یک عمر #شهید بود و دل باخته بود
بر دشمن و "نفس" خویشتن تاخته بود
از #پیکر_سوخته، نبودش باکی
او سوختهای بود که خودساخته بود👌
🌹🍃🌹🍃
🌺🌺دلنوشته اى خطاب به رهبرم، پس از نمازى كه براى سردار خواندند🌺🌺
✋سلام رهبرم!
✋سلام عزیز دل مادرمان زهرا!
حال دلــ❤️ـــتان خوب هست؟
بعد از رفتن سردار را میگویم!
لبخند بر لبانتان نقش بسته است؟
بعد از رفتن سردار را میگویم!
نمـــ📿ـــازتان قبول باشد.
نماز برای سردار را میگویم؛
همان نمازی که بغضتان را شکست
برای همان کسی که "لاٰ نَعْلَمُ مِنْهُمْ اِلّاٰ خَیْرٰا" بود.
رهبرم!
ای تسلای دلهای بیقــــ🥀ــــرارمان!
کمکم داشتیم آرام میگرفتیم که...
که یاد مالک اشترتان افتادید
که یاد ذوالفقارتان افتادید
که اشک هایتان جاری شد
که دعای "اَللّٰهُمَ ارْزُقنیٖ شَهاٰدَةَ فیٖ سَبیٖلِکَ یٰا مَولاٰی" بر زبانتان آمد!
که...
در نمازتان بار اولی که اشک ریختید ما هم برای سردارمان گريــ😭ــــه کردیم٬
اما بار دوم، گریهمان برای خودمان بود؛
فرمانده ما عادت داشتیم همیشه بعد از دعای شما آمـــ🤲ـــین میگفتیم، آمین میگفتیم و از خدا تعجیل در دعایتان را خواستار ميشديم؛ این بار هم روی حرف شما حرفی نزدیم، آمین گفتیم، ولی عادت شکنی هم کردیم، ببخـــ😓ـــشید ما را که بی اجازه بود، این بار برای تاخیر در مستجاب شدن دعایتان آمین گفتیم.
میشود خواهشی داشته باشم...
درست است رطب خورده منع رطب نمیکند اما میشود دیگر اشک نریزید، ما طاقت دیدن گریه های شما را برای سردارمان ندارم.
💐حضرت آقا!
من دختری از دختران این سرزمینم، دختری مانند زینب های کشورم، رهبرم من هم میخواهم پیمان ببندم، میخواهم عهد ببندم،
🍀🌺🍀من عهد میبندم که قاسم سلیمانی میشوم، تا سرباز شما باشم، که بتوانم سرباز امام زمانم بشوم.
برایم دعا کنید🍀🌺🍀
آرامشِ یک جهان
بهـم خـواهـد خـورد
آنگاه که خــواب می شود چشمانت ...
#سردارشهید_علیرضا_نوری🌷
#شبتـــون_آرام_بایاد_شھـــــدا 🌹
🌷سردار فاطمی #شهید_عبدالحسین_برونسی
🔰فرمانده تیپ ۱۸ #جوادالائمه
🍁شهادت : ۶۳/۱۲/۲۳ - شرق دجله ، #عملیات_بدر
🌸گفته بودند یک فرمانده تیپ قرار است بیاید مدرسه برایتان سخنرانی کند. اسمش برونسی است.
🌺منتظر یک ماشین آنچنانی با چند همراه و محافظ بودیم که یک دفعه یک مردی با #موتور_گازی سبز رنگی روبروی در مدرسه ایستاد و می خواست برود داخل.
🌼جلویش را گرفتیم و گفتیم کجا، مراسم سخنرانی است و #فرمانده_تیپ می خواهد سخنرانی کند.
✅ایشان مکثی کرد و گفت: من برونسی هستم.
✅روایت سردار باقرزاده از وضعیت پیکر سپهبد شهیدقاسم سلیمانی و دیگر شهدا در محضر مقام معظم رهبری
✍ فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح: به آقا عرض کردم: دیشب که خواستیم شهداء را کفن کنیم کربلا را دیدیم، همه بدنها اربا اربا بود، حاج قاسم پنج تکه شده بود، سر در بدن نداشت، بخشی از کتف و دست راست و ...، ابومهدی مهندس هم فقط چند تکه از بدنش. با اینکه برای کفن کردن همه وسائل را داشتیم، پارچه داشتیم، پنبه داشتیم، پلاستیک و دیگر لوازم را داشتیم اما نمیتوانستیم این پیکرها را خوب جمع و جور کنیم و به سختی تیمم داده و کفن کردیم، نمیدانم امام زین العابدین در کربلا چطور جنازه سید الشهداء را با بوریا جمع کرد؟😭😭😭
#حاج_قاسم_سليماني
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد پدران آسمانی😭
🌹حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 ۷۰ روز در سوگ سردار دلها
بخشی از متن وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
◾️من از بیجاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من بهامیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
🌷شادی ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهدای مقاومت فاتحهای قرائت بفرمایید.
