eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
137.9هزار عکس
170.9هزار ویدیو
238 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله القاصم الجبارین
شهید علی بسطامی🌹 #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eit
🍃یکی از شهید ماجرای شهادت علی بسطامی را چنین توصیف می کند: علی بسطامی یکی از مسئولان زبده ی واحد اطلاعات عملیات لشکر۱۱ (ع) بود که در حقیقت از سرداران بزرگ لشکر در زمان جنگ به شمار می رود. آخرین روزی که در کنار او بودم، در قرارگاه بانروشان حضور داشت. 🍃صبح آن روز تعدادی از نیروهای تحت امرش را فرا خواند و به من گفت: "آمبولانسی را که در اختیار داریم، روشن کن تا بازدیدی از مهران داشته باشیم.” من هم آمبولانس را روشن کردم و به اتفاق ایشان و چند نفر دیگر به طرف مهران راه افتادیم. وقتی به مهران رسیدیم، با یکی از گردان به نام ابراهیم محمدزاده و جانشین او، (شهادت همزمان با شهید بسطامی) ملاقات کرد. سپس با ایشان جلسه ای تشکیل داد پس از خاتمه ی گفتگوهایش، به سمت خاکریزهای مرز راه افتادیم. 🍃وقتی به آن جا رسیدیم، به ما گفت: "کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.” از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده، پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند. بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم. درست در همین موقع صدای انفجاری به گوش رسید. من و همراهان رفتیم تا اوضاع را بررسی کنیم. در مسیری که حرکت می کردیم، به کانالی رسیدیم، که یک پیچ داشت، در این لحظه محمود پیرنیا در حالی که بدنش سرا پا آغشته به خون بود، از خاکریزی که جلوتر قرار داشت، بالا آمد و گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به طرف او دویدند تا کمکش کنند؛ اما او برای نجات خودش هیچ درخواستی نداشت. 🍃 هنوز زمین نیفتاده بود که مرتب می گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به من گفتند: شما به سراغ بسطامی بروید. من هم از پایین رفتم  صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم، همچنان که در حال جست وجو بودم، متوجه شدم، داخل بوته ها و علفزارها افتاده است. علت شهادتش انفجار مین والمر بود. دو ترکش از ترکش ها به سر و پیشانی علی اصابت کرده بود و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود.» 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣۶٧ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : شهرستان مهران ✨🌙 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 متولد سال ۱۳۴۲ در یکی از روستاهای ارکواز ملکشاهی - استان ایلام 🌱 در خانواده ای مذهبی رشد و نمو یافت. پس از گذراندن دوران ابتدایی، برای ادامه تحصیل راهی ایلام شد. وی از همان اوان نوجوانی و جوانی با جوهره وجودش که مملو از عشق و اخلاص بود در برابر هر گونه استبداد، طلم و ستم می ایستاد. او با پیروزی انقلاب در هر صحنه ای که احساس نیاز می کرد حضور می یافت. وی که هنر تیراندازی و کوهنوردی را از اجداد و برادرانش آموخته بود، در کنار تحصیل و تهذیب نفس، با فراگیری فنون نظامی، در جبهه ها حماسه ها آفرید و چندی نگذشت که به او مسئولیت های بالاتر واگذار کردند: سنگر حساس حفاظت اطلاعات، جانشین فرماندهی گردان، . . . معاونت و فرماندهی اطلاعات عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) ایلام 🌷 شهید بسطامی در عمر کوتاه خود در عرصه معنویت، عبودیت و اطاعت از خدای تعالی و پیروی از فرامین ولایت فقیه و نیز در میدان نبرد با دشمنان سرآمد بود. او در طی جنگ ۸ ساله در عملیت های مختلف شرکت فعال داشت. 🌴 تقوا و دینداری، بارزترین خصوصیت اخلاقی بسطامی بود؛ او اهل نماز شب بود؛ همرزمانش بارها شاهد تهجد و اشک های شبانه او بوده اند. 💦💦شهید بسطامی همواره دیگران را بر خود ترجیح می داد. برای مثال: هرگاه سوار بر تویوتا بود و در مسیر راه به رزمنده ای بسیجی برخورد می کرد، به راننده می گفت او را سوار کند. اگر جلو خودرو نشسته بود، جایش را به آن رزمنده می داد و خود در عقب وانت می نشست!! این صفات بسیاری از فرماندهان جنگ بود. 🌷 سرانجام سردار رشید خطه قهرمان پرور ایلام در هفتم خرداد ۱۳۶۷ در منطقه عمومی مهران به همراه دو تن از همرزمانش (شهیدان محمود پیرنیا و غلام رضایی نژاد) ، در حین عملیات شناسایی در برخورد با مین والمری به درجه رفیع شهادت نایل گردیده🕊🕊🕊 ...و پيكر پاكش پس از تشييع باشکوه در بخش صالح آباد شهرستان مهران بخاک سپرده می شود. 🌷 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
22.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ فرازی از یادداشت های : دهانه ی چادرها را بالا زدم. همراه حاج احمد (اَشترانی) كتری ها را آب كرديم و كفش ها و پوتين بچه ها را تماشا كردم. آن ها خيلی آلوده به گل بودند! وضعيت آن ها نشانگر طی راه طولانی و پر پيچ و خم بود. به فكر افتادم كه اين ها ديشب چه گونه و كجا و به خاطر چه خواب شيرين را بر خود حرام كرده اند؟ آيا به جز برای رضای خدا چيز ديگری بوده كه نبوده! مي خواستم خم بشوم و آن پوتين ها را ببوسم. دوباره خود را لايق اين كار ندانستم. 🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 📄 یاد داشت های روزانه سردار شهید علی بسطامی فرمانده اطلاعات عملیات لشکر (ع) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin