eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
127.2هزار عکس
142هزار ویدیو
217 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
تشنگان عشق را با مُشٺ آبے جان بده ڪربلا دورسٺ، مارا با سرابے جان بده زندگے یعنے سلام ساده‌اے سمٺ شما ایها الارباب مارا باجوابے جان بده💔 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
⇦ جابر بن حجاج تيمى از شهداى عاشورا در حمله نخست است. وى از سواركاران شجاع كوفه بود كه در كربلا از سپاه عمر سعد به سپاه امام حسين علیه السلام پيوست. در نهضت مسلم بن عقيل نيز از بيعت كنندگان با وى بود. ●عنصر شجاعت، ج 3، ص 40. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
❦الف) امام مهدی (ع) از تبار امام حسین(ع) ایشان در جای دیگر در ضمن معرفی ائمه اطهار(ع) می فرمایند: امامان بعد از من دوازده نفرند که نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین(ع) است که نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن ... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
می آمد و عمامه ی بابا به سرش بود آماده ی جنگیدنِ با صد نفرش بود می آمد و رخساره برافروخته از عشق یک خیمه دل غم زده در دور و برش بود پروانه ای از شوق پریده است به میدان آن چیز که می سوخت در او بال و پرش بود می خواست بگوید به ابی انت و امی لب بست در آنجا که عمویش پدرش بود این شیر، علی اکبر او نه ولی انگار باید بنویسیم که قاسم پسرش بود سنجیدن شیرینی قاسم به عسل نیست اصلا عسل از ساخته های شکرش بود گیرم زره اندازه ی او نیست ، نباشد حرزی که عمو داده به شال کمرش بود بغض جمل از حد تصور زده بیرون یک دشت پر از تیغ به دنبال سرش بود در روضه ی بابای غریبش جگری سوخت چیزی که از او ریخت به میدان جگرش بود در زیر سم اسب چه می مانَد از این جسم چیزی که به جا ماند ز قاسم اثرش بود در خیمه نشستند پریشان که بیاید چیزی که از او زودتر آمد خبرش بود 🔸شاعر: 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
Motiee_Shab6Moharram139106.mp3
8.41M
تا به کی بی قرارت نشینم وای اگر کربلا را نبینم من پر از یا لیتنایم تو کجایی من کجایم من دلی تنگم که هر شب می‌بری تا کربلایم 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یڪ نفرگفت ڪه این ضربه یڪ نفر گفت ڪه عباس دلاور باشد دیگری گفت به واللهِ آمده است ناگهان بند نقاب از قدِ رعنا ڪه گرفت نعره زد با رجزی گفت: ❤️ ❤️ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
• • • 🏴 [ {سݪام‌الله‌عݪیہا} ] ره گشایید ڪہ ظرف عسݪے مےآید عاشق و تشنہ‌ۍ خیراݪعمݪے مےآید پسر ڪوچڪ شیـر جمـݪے مےآید نـوه‌ۍ حیـدر ڪـرار عݪـے مےآیـد...! ♥️ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
محمد_حسین_پویانفر_میخونم_هر_سحر_محرم1442.mp3
9.1M
🏴__________________________🏴 جانم‌حسین‌جانم‌حسین؏... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
امام صادق علیه السلام: آنکه برای ظلمی که به ما وارد شده، اندوهگین باشد، نفَسش تسبیح و حزنش عبادت است ــــ🏴 🏴ــــ اللهم_عجل_لولیک_الفرج ‌ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
روی زمین راه میرفت✨ اما... مسیری که میرفت از آسمان میگذشت🕊 ♥️ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هدایت شده از جانم فدای رهبر
✍سرادر شهید قاسم سلیمانی در بخشی از خاطراتش ماجرای شناسایی و انفجار مین را در عملیات بیت‌المقدس اینگونه بیان می‌کند: (روز سوم، چهارم عملیات بیت‌المقدس) ساعت هشت صبح وارد کانال شدیم. کانالی بسیار بزرگ با ارتفاع تقریباً دو متر که پر از مین یود. عراقی‌ها این کانال را پر از مین کرده بودند و در دو سمت کانال و انتهای کانال استقرار داشتند. ما وارد کانال شدیم، چون روز بود دشمن کمتر شک می‌کرد، من به برادر منصور جمشیدی گفتم «مواظب باش پایت روی مین نرود.» جای چنگک‌های بیل که زمین را برداشته بود، فاصله بین دو ناخن بیل یک مقداری بلند بود، ما روی همین زمین‌های بلند حرکت می‌کردیم، سفت بود و احتمال می‌دادیم که مین زیر این خاک‌ها نباشد. بقیه‌ی دو طرف کانال پر بود از مین‌های والمرو، مین‌های گوجه‌ای، آنجا شناسایی کردیم، وقتی آدم جلو می‌رود هر لحظه کشش بیشتر می‌شود برای جلوتر رفتن. در انتهای کانال سنگری نمایان شد. چون مستقیم بود ما سنگر آنها را می‌دیدیم و آنها ما را می‌دیدند. چاره‌ای جز این نبود، ما با اتکاء به کناره کانال سنگر را زیر نظر گرفتیم. ظاهراً سنگر خالی بود، جلوتر رفتیم دیدیم سنگر خالی است، خودمان را از سنگر بالا کشیدیم، این سنگر تیربار عراقی بود، تیربار هم داخلش بود، اینجا دیگر انتهای کانال بود. جاده‌ی عراقی‌ها از کنار همین کانال رد می‌شد و به سمت هویزه و خط کناره‌ی رودخانه کرخه‌نور می‌رفت. عراقی‌ها خاکریز یو شکلی داشتند با فاصله 100 متری این سنگر، تقریباً 30 تا 40 متر پشت خاکریز یو شکل ‌عراقی‌ها بودند. دیدیم چند تا نیروی عراق بالای خاکریز نشسته‌اند و با هم حرف می‌زدند. ما دیده‌بانی کردیم، دیدیم محور بسیار خوبی برای عملیات است. موقعی که برگشتیم من جلو حرکت می‌کردم و برادر جمشیدی پشت سر من حرکت می‌کرد. در نقطه‌ای ایستادیم تا کناره‌های کانال را یکبار دیگر مورد چک و بررسی قرار دهیم ببینیم مین دارد یا نه؟ قرار شد جمشیدی قلاب بگیرد و من آویزان از روی دست‌هایش بالا بروم نگاه بکنم. در حین صحبت بودم ناگهان صدای یک انفجار شنیده شد، پای جمشیدی رفت روی مین، سریع پای او را بستم و او را روی شانه‌ام انداختم تا انتهای کانال حرکت کردیم. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin