#این_صدقه_قبول_نیست!
در باب دردانه اش؛ شبی که داشت می رفت:
● او را تا بیرون در بدرقه کردم. همیشه هنگام رفتن، پدر، برادر و خواهرهایش را بغل می کرد؛ اما آن شب فقط مرا در آغوش گرفت.
● بعد سه بار صدقه را طرف صندوق برد، ولی هر بار صدقه به زمین افتاد. گفت: انگار خدا نمی خواهد این صدقه را از من قبول کند.
#شهیدمحمدرضایخکشی🌾🌺
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin