ودشمن بخاطر نداشتن #ایمان
ازنیروهای ما میترسد .
#شهیدابراهیمهادی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🎥🎤 تا حالا مصاحبه کردی!؟
مثل همیشه
یکی مصاحبه میکند
و رفقایش می خندند ...😅
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💟 #معرفت جوان ١۶ ساله
عاشق خانواده ام بودم.
مخصوصا پدرومادرم ❤️
وقتی آقاجون کسالت داشت:
من فقط ده سالم بود،
میرفتم زیردست بناکارگری میکردم. میخواستم مامانم خوشحال بشه بگه یه مرد دیگه توخونه داریم دیگه نگران چیزی نباشه ..
#غواص _خط شکن
#شهید_حسین_علی_بالویی
🌴بهشهر
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#دلانه💞
درد فراق ساده مداوا نمےشود💔💌
باید به هم رسید، وَاِلّا نمیشود🍂🌱
دلتنگِروزهاۍبودنِحاج قاسم 💔
شب تون شهدایی🍎🌿
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#حسین_جان♥️
من همیشه نوکرت بودم
مران از در مرا
من غلامِ مادرت بودم
مران از در مرا
حال میبینی اگر در معصیت
گم گشته ام
یک زمان سینه زنت بودم
مران از در مرا
#توسرنوشتمنیحسین😭
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌹دردت بخوره تو سر هرچی آخونده!
.
◾داشتم كمكش ميكردم غذا بخورد. قبلش هم كيسه ادرارش را خالى كرده بودم. بنده خدا شرمنده شده بود. نميتوانست مدام به چشمم نگاه كند.
میدانست نیروی داوطلب هستم. آرام جملاتی بر زبان جاری میکرد. یک دفعه نیرویش را جمع کرد و گفت: دردت بخوره تو سر هرچی آخونده!
.
◾از پشت ماسک لبخند زدم. نميدانستم چه بگويم. خانم پرستار از آن طرف صدا زد: اینهایی که ده روز است اینجا کمکتون میکنند همه شان آخوند هستند!
دلم برایش سوخت که در این شرایط قرار گرفت. گفت: حاجآقا ببخشید منظورم آخوندهای بد هستند!
افکار و عقایدمون رو درست کنیم☹
#کرونا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
خرجها بالا رفته
ولی یه #لبخند
خرجی نداره!
گاهی لبخندها
#قلبی رو آروم میکنه...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
💠احترام به پدر ومادرِ سردار
زبانزد خاص و عام بود. مثل
پروانه گرد وجود نازنین آنها
می چرخید.
با توجه به مَشغله ی کاری
زیادی که داشت، و دائم در
سفر بود،اما به طرق مختلف
خودش را به روستای مشهور
(قنات ملک)می رساند و به
دیدار آنها میرفت و کارهای
آنها را انجام می داد.
او عاشق پدر و مادر مهربان
و زحمتکش خود بود. دعای
خیر پدر و مادر را باعث
پیشرفت در زندگی و امور
شخصی خود می دانست...
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
در یکی از شهرهایی که از سکنه خالی و تخریبشده بود در حال گشت زنی بودیم. جلوی درِ خانهای چند زن دیدیم که خود را در چادر پیچیده بودند. صورتهای آنها پیدا نبود اما خیلی ترسیده و چمباتمه زده بودند و به عربی حرف میزدند. به محمود رضا گفتم : اینها مشکوک هستند. شاید انتحاری باشند. از ماشین پایین پرید و همینطور که به سمت زنها میرفت، گفت: شاید هم نباشند!
نزدیک زنها رفت و با زبان عربی به آنها گفت : ما شیعه علی بن ابیطالب (ع) هستیم و شما در امان ما خواهید بود. زنها که این را شنیدند از جا بلند شدند. چنددقیقهای با محمودرضا حرف زدند. نشانی چند خانه که تکفیریهای زیادی در آن پنهانشده بودند را به محمودرضا دادند و با دعای خیر از او جدا شدند. محمودرضا همیشه همینطور بود. به نام مولا علی (ع) توسل میکرد و سر صحبت با دیگران را به نام نامی مولا آغاز میکرد و همیشه هم جواب میگرفت. حتی در مواجهه با اهل سنت.
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
#خاطرات_سردار_سلیمانی
عملیات که شروع می شد ، معمولا من و جانشینم و میرحسینی در سنگر تاکتیکی بودیم و او ساعتی بعد به خط می رفت.
خلاصه آن روز وقتی رسید یکدیگر را در آغوش گرفتیم.او صورتم را بوسید. سر و صورت من پر از گرد و خاک بود.
این قدر عراقی ها خمپاره و توپ می زدند که یک لایه باروت هم روی صورت همه از جمله خودم نشسته بود و با خاک و عرق قاطی شده و سیاه شده بودیم.
به میرحسینی گفتم : صورت سیاه بوسیدن ندارد. گفت : این سیاهی مثل سرخی خون شهید است.
همان وقت توپخانه دشمن شلیک کرد.داخل سنگر رفتیم.
لیوانی را پر از آب کردم. یک گلوله خمپاره کنار سنگر منفجر شد. گرد و خاک و سنگ و شن به هوا رفت...
لیوان آب گل شده بود. خواستم آب را عوض کنم که میرحسینی لیوان را برداشت و گفت : همین را می خورم.چشمش به آب بود.
ناگهان اشک هایش سراریز شد و گفت : ما این آب گل وآلود را داریم. اما امام حسین و یارانش همین را هم نداشتند.
#شهید_حاج_قاسم_میرحسینی
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
○اسکناسی که از طرف حضرت آقا به عنوان عیدی به شهید🌷 #قدرت_الله_عبودی اهدا میکنند که همین اسکناس باعث شناسایی شهید میشه..
#شهید_قدرت_الله_عبودی🌷
#شهید_مدافع_حرم_فارس
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
سیری در زندگی امام روح الله(ره)
بعد از آزادی امام از زندان ، روزنامه اطلاعات توی سرمقاله نوشته بود : روحانیت با شاه سازش کرد.
حاج آقا روح الله خیلی ناراحت شد ، سخنرانی پر شوری کرد.
به طوری که رژیم مجبور به عذر خواهی شد.
سرهنگ مولودی از طرف ساواک مامور ابلاغ عذر خواهی دولت به آقا بود.
توی اون جلسه که سرهنگ مولوی اومده بود.
من هم توی اتاق بودم. سرهنگ مولوی شروع به صحبت کرد و اظهار کرد که اشتباه شده ، ببخشید...
در ادامه صحبتش گفت : ما مامور و سرباز حکومت هستیم ،کاری نکنید که محبور بشیم به وظیفه ی سربازیمون عمل کنیم.
جمله اش که بوی تهدید می داد آقا رو عصبانی کرد ، در حالی که با انگشت به سینه ی خودش اشاره می کرد ، گفت :
من هم سرباز اسلام هستم. شما بهتره کاری نکنید که من به وظیفه ام عمل کنم.
📚 : بیست و یک سال گذشت
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin