#درساخلاقشهدا🕊
در یکی از روز ها که در منطقه عملیاتی بودیم، من پس از خواندن نماز صبح به جلوی آینه رفتن و شروع کردم به شانه زدن موهایم این عمل من مدتی طول کشید، تا اینکه صدای خنده آهستهای مرا به خود آورد.
به طرف صدا برگشتم دیدم شهید بابایی است که در کنار سوله دراز کشیده او از جایی که خوابیده بود نیم خیز شده و به من نگاه می کرد. من شانه را در جیبم گذاشتم.
بابایی رو به من کرد و گفت:« می خواهی یکی از دلایل تراشیدن سرم را برایت بگویم؟
من الآن یک ربع تمام است که می بینم جلو آینه ایستادهای و موهایت را چپ و راست میکنی. می دانی که زیر هر تار مویت یک شیطان خوابیده؟
غرور این موها، تو را در جلو آینه نگه داشته و فکر می کنی که اگر موهایت را به طرف چپ شانه کنی خوش تیپ تر خواهی شد یا بالعکس؛ ولی من سرم را از ته تراشیده ام و یک قیافه معمولی به خود گرفته ام. قیافه معمولی هم هیچ وقت انسان را مغرور نمی کند.»
من دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. از صحبت های او دریافتم که چقدر با هوای نفسش مبارزه کرده و به خاطر همین انسان کاملی بود.
راوی: خلبان خلیل صراف
#یادعزیزش_باصلوات🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin