بسم الله القاصم الجبارین
👆👆👆 لحظات آخر شهید طیب رضایی یاد عزیزش با صلوات
♥️•﷽•♥️
#مکتب_حاج_قاسم
۱۱ آبان ماه سال ۱۳۴۲، #طیب حاج رضایی و حاج #اسماعیل رضایی به جوخه #اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند. طیب حاج رضایی که روزگاری از لات و لوت و بزن بهادرهای تهران بود، برای خودش یلی بود ازش خواسته بودند بر علیه امام خمینی حرف بزند و #توهین و #ناسزا بگوید اما طیب گفته بود ما با هر کی در بیفتیم با بچه های حضرت #زهرا س کاری نداریم و #احترام نگه می داریم ، #شکنجه اش کردند ، #تهدیدش کردند اما زیر بار نرفت و بر علیه امام حرفی نزد و در پایان شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر #حمایت از امام #خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، #ندیده، #خریدار امام (ره) می شود؟!
فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی میرفتن، طیب زد به میله سلول من و گفت: محمد آقا! اگه یک روز خمینی رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلیها شما رو دیدند و خریدند ، ما #ندیده خریدار شما شدیم .
نیم ساعت بعد، صدای رگبار اومد و معلوم شد که تیربارونشون کردن. طیب، رسم مردانگی رو به جا آورد و عاقبت به خیر شد. هنوز هم حیرون کار طیب هستم.»
حاج مهدی عراقی تعریف میکرد که بعد از پیروزی انقلاب زندانیان پانزده خرداد به دیدار امام راحل رفتند در آخر جلسه حسین شمشاد به امام خمینی(ره) میگوید من پیغامی برای شما دارم. (طیب حاج رضایی گفت من دیگر امام را نمیبینم ولی شماها ایشان را خواهید دید. اگر امام را دیدی به ایشان بگویید طیب ندیده شما را خرید اما همه شما را دیدند و خریدند.) در آن لحظه اشک از چشمان امام(ره) جاری شد و فرمود که حقیقتا طیب حاج رضایی #حر دیگری بود برای اسلام و یک آزاد مرد بود
شادی روح مطهرش صلوات
با حاج قاسم خدا خریدارمان می شود