♥️•﷽•♥️
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
#مکتب_حاج_قاسم
📝 روایت مادر
نتوانستم ببوسمش. فقط كاسهي آب را پشت سرش خالي كردم. نگاهم هنوز دنبالش بود. ديدم شانههايش ميلرزد. پايم جلو نميرفت. نوهام را فرستادم. پرسيد:« دايي! چرا داري گريه ميكني؟ ».
در حالي كه دستهايش را ديدم كه اشكهايش را پاك ميكرد، شنيدم كه ميگفت: دايي جان! گريهي عشق به امام حسينه گریه شوق هست
دارم می روم کربلای حسین
همان حرف برايم كافي بود تا مطمئن شوم آخرين باري است كه پسرم را بدرقه ميكنم.
#شهیدحمیدرضا_اسفنجانی
یاد عزیزش با صلوات
📚منبع فرهنگنامه شهدای سمنان
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️