eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.1هزار عکس
129.4هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 ماجراجو.. اهل ریسک و هیجان. به دنبال شور و نشاط و دنبال سوژه های خنده😁 مومن... آخرشم شهید جوان مکتب حضرت علی اکبر روز جوان مبارک🌼🌼🌼 🌷
🍃 چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. . 🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت. . 🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند. . 🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. . 🍃چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... . ✍نویسنده: . 🌸به مناسبت تولد . 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران . 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب . . 🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر . 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید:
‍ محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند. در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... به مناسبت تولد امیری 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب 🗺مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید:
بسم الرب الشهدا و الصدیقین 💌 عاشق موتور بود و در سوریه هم نیرویی بود که سوار بر موتور بود. موتورسواری را خوب بلد بود و آنجا این مهارتش مفید بود. سوئیچ موتورش در سوریه را به انتهای تسبیحش گره زده بود تا گم نشود. راوی: همرزم شهید
🍃بسم‌رب الشهدا والصدیقین🍃 افطاری بی کینه شب اول ماه رمضان بود دبیرستان‌مان برنامه افطاری داشت. به بچه‌های هم دوره ای زنگ زدم. فقط او آمد،آن شب کسانی حضور داشتند که او زیاد دل خوشی از آنها نداشت. او با همه اوصاف کسی نبود که کینه‌ای باشد و هیچ چیز در دلش نبود، با روی گشاده و دلی صاف با آن ها برخورد کرد. نقل از :(دوست شهید)
‍ چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت. محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند. در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... ✍نویسنده: به مناسبت تولد امیری 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب 🗺مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید: 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 💌🌷 چرا ''حسین وصـــالی'' ؟🤔 . ♤به شــــــهدا خیلی علاقه داشت... . خیلی از شهیدارو میشناختـــــ و ازشون اطلاعات زیادی داشتـــــ از شخصیت و زندگیشون گرفته تا نحوه شهادتـــــ !🕊 همیشه به دوستاش هم توصیه میکرد پیگیر آشنایی با شهدا باشن و خودشم واسه آشنا کردن دوستاش کم نمیذاشتـــــ .📚 ■شهید اصغر وصالی فرمانده ی شهر پاوه، مورد توجه خاصش بود... برای همین هم اسم مستعار خودش رو "حُسِین‌وِصٰالے" انتخاب کرد... حتی این اسمو روی اسلحه اش🔫 حک کرده بود و از دوران آموزشیش تو ایران🇮🇷 تا عملیات هاش تو سوریه تفنگش با این اسم مشخص بود... حتی صفحه اینستاگرامش رو هم به اسم حسین وصالی ساخته بود و تو فضای مجازی هم خودشو به این اسم معرفی می کرد...🍃 . ■بعد از این که مستند ابوخلیل که برای شهید رسول خلیلی ساخته شد رو دید... میگفت منم شهید شدم واسم مستند بسازید و اسمشو بذارید ! .✨ ولی تنها چیزی که هیچوقت هیچکس دربارش فکر نمیکرد این بود که یـه روزی واقعا شهید بشه!💫 .. [کاش صبحی⛅️ میدمید و یاری از ره میرسید سر رشته ی شادیست خیال خوش تو] 🌷 ❣❣❣❣ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃 🇮🇷 خیلی زود به فکر ازدواج افتاده بودی از همان زمانی که دیپلم گرفتی عید فطر بود و شما مشهد بودید یکی از دوستانت عقد کرده بود و تو هم به فکر افتاده بودی😄 . باذوق عکس دوستت را از توی گوشی موبایل به مامان فاطمه نشان دادی و گفتی : ببین این عکس دوستم با خانم شه تو تنبلی چرا برای من زن نمیگیری؟؟؟🤔😁 _ خودتو جمع و جور کن این حرفا چیه؟ گفته بودی پس چرا دایی هام زود ازدواج کردن؟؟؟🙃 . بنده خدا جوابی نداشت بدهد راست گفته بودید دایی هایت ۱۹ سالگی و ۲۰ سالگی ازدواج کرده بودند دایی بزرگ که مثلاً سنش خیلی بالا رفته بود و ازدواجش دیر شده بود زمان ازدواجش ۲۲ ساله بود، از همان روز زمزمه ازدواج کردنت بلند شد😍😶 . خیلی وقتا خجالت می‌کشیدی مستقیم مطرح کنید پیامک میفرستادی:✉️ . یکی ژیلا یکی مژگان پسندد یکی کوکب یکی مرجان پسندد من از بس سر به زیر و سر به راهم پسندم هر که را مامان پسندد😁 مادر هم جدی نمی‌گرفت و برایت شکلک می فرستاد😊😅 اما جدی گرفته بودی با مهدیه خلوت میکردی و میگفتی با مامان صحبت کند و راضیش کن ☺️ مادرم راضی نمیشد تو کم سن و سال بود و باید پخته تر می شدی😊 🌷 🍃قسمتی از کتاب یک روز پس از حیرانی روایت داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری.‌🍃 ❣❣❣❣❣ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin