eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.1هزار عکس
129.3هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸یک بار رو به من گفت از غیب خبر داره! گفتم یعنی چی؟ گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم اما... پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب را که پیغام را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم. در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد،گفتم من دعا میکنم آمین بگو و بعد گفتم خدایا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید.حاج قاسم از کجا فهمیده که بهم گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند،دعا کند شهید می شوی.حاج حسین درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند.حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی میخواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند.و اینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش و حاج حسین یکماه بعد در سوریه شهید می شود.🌸 🍃🌹🍃صلوات 🍃🌺🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم🍃🌺🍃
یک بار رو به من گفت از غیب خبر داره! گفتم یعنی چی؟ گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم اما... پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب را که پیغام را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم. در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد،گفتم من دعا میکنم آمین بگو و بعد گفتم خدایا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید.حاج قاسم از کجا فهمیده که بهم گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند،دعا کند شهید می شوی.حاج حسین درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند.حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی میخواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند.و اینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش و حاج حسین یکماه بعد در سوریه شهید می شود. عاشقان سردار سلیمانی
بسم الله القاصم الجبارین
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌼مادر شهید: قبل از به دنیا آمدن آقا مهدی حالت‌های معنوی خاصی برای من رخ می‌
ادامه مطالب شهید (مهدی). هر جا که می‌دید کسی مشکلی دارد پیش قدم می‌شد و نیازش را بر آورده می‌کرد. اگر کسی نصف شب به مشکلی بر می‌خورد به اولین کسی که زنگ میزدند آقا مهدی بود. 🌞 🌼مادر شهید:  خیلی در قید و بند ازدواج نبود و به خاطر ما ازدواج کرد. شرط کرده بودم که اگر قرار است سامرا برود و رضایت من را می‌خواهد باید حتما ازدواج کرده و بچه داشته باشد. بعد از اینکه بچه‌اش به دنیا آمد سراغم آمد و گفت مادر الان رضایت می دهید که بروم؛ من هم رضایت دادم و رفت.🌥 مادر شهید: علاقه‌ی خاصی به رهبری🌈 داشت. برای سلامتی آقا صدقه کنار می‌گذاشت و همیشه می‌گفت:«سید علی تنهاست». اهل شعار نبود تمام سعی خود را می‌کرد تا با عمل خود باری از دوش رهبری بردارد. دنبال این بود که ببیند آقا چه می‌گوید تا همان را انجام دهد. چرا به شهید لقب شیر سامرا داده بودند؟🌟 مادر شهید: شجاعت و دلیری‌های مثال‌زدنی مهدی، دلیلی شد تا او را با نام «شیر سامرا» بشناسند. در عملیات‌هایی که در سامرا و نواحی آن انجام می‌شد، هرجا نیروها تحت فشار قرار می‌گرفتند و به تنگنا می‌رسیدند، از مهدی می‌خواستند تا با نیروهایش به کمک آنها برود و غائله را ختم کند. مهدی خط‌شکن بود، همیشه در وسط میدان معرکه بود. می‌گفت: «ما باید اولین نفر در جلو و خط‌مقدم نبرد باشیم تا هر زمان به بچه‌ها گفتیم بیایند ما را ببینن»🙂 راهش پررهرو🕊 💓 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یک روز با احمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت . احمد گفت: بریم نزدیک بهش تذکر بدم گفتم: نه ولش کن اون مطمئناً درست نمیشه و یه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . گفت: از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم: از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم میشه روسریتونو سرتون کنید؟! اون خانوم هم روسری رو سرش کرد و گفت: چشم بهم گفت: دیدی؟! شماها میترسید کنید... اگر امر به معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود شهید مدافع حرم احمد اعطایی🌷 شادی روح این شهید بزرگوار 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یک روز با احمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت . احمد گفت: بریم نزدیک بهش تذکر بدم گفتم: نه ولش کن اون مطمئناً درست نمیشه و یه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . گفت: از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم: از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم میشه روسریتونو سرتون کنید؟! اون خانوم هم روسری رو سرش کرد و گفت: چشم بهم گفت: دیدی؟! شماها میترسید کنید... اگر امر به معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود شهید مدافع حرم احمد اعطایی🌷 شادی روح این شهید بزرگوار 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یک روز با احمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت . احمد گفت: بریم نزدیک بهش تذکر بدم گفتم: نه ولش کن اون مطمئناً درست نمیشه و یه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . گفت: از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم: از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم میشه روسریتونو سرتون کنید؟! اون خانوم هم روسری رو سرش کرد و گفت: چشم بهم گفت: دیدی؟! شماها میترسید کنید... اگر امر به معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود شهید مدافع حرم احمد اعطایی🌷 شادی روح این شهید بزرگوار 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
☁️‹⃟🕊 🌿⃟🥀 🌷 • نان‌سنگڪ‌گرفتہ‌بودیم‌🥖 • ومےآمدیم‌طرف‌خوابگاه.🛏 • چندتا‌سنگ‌بہ‌نانها‌چسبیده‌بود. • مصطفے‌ڪندشان‌و‌برگشت‌سمت‌نانوایـے.🚶🏻 • مےگفت:بچہ‌ڪہ‌بودم، • یہ‌بار‌نون‌سنگک‌خریدم، • سنگ‌هاش‌رو‌خوب‌جدا‌نڪرده‌بودم؛☹️ • بهش‌چسبیده‌بود. خونہ‌ڪہ‌رسیدم، • بابام‌سنگ‌ها‌رو‌جداڪرد‌داد‌دستم، • گفت‌برو‌بده‌بہ‌شاطر. 🌱 • نونواها‌بابت‌اینا‌پول‌میدن ♥️ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
....✨🌹✨....✨🌹✨....✨🌹✨.... 🌷 🕊 ‍ وقتی خبر قطعی شد پیراهن مشکی برای پدر آوردیم که بپوشد اما قبول نکرد ! پدر گفت : ما برای مرده ها می پوشیم اما برای نه !!! پدر ادامه داد : یک موضوع دیگر هم این است که ما باید به دشمن ثابت کنیم ایستاده ایم و هیچ حرکتی نمی کنیم که آن ها خوشحال شوند . با این کار می خواستم تو دهنی محکمی به دشمنان بزنیم و به همشون بفهمونیم که ما از شهادت باکی نداریم . و در آخر پدر برای تشییع جنازه فرزندش پیراهن رنگی به تن کرد . 🌹 🌹تولد:1363/10/30 🕊 شهادت:1390/6/13 🇮🇷نحوه شهادت:منطقه سردشت و درگیری مستقیم با گروهک پژاک 🌹محل شهادت: تپه جاسوسان، سردشت 🕊مزار مطهر:گلستان شهدای همدان 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin