampedar_madarm
دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت روزی تفقدی کن، درویش بی نوا را آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت، با دشمنان مدارا در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی، تغییر کن قضا را آن تلخ وش که صوفی، اُم الخبائثش خواند اشهی لنا و احلی من قبله العذارا هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا آیینه ی سکندر، جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسی گو، بخشندگانِ عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را @Benampedar_madarm
بار دیگر فاطمیون در عزای فاطمه شیعه در ماتم شده اندر رثای فاطمه شال ماتم بر سر و روی علیِ عالی است دست من از تربت پاکش تهی و خالی است چون زدند آتش بر آن در قوم کین بی حیا گُل رخِ زیبای کوکب شد کبود از آن بلا صورت و بازوی گل از ضربه ی آن نانجیب تا قیامت از کبودی دور باشد از حبیب ذوالفقارت یا علی چون مایهٔ دلداری است پس بدان پهلوی نیلی فارغ از بیماری است باغبان امرش در آن موقع چه بودت یا علی! او خبر دارد که آتش روی کوثر جاری است؟ پشت در خانم! چه گفتت باعث کون و مکان؟ کز علی مخفی نمودی عاملش مسماری است یا محمد! فاطمه ام ابیهایت نبود! از چه به مولا نگفتی دخترم غمخواری است لاجرم در پشت در گفتی به بی بی فاطمه بهر یاری ولایت دخترم سرداری است فاطمه گشتم بسی قبرت ندیدم در بقیع گوئیا عقده گشودن پیش تو بیعاری است می زنم با عمق جان بر منکرانت این ندا چون شفیع محشرم هستی همین دینداری است شیعیان همچون «غنی» در انتظار مهدیند تا بگیرد انتقامت آن زمان بیداری است @Benampedar_madarm
مادر خنده ام با دیگری،درمان دردم مادر است مایه ی دلگرمیَم،وقتی که سردم مادر است آنکه در هر سجده اش حتما دعایم می کند؛ با تمام آن خطاهایی که کردم مادر است او که میبخشاید و من را نمی راند زِ خود؛ آن زمانی که خدا هم کرده طردم مادر است دائما دلشوره ی فردای من را دارد و... میشود دلواپسم هرجا و هردم،مادر است او که بی این واژه ها هم خوب میفهمد فقط... حال و احوال مرا از روی زردم،مادر است این غزل هم مانده عاجز،نه نشد وصفش کنم... او تمام هستیم،درمان دردم مادر است @Benampedar_madarm
مادر خنده ام با دیگری،درمان دردم مادر است مایه ی دلگرمیَم،وقتی که سردم مادر است آنکه در هر سجده اش حتما دعایم می کند؛ با تمام آن خطاهایی که کردم مادر است او که میبخشاید و من را نمی راند زِ خود؛ آن زمانی که خدا هم کرده طردم مادر است دائما دلشوره ی فردای من را دارد و... میشود دلواپسم هرجا و هردم،مادر است او که بی این واژه ها هم خوب میفهمد فقط... حال و احوال مرا از روی زردم،مادر است این غزل هم مانده عاجز،نه نشد وصفش کنم... او تمام هستیم،درمان دردم مادر است 𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ 🍃 @Benampedar_madarm ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