eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
125.7هزار عکس
136.9هزار ویدیو
215 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
یک اربعین برای تو گریان شدیم "حسین" ... اربعین سال ۱۳۶۶ رزمندگان گردان تخریب لشکر۱۰ سیدالشهداء (ع) حسینیه الوارثین 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در محضر مردانی از جنس نور شهید محمود تقی پور🌷 مادر محمود او را بدون وضو شیر نداد. خانه ما نزدیک مسجد جوادالائمه بود با مسجد ارتباط داشت و با پسر روحانی مسجد دوست شده بود و فعالیت های زیادی در همان دوران نوجوانی داشت و بچه بسیار پر جنب و جوشی بود ورزش و کوهنوردی و اردو جهادی می رفت. کلاس سوم راهنمایی بود که از ما خواست برود سرباز امام زمان بشود که ما توصیه کردیم دیپلمش را بگیرد و بعد از دیپلم در حوزه علمیه امام محمد باقر شروع به تحصیل کرد. بعد از چند ماه از ما خواست هیأتی را در خانه راه بیاندازد و گاه ما کمک می کردیم و گاهی هم خودش از دیگران تجهیزات لازم را می گرفت، در زیرزمین خانه، هیأت یازینب را برقرار کرد که در آن زمان نزدیک 19 سال داشت.... طلاب از او پول قرض می کردند و او هم بعد از مدتی به همه گفته بود کت من روی چوب لباسی است و هر کس پول می خواهد خودش برود بردارد که مادرش اینجا معترض شد که شهید جواب می دهد وقتی امام زمان ظهور کند جیب های مؤمنین یکی می شود و من از همین الان می خواهم اینگونه باشم. یک ماشین برایش خریدم که مرتب رفقا را به کوهنوردی و ییلاقات می برد. 🎤راوی: پدر شهید شهید‌ روز اربعین🌷🕊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در منزل شهید حاج قاسم سلیمانی پسر کوچکتر ‌شهید کاظمی این خاطره را برایم تعریف کرد: ایشون گفتند، سالهای قبل یکبار ایشان میخواستند کرمان بروند، من هم از ایشان خواستم همراهشان بروم، گویا به یک مراسم عروسی دعوت بودند ، گفت روی میز پذیرایی ،جلوی ایشان ظرف و پذیرایی ویژه تری نسبت به بقیه گذاشته بودند، که از این کار حاجی ناراحت شده بود و از صندلی آن میز بلند شده بود. 📚راوی فرزند شهید شیخ شعاعی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شبانه به منطقه‌ای رفتیم تا پیکر چند شهید را به عقب برگردانیم. پدر یکی از شهدا هم به اصرار همراه ما شد تا خودش جنازه ی پسرش را برگرداند‌. بعد از طی مسافتی طولانی، در دل شب به محل درگیری رسیدیم. پدر شهید به ما گفت: شما دنبال جنازه ی شهید جهانشاه نوری بگردین، من خودم پسرم را پیدا می کنم.... بالاخره بعد از جستجوی طولانی پیکر شهید نوری را پیدا کردیم‌. منتظر پدر شهید ماندیم؛ اما خبری نشد. بچه ها گفتند صدایی می آید ‌ نور چراغ قوه را به سمت صدا گرفتیم. وقتی که نور را به صورت پدر شهید انداختیم، نور به سمت خود ما برگشت.‌‌‌‌‌‌..از بس که خون شهید به لباس پدرش ریخته بود، نور به خون می تابید و به سمت خودمان منعکس می شد. در ماموریتی که به همراه سردار سلیمانی بودیم، این خاطره را برایشان تعریف کردم. ایشان وقفه ای ایجاد کرد تا سری به این خانواده شهید اهل تسنن بزنیم. سردار به پدر شهید خیلی لطف و محبت کرد. 🎤راوی: سردار مهدی ظفری 📚: ابر قدرت خداست 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃🌷🍃🌷 مشغول حاضر شدن برای رفتن به کلاس قرآن بودم و حواسم نبود با پدر خداحافظی کنم. داشتم بند کفش می‌بستم که بابا آمد «زهرا جان، عزیز بابا، من که نبوسیدمت، دارم میروم ماموریت» مرا در آغوش گرفت و بوسید. اشک‌های بابا را به خاطر دارم که گویی از شوق شهادت که می‌دانست نزدیک است روی صورتش ریخت، او خودش را برای شهادت در راه خدا آماده کرده بود.....😭 راوی : دخترشهید : ۱۳۵۷/۶/۲۵. : ۱۳۸۰/۶/۲۵. : ۱۳۹۲/۶/۲۵🌹 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
تصویر سمت راست ۹۴ شهید مدافع حرم همراه کودک عراقی... تصویر بعدی همان کودک ۹۵ عکس شهید بر روی سینه اش... جای شهدا خالیست 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی فاطمیون - عبدالرحمن ۱۳ سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی داعش شده بود. چند روزی بود که توسط رزمندگان اسیر شده بود. در این چند روز، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند. کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند. بچه ها زبان او را نمی‌دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسرا بودند. محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود. شب تقاضای آب کرد و گفت می‌خواهم غسل کنم. صبح روز اربعین مانند دیگران نماز صبح خواند و همراه بچه‌ها به عملیات رفت. می‌گفتند پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی‌گذاشت. عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند، در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگی یادبود سردار دل‌ها ما لشگر ذوالفقار صاحب‌الزمانیم ما لشگر انتقام سخت شهداییم 🏳 بخشی از ویژه‌برنامه "موکب رسانه‌ای مکتب حاج قاسم سلیمانی" 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin