حاج قاسم ثابت کرد خطاست
این که میگویند:
از دل برود هر آنکه از دیده برفت
او با رفتنش دلها را به خود جذب کرد
و در قلبها محکم تر از قبل جای گرفت
یاد و نامش تا ابد در قلبهای عاشقان جاودانه باد
#یادعزیزش_باصلوات
*﷽*
در محضر سرداران
سردار سلیمانی
خاطرات ماندگار و به یاد ماندنی📝
همیشه با حسرت میگفت با آهی که از عمق جانش بیرون می آمد
_ از بس امروز و فردا کردم آخر هم نشد
نشد که از پدرم امضا بگیرم که از من راضی هست یا نه؟
ولی از مادرم چرا ، ازش دست خط گرفتم امضا کرده ازم راضیه
روح مطهر سردار دلها سلیمانی عزیز
و پدر و مادرش شاد با ذکر صلوات
🎤 راوی: ابراهیم شهریاری
📚 سلیمانی عزیز
🦋*﷽*🦋
#مکتب_حاج_قاسم
خاطرات ماندگار و به یاد ماندنی از سردار سلیمانی📝
به دفتر فرمانده ی لشکر رفتم تا گزارش تقسیم کادر گردان را بدهم.حاج قاسم داشت بیرون می رفت،گزارش را به ایشان دادم . گفت: کار خوبی کردین. حالا هم زودتر در خصوص تهیه تجهیزات و اقلام لجستیکی اقدام کن.
گفتم؛حاجی ! می خوام با اجازه ی شما اسم گردان رومالک اشتر بذارم.
ایستاد و مکثی کرد. برق رضایت را در چشمانش دیدم. با طمانینه گفت:این اسم تا حالا تو لشکر ۴۱ثارالله نبوده،بارک الله،بارک الله،خیلی قشنگه!!
رضایت ایشان را گرفتم،نام را رسما مکتوب و همه جا اعلام کردم. حاج قاسم بعدا به فتاحی گفته بود:اسمی که برای گردان ۴۰۵ انتخاب شده، نام مقدّس و باارزشیه.
📗 بچه های حاج قاسم
در مکتب شهادت
در محضر برادران شهدا🌷
#سردارشهید
#محمدحسین_یوسف_اللهی
#عارف لشکر ثارالله کرمان
#شهیدی که حاج قاسم علاقه خاصی به او داشت و وصیت کرد که کنار او دفن شود
مادرم تعریف میکرد
یه شب بیدار شدم دیدم پوتین های حسین پشت در اتاق هستن
فهمیدم از جبهه اومده
آخه حسین هر وقت نیمه شب از جبهه میومد در نمی زد تا ما را بیدار نکند
از دیوار حیاط بالا می آمد و داخل خانه می شد و بعد هم در اتاق جلویی خانه استراحت می کرد
آن شب رفتم ببینم حسین تو کدوم اتاق خوابیده و چیزی لازم نداره
تا رسیدم جلو در اتاق دیدم داره نماز
می خونه خیال کردم اذان گفتند و نماز صبح می خونه بخاطر همین منم رفتم
وضو بگیرم و بیام نماز بخونم
بعد از پنج شش دقیقه ای شد تازه صدای
اذان بلند شد فهمیدم حسین نماز شب می خونده
مادرم این حرفها را که می زد حالش
دگرگون میشد چون خیلی به حسین علاقه داشت اصلا حسین از همه محبوب تر بود حتی خود ما خواهر و برادرها
به او علاقه دیگری داشتیم
#یادعزیزش_باصلوات
📚 منبع: کتاب نخل سوخته
*﷽*
در محضر سرداران
سردار سلیمانی
خاطرات به یاد ماندنی📝
مراسم سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی که شروع شد حاج قاسم هم آمد
دم در ورودی شرط گذاشته بود و گفته بود که اسم من را نمی آورید به راوی حاج حسین یکتا هم بگین اسم منو نیاره که حاج قاسم اینجا هست
من را هم دعوت نمی کنید که بیام صحبت کنم اومدم تو جلسه شهید
حاجی مثل همه مردم آمد نشست تو مراسم حاج یونس و بعد هم رفت
بی سر و صدا و جنجال و هیاهو
خیلی عادی
باورش برای همه سخت بود
یاد و نامش آکنده از عطر گل های بهشتی باد به برکت صلوات
🎤 راوی : حاج حسین یکتا
📚 منبع : سلیمانی عزیز
*﷽*
در مکتب شهادت
در محضر شهدا🌷
#سردارشهید
#محمدحسین_یوسف_اللهی
عارف لشکر ثارالله کرمان
#شهیدی که محبوب دل حاج قاسم بود
دفترچه خاطرات📝
وقتی حرف امام حسین ع پیش می آمد می گفت من توی دنیا از یک چیزی خیلی لذت می برم و آن را مدیون پدر و مادرم هستم میدانی چه چیز؟
گفتم نه
گفت میخوای برات بگم
گفتم بله البته
گفت از اسم خودم
من هر وقت اسم خودم را می شنوم
یا حتی زمانی که کسی مرا به این اسم صدا می کند خیلی لذت می برم
من واقعا مدیون پدر و مادرم هستم
که چنین نامی برایم انتخاب کردند
گاهی اوقات پیش خودم فکر می کنم اگر روزی من از دست پدر و مادرم دلخور شوم به محض این که یاد این کارشان می افتم همه چیز را فراموش می کنم
#یادعزیزش_باصلوات
📚 منبع: کتاب نخل سوخته