#انتقام_سخت
🇮🇷
#مولاجانم
یا اين دل شکسته ما را صبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
دیگر بتاب از افق مکه ماه من
این جاده های شب زده را غرق نور کن
#اجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
#شب_بخیرمولای_غریبم
شبتون امام زمانی#التماس دعای فرج🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب بخیر یعنـی
سپردن خود به خــ♡ــدا
یعنی سیـراب شدن در
دستان و آغوش خــ♡ــدا
شــــب بخیر یعنـی
شڪوفایـی روزت ســـــرشار
از عشـق به خــ♡ــدا
شبتـــــون بخیـــــر
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃:❤️
°| نگاهش به توست ...
مبادا غافل شوی و گناه کنی!🔥
مبادا ادعای عاشقی کنی
و دلش را به درد آوری!
نگاهش به توست...
مراقب کارهایت باش! 🙏 |°
#شهید_حاج_قاسم سلیمانی
سرداردلها
شهدا نگاهی
شبتون شهدای
التماس دعا
●سفیر عشق شهید است و ارباب عشق حسین «ع» و وادی عشاق کربلا...
●جایی که ارباب عشق سر به باد می دهد تا اسرار عشاق را بازگو کند
که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست...
#سیدالشهدای_مقاومت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید سلیمانی:شرط شهید شدن، شهید بودن است...
#اقامونه🙈😍
دشمݩ بداند . . .👌
هفت آسماݩ و 😌
اوج فلڪ را ڪه رد ڪݩد . . .😁
قدش نمیرسد ڪه😎😏
.
سید علی خامنه اے را رصد ڪند . . .😍
•🌱•
#مولاےمن
ڪسۍڪهدل
زتوگیرد......
ڪجانگھدارد؟!
منودلازتوگرفتن؟
خدانگھدارد!!
#حاج_قاسم_سليماني
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظهی وداع شهدای غوّاص کربلای ۴
#گلزار_شهدا_کرمان
💠 سردار عزیز، تشنه ی دیدن
آن خنده های آرامش بخش
تو هستم...
روزتون شهدایی❤
ای شـهید
آدمهاے دیڪَر را نمیدانم
در مـن اما...
اولین حسی
ڪه هر روز
صبـح بیدار میشود
دوست داشتن تـوست ..
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
بسم الله القاصم الجبارین
شهید مدافع حرم قاسم فیاضی🌹
متولد، 1369
شهادت، 1395
وقتی رضایت مادر رو گرفت راهی سوریه شد؛ وقتی سوریه رسید در روز سه بار زنگ میزد.☎️
تا اینکه یه روز زنگ و زد گفت:
یه عده از بچه ها رو بردن خط؛ منو یکی از دوستام موندیم
مادر گفت: مراقب خودت باش که شهید یک باره گوشی رو قطع کرد؛ تا اینکه چند لحظه بعد دوباره زنگ زد و گفت ماشین بچه ها رو زدن بعضیا شهید و بعضیا زخمی شدند.😞
فرمانده اومده میگه: باید برید اونا رو برگردونید خودش هم زخمیه. مادر دوباره گفت مراقب خودت باش بی بی زینب(س) پشت و پناهت.❤️
صدای قاسم خیلی آروم بود با مادرش خداحافظی کرد و تماس قطع شد تا ده روز بعد...
مگه میشد پسری که روزی سه بار زنگ میزد حالا ده روز ازش خبری نشه⁉️ مادر یه چیزایی فهمیده بود... توی همون روز دهم صدای زنگ خونه به صدا در اومد.
ماه رمضون بود. همه خواب بودن، مادر باصدای زنگ از جا بلند شد. گفت بلند بشید خبر شهادت قاسم رو آوردن❗️. دو نفر از بزرگان فامیل بودن که اومدن داخل. مادر بعد سلام و احوال پرسی رفت اتاق خواب روی صندلی نشست و شروع کرد به گریه کردن😭. کسی حرفی نمیزد حتی اونا هم نمیگفتن چی شده. بابام پرسید قاسم رو چیزی شده؟
یکیشون گفت زخمی شده. مادر توی اتاق، ما هم نمیتونستیم آرومش کنیم
میگفتیم چیزی نشده. قاسم زخمی شده ولی مادر حرف خودشو میزد😞.
میگفت قاسمم شهید شده. اگه زخمی میشد خودش زنگ میزد
تا اینکه دوباره بابام ازشون پرسید. گفت
اگه چیزی شده بگید. تا اینکه یکیشون گفت آره قاسم شهید شده😔
مادر هرچند گریه می کرد ولی روزی که پسرش برگشت وقتی صورتشو دید دیگه گریه نکرد
چند لحظه موهاشو نوازش کرد و صورتشو بوسید تا آخرین تصویر از پسرشو به یاد داشته باشه.💔