در مکتب شهادت
در محضر همسران شهدا
#آخرین_خداحافظی
سجاد گريه😢 مي كرد و مي گفت: سعيده جان خيلي دلم برايت تنگ مي شود 😔 بدان هميشه كنارت هستم.
برايم دعا كن اگر ته دلت راضي شود همه چيز درست مي شود. پدر و مادرش قرآن را گرفته بودند و من كاسه آب دستم بود. جلوي در پوتينش را محكم بست. گفت: خيلي به تو اطمينان دارم واقعاً لياقتش را داري. رفت تا سركوچه و دوباره برگشت. مرا نگاه كرد و آب را پشت سرش ريختم. قرار بود برويم مشهد كه رفت سوريه. يك شب قبل از شهادت خواب ديدم در مشهد بعد از زيارت يك آقاي نوراني در دست چپم جاي حلقه انگشتر عقيق و در دست راستم انگشتري با نگين فيروزه و كف دستم چند تا مرواريد انداخت. وقتي براي سجاد تعريف كردم گفت تعبيرش اينكه يك سعادت بزرگي نصيبت مي شود. گفت: بي بي امضا كرده و كارمان درست مي شود.
🕊#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_عفتی
دو رفیق ، دو شهید
شهید صدر زاده
شهید عفتی
یاد عزیزشان با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin