#سیره_شهدا
🌷روضه داشتیم. چند تا از مهمان ها از استکان ها خوششان امد, به هر کدام دو تا دادم.
وقتی احمد امد گفتم چهارتا استکان بیشتر نداریم, سختمه مرتب انها را بشورم. یه حواله بده از شورا بگیرم. سرخ شد. گفت به خدا اگه اتش کف دستم بگذاری که از ان سمت دستم بیرون بیاید از کارم برای خودم و خانواده ام سواستفاده نمی کنم!
🌷بیش از حد بچه هایش را دوست داشت, اما شهادت برایش دوست داشتنی تر بود. به پسرمان که سه, چهار ساله بود می گفت:باباجان, دعا می کنی من شهید بشم!
پسرمان با زبان بچه گانه خودش می خواند و تکرار می کرد:حسین شهید, بابام شهید...
احمد از شوق او را در اغوش می کشید.
همان روزها در حال ساخت خانه بود. به همسایه ها می گفت ان شاالله اولین شهید این کوچه منم!
همین طور هم شد!
#شهید احمد عسکریان
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#سیره_شهدا...
♨️آقا مهدی خیلی به نیازمندان کمک می کرد و خصوصا در ماه مبارک رمضان موادغذایی را خریداری کرده و بین خانواده های کم بضاعت تقسیم می نمود. یک بیمار دیالیزی بود که آقا مهدی دائما پیگیر کارهایش بود و در حد توان از او حمایت میکرد.
همیشه دست پدر و مادرم را می بوسید و به پدرم میگفت مرا حلال کن. این کارش تعجب مرا برمیانگیخت و می گفتم مگر چه کار کرده ای که بابا حلالت کند؟
(راوی همسر شهید)
#شهید مهدی آله پور
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷#سیـــره_شهـــدا
♨️در ســال ۶۵سیل شدیدے در شیـــراز اتفاق افتاد. ⛈
ترمینال مسافربــرے شیـــراز (شهید کاراندیش فعلے) ڪه در آن زمان در حال ساخت بود و هنــوز به مرحله ساخـــت سقف نرسیده بود در اثر این ســیل، چند روز زیــر آب بــود. 🌊
پس از مدتے که آب فرو نشست، شهید که آن زمان مهندس ناظر ترمینال بود با خوشحالی به خانه آمد و گفت «این سیل امتحان خوبی برای استحڪام ساختمان شد. بحمدالله ستونها و پی ساختمان هیچ آسیبی ندیده و کاملا محڪم و سالــــم مانده اســت».
✨این مســـأله نشان از وجـــدان کاری و دقت ڪار ایشان داشت.
#شهید_محمود_کاراندیش
#ایام_شهـــادت
#شهید_حج_خونیــــن
#ﺷﻬﺪاے_ﻓﺎﺭﺱ
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#سیره_شهدا..
♨️نیمه شبی برای تجدید وضو بلند شدم.
به زحمت خود را از سنگر بیرون کشیدم، هنوز چند قدم از سنگر دور نشده بودم که صدایی مرا میخکوب کرد.
فکر کردم حتماً مجروحی را تازه از خط آورده اند،؛
اما خوب که دقت کردم دیدم صدای مناجات است که باسوز خاصی خوانده می شود.
همان جا پشت خاکریز نشستم. هر چه چشم تنگ کردم تا صاحب صدا را ببینم تاریکی منطقه اجازه نداد.
می خواستم صاحب صدا را بشناسم. تا اذان صبح همان جا نشستم.
نزدیکی های اذان صدا قطع شد. دیدم از گودالی شخصی بیرون آمد و به سمت نماز خانه رفت.
بی آنکه متوجه شود دنبالش رفتم، کسی نبود جز قاسم چوپان!
#شهید ابوالقاسم چوپان
#شهدای_فارس
سمت: فرمانده گروهان- گردان فجر
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 #سیره_شهدا
🏷 ایثــــارگــــری
🌹 همسر شهید روایت میکند:
هميشه دوست داشت به هر نحوی شده به فقرا كمک كند. هميشه لبخند به چهره داشت و هركس او را میديد، فكر میكرد سجاد خودش اصلاً مشكلی ندارد و هميشه مشكلات ديگران را بر كار خودش ترجيح میداد. آقاسجاد روحيهی ايثارگری خوب و عجيبی داشت كه او را به سعادت شهادت رساند.
همرزمانش میگفتند سجاد، باقیماندهی غذای رزمندهها را میبُرد و به كودكان سوری میرساند. از آنها دلجويی میكرد و با آنها مشغول صحبت میشد. حتی سجاد توانسته بود با تعدادی از نظاميان روسی كه در سوريه مستقر بودند، ارتباط خوبی برقرار كند؛ طوری كه آنها بعد از روبهروشدن با خبر شهادت سجاد بسيار متأثّر شده بودند.
بمناسبت #سالروز_شهادت
شهیدمدافعحرم #سجاد_باوی
🌷یادشھداباذڪرصلوات..
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 #سیره_شهدا
حسین آقا خیلی مهربان و دلسوز بودند،بیش از هر چیز متانت و آرامش و شخصیت ایشان برای همه جذاب بود.
در عبادت حال و هوای عجیبی داشتند.مخصوصا اواخر که به زبان عربی مسلط تر شدند قرآن را بهتر درک و عمل میکردند.
حسین آقا نه تنها برای خانواده بلکه برای فامیل و اطرافیان حامی دلسورزی بودند و از کسی کمک مادی و معنوی رو دریغ نمیکردند و بسیار علاقه مند به هدیه و یادگاری دادن بودند.
زمان کار بسیار سختکوش و پر تلاش ودر زمان تفریح و استراحت شوخ طبع و سر زنده بودند و به ظاهر و آراستگی و منظم بودن اهمیت می دادند.
✍🏻 راوی: همسر شهید
بمناسبت #سالروز_شهادت
شهید مدافعحرم #حسین_دارابی
🌷یادشھداباذڪرصلوات..
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنروز هیچکس نبود...راحت میتونستم گناه کنم...اما بعدش اتفاق عجیبی رو دیدم.... #حتماً_بشنوید
بریدهای از کتاب (عارفانه)
شهید احمدعلی نیری
#سیره_شهدا
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰 #سیره_شهدا
🌷شهید مدافع حرم #اسماعیل_حیدری
🔻من متعلق به خودم نيستم
🔹برادر شهید نقل میکند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانستههای خودش میافزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دورههای آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچههای آموزشديده از لحاظ برگزاری كلاسهای آموزشی، اخلاقيات و... میآورد.
روی تربيت معنوی نيروها هم توجه میكرد. بودن با نيروها هميشه خوشحالش میكرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيتالله حسنزاده آملی میبرد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفسكشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت.
هميشه به او میگفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچهات برس! اما میگفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمیگذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت میكرد.
#سالروز_شهادت🥀
🌺 شهـدا را یاد کنید با ذکر صلوات
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#سیره_شهدا
♨️مادر گفت: «برو مدرسه ببین محمدعلی چیکار کرده؟»
رفتم. مدیر با جدیت گفت: «برادر شما به خاطر شکایت معلمها باید اخراج شود!»
با تعجب پرسیدم: «چرا؟ او که هم منضبط است و هم درسخوان!»
مدیر پاسخ داد: «کلاس دینی را به هم میزند!»
♨️محمدعلی را صدا زدند. سر به زیر و محجوب ایستاد. اصرار کردم بگوید چه شده. آرام سرش را بالا آورد و با شجاعتی که از سن و سالش بزرگتر بود گفت:
«معلم دینی به جای اینکه از دین بگوید، از دستگاه سلطنت تعریف میکند... من هم جوابش را دادم.»
♨️به وساطت، اخراج نشد؛ اما دلش از آن مدرسه کنده شد و به مدرسه حکیم رفت.
از همان نوجوانی، پانزده ـ شانزده ساله، شبها را در مسجد و کوچههای مبارزه گذراند. کمتر به خانه میآمد، بیشتر در میدان بود؛ در مسیر حقیقت.
✨ و عاقبت، محمدعلی دعایی با همان روح آزاده و ایمان راسخش، نامش را در دفتر سرخ شهیدان نوشت.
#شهید محمدعلی دعایی
#شهدای_فارس
#سالگرد_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#نماز اول وقت
#سیره_شهدا
يكى از دوستان شهيد #رجائى چنين مى گويد : روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت : غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. شهيد رجائى فرمود : "خير بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود : "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مى گيرم.
یادش گرامی وراهش پررهرو
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#سیره_شهدا
💢آوازه حاج خلیل را که شنیدم از مشهد برای شاگردی و آموختن فوت و فن های باطری سازی ماشین به تهران و مغازه جاج خلیل رفتم.
💢هر وقت میخواست چیزی را بیاموزد میگفت، درس اول من نماز است، قبل از هر چیز یادت باشد نمازت را ترک نکنی!
💢این مدت که خدمت ایشان بودم، محال بود سائل و نیازمندی به درب مغازه بیاید و دستخالی برگردد.
💢وقتی بعد از یک سال آموزش و کارگریام تمام شد، با ماشین خودش من را به بازار برد، از آشنایان بازاری، کمک کرد تا لوازم باطریسازی را بخرم، بعد راهی ام کرد
هنوز بعد از حدود پنجاه سال عکس قاب شده اش بالای مغازه ام است و تا به تصویر حاج خلیل سلام نکنم، روزم شروع نمی شود.
#شهید حاج خلیل طلایی
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
♨️ #سیره_شهدا
💠شده بود بانک قرض الحسنه بچه های گردان. هر کسی احتیاج مالی داشت می رفت پیش خلیل.
توی خیابان می رفتیم که گوشی همراهش زنگ خورد. طرف را نمی شناخت ولی مشغول صحبت بود. حرفهایش که تمام شد پرسیدم: «کی بود؟» جواب داد: «نمی شناختمش. ولی می گفت شنیدم شما به مردم کمک می کنین من احتیاج به کمک مالی دارم».
شماره حساب طرف را گرفته بود و می خواست برایش پول واریز کند. قرار بود دوباره تماس بگیرد. گفتم:
«چطور می خوای به کسی که نمی شناسیش پول بدی؟» جواب داد: «اولاً حتماً به این پول نیاز داره که با من تماس گرفته، ثانیاً من اونو نمی شناسم، اون که منو می شناسه».
بعدها فهمیدم این کار شوخی یکی از دوستانش بوده.ولی خلیل در این امتحان سربلند بیرون امده بود
#شهید خلیل عسگری
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin